نیکوکارارن مشهدی از برکت خدا راضی‌اند

یلدا مهدوی | شهرآرانیوز؛ این روایت از حیاط یکی از خانه‌های خیابان هفده شهریور مشهد شروع می‌شود. از خانه‌ای که از چند متری اش هم عطر و بوی قیمه و زعفران و گلاب به مشام می‌سد. از بیرون هیچ تفاوتی میان این خانه و دیگر خانه‌ها نیست؛ ساختمانی است شبیه ساختمان‌های دیگر، اما درون خانه بسیار متفاوت است. اینجا همه چیز پیرامون کمک به نیازمندان می‌چرخد. اینجا خانه مرد بازنشسته‌ای است که به همراه دو تن از دوستان خود، هر هفته ۲۰۰ پرس غذا با هزینه شخصی خود می‌پزد و برای بیماران و نیازمندان حاشیه شهر می‌برد.

راز کارمان برکتی است که خدا به مالمان می‌دهد

از در ورودی تا انتهای حیاط چند دیگ بزرگ گذاشته اند. هر سه مرد با مو‌هایی که گرد سپید گذر زمان روی آن نشسته است مشغول اند تا قیمه نذری خود را برای ظهر آماده کنند. ساعت از ۱۱ گذشته که در یکی از دیگ‌ها باز می‌شود؛ «اللهم صلی علی محمد و آل محمد» با صلواتی که می‌فرستند کار توزیع غذا شروع می‌شود. همین بهانه‌ای است تا حاج غلامرضا نجات زادگان عیدگاهی که صاحب خانه است و یکی از این سه خیر راه فراری پیدا کند از جواب دادن به سؤالات ما.

او مدت هاست که حیاط خانه خود را برای پخت هفتگی غذا تغییر داده است و همچون اغلب خیرانی که با خدا معامله کرده اند، اصلا دوست ندارد از کار خیرش چیزی بگوید. سرد شدن غذا را بهانه می‌کند و ما را به دو دوستش حواله می‌دهد.
محمدجواد خزعلی یکی از آن هاست. کنار دیگ قیمه نشسته و غذا‌ها را داخل ظروف یک بار مصرف می‌کشد. آن طور که می‌گوید با حاج آقا نجات زادگان رابطه خویشاوندی دارند و حالا چند سالی است که این کار را می‌کنند.

او وصف حالی که از خودش و حاج  آقا نجات زادگان دارد «برادران دوقلو» ست. می‌گوید جدا از نسبت فامیلی‌ای که از سمت همسرانشان دارند، کار تجارت را از جوانی کنار هم شروع کرده اند. تا اینکه از ۶ سال قبل او نیز مانند حاج نجات زادگان تجارت و مغازه‌ای را که در ۱۷ شهریور دارد واگذار می‌کند تا در امور خیر همراه شود.

خزعلی توضیح می‌دهد که معمولا هر هفته دوشنبه‌ها و پنجشنبه  هاپخت غذا داریم تا توسط دیگر خیران آن را به دست نیازمندان برسانیم.

از او درباره اوضاع اقتصادی و اینکه چطور با هزینه شخصی هر هفته این تعداد غذا را می‌پزند می‌پرسم. جوابش یک کلمه است: برکت.

مال دنیا ماندنی نیست

پلو و قیمه ظروف یک بارمصرف را پر پر می‌کند. حاج نجات زادگان تأکید می‌کند که ظروف سرخالی نباشند و با این تأکید اندازه یک پرس ونیم داخل هر ظرف می‌ریزند. او، اما سرانجام بعد از چندبار طفره رفتن، چند جمله کوتاه از کارشان می‌گوید: من نه آشپزم، نه آشپزخانه دارم، اما لطف خدا شامل حال من شد که بخشی از حیاط خانه را برای این کار وقف کنم.

عشق او به خدمت و گذشتن از مال برای کمک به مردم به چند سال قبل می‌گردد؛ «یکی از وارد کنندگان مهم مشهد بودم. به خاطر همین انباری برای کالا در خیابان صدر داشتم تا همه کالا‌های وارداتی را آنجا انبار کنم. ۸ سال قبل انباری بر اثر آتش سوزی سوخت و همه اجناسی که داخل انبارم بود از بین رفت. اگربه قیمت الان بخواهم ارزش جنس‌هایی را که سوخت بگویم، حدود ۱۵ میلیارد تومان می‌شود.»

این خیر مشهدی ادامه می‌دهد: «بعد این اتفاق کار تجارت را کنار گذاشتم. از آنجایی که از قدیم و دوران نوجوانی در پخت وپز شله کمک حال خانواده بودم، تصمیم گرفتم یک بخش از حیاط خانه را آشپزخانه کنم. از آن زمان کارمان شروع شد. در کنار آشپزی که برای هئیت‌ها و مجالس امام حسین (ع) داریم، هر هفته دو نوبت برای نیازمندان پخت وپز داریم. هزینه همه مواد را خودمان می‌دهیم. خداراشکر که چنان برکتی شامل حال ما شده است که هیچ وقت کم نیاورده ایم.»

با دل و جان کار می‌کنیم

حاج احمد بالگزی که سومین نفر این گروه است، در آستانه بازنشستگی از سپاه است و به گفته خودش این روز‌ها دیگر کمتر از قبل به مأموریت می‌رود و آشپزی را دوست دارد، دوست داشتنی که از سرعشق است.

او داخل آشپزخانه با سرعتی وصف ناپذیر کار می‌کند. انگار توانی مضاعف به جسم و جانش نفوذ کرده است. سراغ شیر آب می‌رود و بازش می‌کند، تا بلافاصله دیگ‌ها را بشوید. می‌گوید: کار خیرکردن دلی است. وقتی با دل و جان شروع می‌کنید، عطر و بوی کار خیرتان هم خدایی می‌شود.

روز‌های دلدادگی

ساعتی از ظهر گذشته است که همه دیگ‌ها شسته می‌شوند. همه چیز یک گوشه چیده می‌شود و این سه نفر قبل از خداحافظی قرار روز پنجشنبه را می‌گذارند؛ اول صبح همین جا.