یادنامه...

لبخندِ جانبازِ شهید

حاج «محمود رضا جمع آور» شهید شد و از جمع ما پر کشید اما یادش تا همیشه با ما خواهد ماند. با ما خواهد ماند؛ چون جانش را برای ما و کشور و انقلاب ما داد، بی آنکه منتی بگذارد. هر وقت تیر یا ترکشی در جانش می نشست، با اولین مداوا دوباره به میدان جنگ برمی گشت. وقتی خبر شهادت این جانباز بزرگ را شنیدیم، خانه ما اول غرق سکوت شد و بعد بغض در گلویمان شکست. پدر و برادرم نبودند آن ساعت، اما مادر گریه می کرد. خواهرم مداحی گذاشته بود و من قرآن می خواندم. ما باید قدردان رزمندگانی مثل آقای جمع آور باشیم. اگر آن ها نبودند ما هم امروز یا نبودیم یا کشورمان آزاد نبود. او و امثال او الگوی ما هستند. رزمندگان مقاومی که با درد تیر و ترکشی که خوردند، با جراحی هایی که کردند، با حنجره ای که از شهید محمود جمع آور برداشتند، باز هم لبخند به لب داشتند. ما باید از آن ها راه زندگی بیاموزیم. یا علی!
امیرحسین بنی اسدی
کلاس چهارم

پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->