برای سرمربی سابق منچستریونایتد: گودبای اوله!

«وقتی اولین‌بار به اولدترافورد آمدم، او مهاجم تیم بود و از وقتی به منچستریونایتد برگشتم، مربی من محسوب می‌شد، اما از همه مهم‌تر، اوله یک انسان فوق‌العاده است. در ادامه زندگی و هر اتفاقی که قرار است برایش بیفتد، آرزوی بهترین‌ها را دارم. موفق باشی دوست من. لیاقتش را داری.»

این بهترین جملاتی بود که رونالدو می‌توانست در مراسم بدرقه سولسشر به زبان بیاورد. رونالدویی که اگر نبود، اگر بار‌ها در طول فصل با درخشش ناجی منچستریونایتد نمی‌شد، اگر گل‌هایش سر بزنگاه به داد آقای مربی نمی‌رسید، خیلی زودتر باید کار پسر نروژی به انتها می‌کشید. یادتان بیاید درخشش کریس در مسابقه با تاتنهام یا گل دقیقه آخرش مقابل آتالانتا در لیگ قهرمانان چگونه ورق را برای تیم انگلیسی برگرداند. به‌هرحال سولسشر اخراج شد، بعد از باخت سنگین مقابل واتفورد.

اتفاقی پیش‌بینی‌شدنی که بسیاری از هواداران شیاطین سرخ انتظارش را می‌کشیدند. تیمی که پارسال نایب‌قهرمان لیگ انگلیس شد و با خرید رونالدو و سانچو آماده قهرمانی جزیره شده بود، اکنون نه‌تن‌ها با صدر فاصله چشمگیری دارد، بلکه به‌هیچ‌عنوان عملکرد باثباتی را پشت سر نمی‌گذارد. منچستر پس از فرگوسن هیچ‌گاه رنگ آرامش و قهرمانی را ندیده و قرار بود با تعویض طلایی فرگوسن بزرگ، یعنی سولسشر، به کامیابی برسد. علت فرصت طولانی که مدیران باشگاه به او دادند، همین حمایت فرگوسن بود. حتی هم‌بازیان سابقش هم در برنامه‌های تلویزیونی فلسفه فوتبال منچستریونایتد را نزدیک به تفکرات اوله می‌دانستند، اما حمایت‌ها فایده‌ای نداشت. روی کاغذ ماجرا متفاوت بود.

منچستر مقابل تیم‌های بزرگ قدرت عرض‌اندام نداشت و مقابل تیم‌های کوچک غافل‌گیر می‌شد. بازیکنان نامداری مثل سانچو، پوگبا و رشفورد به پایین‌ترین سطح کیفی فوتبالی‌شان رسیده بودند و همه‌چیز روی دوش رونالدو سنگینی می‌کرد تا جایی که بار‌ها کریس درون زمین عصبانیتش را نشان داد تا همه متوجه شوند زیر چه فشار روحی زیادی قرار دارد. به‌هرحال عملکرد سولسشر و دیگر شاگردان سابق فرگوسن مثل نویل، گیگز و هری کین در دوران مربیگری‌شان نشان داد که هیچ‌کدام از بازیکنان فرگوسن هیچ ایده‌ای درباره فلسفه فوتبالی او ندارند. اگر هم دارند، نمی‌توانند آن را به هیچ شیوه درست و معناداری به‌عنوان کارشناس یا سرمربی به تصویر بکشند.

نبوغ فرگوسن بیشتر از اینکه در زمینه هوش تاکتیکی‌اش باشد، در زمینه مهارت مدیریت فردی‌اش بود. منظور این نیست که او از نظر تاکتیکی ضعیف بود، بلکه این است که سبک فوتبالی او در طول سال‌ها به‌طور مداوم تغییر کرد. فرگوسن به بررسی بزرگان اروپا می‌پرداخت. زمانی که دیگر مربیان درگیر فوتبال انگلیس بودند، او همیشه دستیارانش را تغییر می‌داد (هرچند همیشه این اتفاق به خواست خودش نبود) کسانی که ایده‌هایی را از جایی دیگر به همراه بیاورند و مسئولیت زیادی در زمینه تاکتیک‌ها و جلسات تمرینی به آن‌ها می‌سپرد.

حالا منچستر مانده است و یک علامت سؤال بزرگ؛ چه‌کسی می‌تواند کشتی به‌گل‌نشسته باشگاه را سرانجام روی آب موفقیت شناور کند؟ هواداران شیاطین سرخ دیگر طاقت طعنه‌های تکراری لیورپولی‌ها و هواداران آبی‌پوش سیتی را ندارند. یادتان نرود که حتی آرسنال هم امسال با آرتتا سروسامان گرفته، اما یونایتد با دوجین ستاره رها شده، هنوز در کشاکش صعود از گروهش در لیگ قهرمانان و قرارگرفتن بین ۴ تیم بالای جدول است.