ساختارهای سیاسی و شکل‌دهی اعتراض مدنی و آشوب
فرق میان اعتراض مدنی شهروندان و شورش‌های خراب‌کارانه چیست؟ مردم و حکومت برای آنکه ساختار مدنی
مسالمت‌آمیز، قانونی و اصلاح‌گرای اعتراض را شکل دهند، باید چه اقداماتی انجام دهند و الزامات ساختاری حرکت از آشوب به اعتراض مدنی چیست؟
هر زمان عده‌ای قصد به هم زدن فضای عمومی کشور، ایجاد رعب و وحشت، اقدام تروریستی، تخریب اموال و از بین بردن جان شهروندان، فرستادن اطلاعات محرمانه، ضدیت با دولت، کشور و ملت داشته باشند، اقدام آن‌ها آشوب است و دولت‌ها مجازات سنگینی برای این افراد در نظر می‌گیرند. هر زمان شهروندان در قالب قانون اساسی، مدنی، مسالمت‌آمیز، اصلاح‌گرایانه تجمع کنند و دلسوزانه نسبت به دولت، کشور و ملت با سیاست‌های حکومت مخالف باشند، اقدام آن‌ها گونه‌ای از اعتراض مشارکتی و حضور شهروندی است. در دوران قدیم زمانی که حکومت‌ها استبدادی بودند، رعیت حق اعتراض نداشت و هرگونه نقد و صدای متفاوت علیه حکومت به آشوب، خراب‌کاری و جاسوسی تعبیر می‌گردید. به‌تدریج حکومت‌ها ساختار مدنی و شهروندی پیدا کردند، نظام سیاسی مبتنی بر تفکیک قوا گردید و حرکت‌های اعتراضی شهروندان به رسمیت شناخته شد. فاصله میان اعتراض مدنی و آشوب به ساختار‌هایی برمی‌گردد که نبود هر یک می‌تواند مشکلات فراوانی برای کشور ایجاد کند. طبیعی است که همه شهروندان نمی‌توانند صدای خویش را به حاکمیت برسانند و تکثر و بی‌ثباتی حاکم بر فضای اعتراض می‌تواند ایجادکننده فتنه و آشوب گردد. احزاب و اصناف، تشکل‌های حرفه‌ای شناخته‌شده‌ای هستند که در آن تربیت، آموزش و تکنیک‌های مشارکت مدنی تعلیم داده می‌شود. احزاب و اصناف صدا‌های متکثر جامعه را رسا می‌کنند و شهروندان را از افراد جدا و بی‌قدرت که توان اثرگذاری ندارند، خارج می‌سازند. شهروندان در احزاب با فرهنگ‌ها و روایت‌های سیاسی مختلف به‌صورت تخصصی در زمینه‌های بودجه، محیط‌زیست، سیاست خارجی، سیاست‌های بهداشتی و فرهنگی آموزش می‌بینند و از طریق بیانیه، تجمع، شرکت در انتخابات و... اعتراضات مدنی را شکل می‌دهند. نشریات نیز صدای مردم هستند و نظرات مختلف ملی، محلی و فراملی و... را نمایندگی می‌کنند. تعداد نشریات و شمارگان آن‌ها نمایانگر ساختاری است که شکل آشوب یا اعتراض را تعیین می‌کند. هرچه نشریات متنوع‌تر باشند و روایات متکثر را نمایندگی کنند، توانایی پرداختن به موضوعات انتقادی و صدای همه شهروندان را دارند و هرچه دولتی باشند، عامل تک‌صدایی می‌گردند. حوزه عمومی فعال و انتقادی ساختاری شکل می‌دهد که شهروندان دارای اعتماد به نفس می‌توانند در آن مکان‌های عمومی به‌صورت مسالمت‌آمیز اعتراض کنند. حوزه عمومی نشان از توسعه کشور دارد و در اثر تمرین‌های مدنی حکومت و جامعه و کنش و واکنش‌های قانونی در تاریخ شکل می‌گیرد. مکان‌های عمومی که در آن‌ها امکان گفتگو وجود دارد و به‌خصوص با رشد شهر‌ها و مهاجرت‌های زیاد باید محترم شمرده شود. شهری که حوزه عمومی ندارد، در آن اوباش، خراب‌کاران و جاسوسان امکان جولان پیدا می‌کنند و مطالبات شهروندان را از بین می‌برند و جو وحشت و ناامیدی را در آن جامعه حاکم می‌کنند. علاوه بر این موارد، هرچه کشور به سمت ساختار‌های طبقه متوسط سوق پیدا کند و سیاست‌های اقتصادی دولت امکان رشد این طبقه را فراهم سازد، خشونت کاهش پیدا می‌کند، اما طبقه متوسطی که به دلیل سیاست‌های بی‌ثبات دولت به زیر کشیده می‌شود و مدام به فکر نیاز‌های معیشتی است، روحیه تهاجمی و خراب‌کارانه هم پیدا می‌کند؛ بنابراین دولت‌ها تغییر پیدا کرده‌اند و متناسب با مهاجرت به شهرها، افزایش بخش اقتصاد خدماتی و شکل‌گیری طبقه متوسط، باید ساختاری برای اعتراضات مدنی فراهم شود.
از یک سو حکومت‌ها باید سیاست‌گذاری‌های قاعده‌مند با رعایت شاخص‌های حکمرانی خوب داشته باشند و از سوی دیگر ساختار‌های حزبی، صنفی، نشریاتی و تقویت حوزه عمومی را سامان‌دهی کنند. در عصر اطلاعات شهروندان توانمندتر شده‌اند و مملکت‌داری نیز باید در قالب فنون حکمرانی خوب قرار گیرد. هرگونه تک‌بعدی نگریستن و نادیده گرفتن جهان‌زیست اجتماعات جدید، باعث رنجه دولت و ملت می‌گردد. ساختار‌ها رفتار شهروندان را شکل می‌دهند و اگر قصد بر این است که دولت شکننده یا دولت توتالیتر شکل نگیرد، باید از فنون سیاست‌گذاری عمومی در عصر اطلاعات بهره گرفت و امکان آسیب‌های خراب‌کارانه و آشوب‌طلبانه که در نبود ساختار مدنی روی می‌دهد را به حداقل رساند.