بخت نامبارک همایونی!

به بهانه حضور حامد همایون در یک سریال طنز؛ خواننده ای که یک دوره بر سر زبان ها افتاد اما دیگر از او خبری نیست

محمدناصر حق خواه|قصه تکراری و گاه خسته کننده ای است. در این سال ها بالای صد بار در روزنامه ها و سایت ها خوانده ایم و در برنامه های تلویزیونی دیده ایم که خواننده ای قدیمی یا کارشناس موسیقی یا حتی نویسنده و برنامه سازی عادی از این گفته که خوانندگی از یک هنر و مهارت به یک تجارت پرطرف دار تبدیل شده است. اتفاقی که با حضور خواننده هایی که یک شبه مطرح می شوند و در مدت کوتاهی در خاطر بسیاری کم رنگ می شوند، آشکارا دیده می شود. حامد همایون شاید یکی از همین خواننده ها باشد؛ خواننده ای که هنوز صدای او را می توان از فهرست موسیقی گوشی ها یا داخل ماشین ها شنید، اما نه مثل زمانی که حضورش و صدایی که سعی می کرد سبک و سیاق خاصی به آن بدهد، مثل بمب ترکید. داستان اصلی اما جای دیگری است.

 

قدم در راه بازیگری؟
خبر رسیده که حامد همایون قرار است در یک سریال طنز حضور پیدا کند که در استودیو خندوانه ضبط و اجرا می شود و بخش هایی از آن هم در فضای مجازی به چشم می خورد. بد نیست به این بهانه، به این موضوع بپردازیم و تلاش کنیم به یکی دو سؤال اصلی در این باره پاسخ دهیم؛ اینکه اگر دو دهه پیش کسی را که نت خوانی بلد نبود یا نمی توانست دو گام درست را ادا کند، با تحقیر از استودیوها بیرون می کردند؛ یا اگر یک دهه پیش و با وجود دستگاه هایی که صدا را به هر ضرب و زوری شده از فالشی رها می کرد، حالا چرا شرایط تغییر کرده است؟ چرا این اواخر هیچ کدام مهم نیست؟ نه چطور خواندن و نه با چه صدایی خواندن و نه چه چیزی خواندن! این روزها همین که بتوانید سه چهار ترک به اصطلاح «هیت» بیرون بدهید خواننده اید و در سالن های کنسرت به روی تان باز است تا در آن هم لب بزنید و اجرا نکنید! اما این وضعیت چرا و چگونه به وجود آمده و آیا هنوز هم ادامه خواهد داشت؟


خواننده شدن، چطور و چگونه؟
ماجرا از این قرار است؛ شما به عنوان تهیه کننده موسیقی از بین صدها نفری که به عشق خواننده شدن در دفترتان را از جا کنده اند، برانداز می کنید و برای یکی دو تا از آن ها پروژه ای تعریف می کنید. مثلا دو نفرشان را می گذارید کنار هم و بعد ایده پردازی ها شروع می شود، یک «بند» می گذارید کنار اسمشان و یک گروه تشکیل می شود و بعد ادامه ماجرا با مدل مو و تن صدا و شعرهایی که با الفاظ زلف و می و معشوق بد نیست کمی به اشعار قدیمی طعنه بزند. ظاهرا همه چیز برای خواننده شدن مهیاست. حالا نوبت تبلیغات است؛ تبلیغاتی که حالا به لطف فضای مجازی، دیگر آن هم کار سختی نیست و فقط یک نفر لازم است تا مدیر یک صفحه باشد توی اینستاگرام تا بتواند با گزیشن محتوای زرد و جذابیت های عوام پسند خوراک لازم را فراهم کند. مرحله بعد این است که علاوه بر آن آهنگ هیت شده که خواننده با آن نامی پیدا کرده؛ دو سه تا موزیک هم این لابه لا بدهید بیرون و بلافاصله سالن اصلی برج میلاد را رزرو کنید. رضا صادقی در جایی می گفت آن زمان ها تا آلبوم درست و حسابی جمع نکرده بودی؛ نمی گذاشتند روی استیج بروی؛ این روزها مردم فقط یک قطعه از یک نفر را حفظ اند و طرف در هر کنسرت سه چهاربار آن ترک را می خواند و دو سه تای دیگر هم می خواند که کلا مردم حفظ نیستند و تمام. شاید اینجا سؤال اصلی این باشد که خب آخرش که چه؟ یک ماه دوماه شش ماه و در نهایت یک سال می توان با چند تا ترک کنسرت گذاشت بعد همه چیز تکراری می شود. بسیار خب، عرصه خوانندگی به روی دوستان بسته می شود، اما ظاهرا عرصه های دیگری مثل بازیگری هنوز جا دارد!


خواننده کُشی!
کسی که نه تنها خواننده نبوده و صدای خوب و استعداد و سواد موسیقی نداشته یا دست کم، در این زمینه از قدرت کافی و ظرفیت لازم برخوردار نبوده، با هر ضرب و زور و تبلیغی شده خواننده می کنند؛ بعد که گند ماجرا در آمد و شیره وجود او را کشیدند؛ با یک خداحافظی همه را خوش حال کرده و آن بنده خدای از همه جا بی خبر را با توهم خواننده بودن در جامعه رها می کنند و سریع به سراغ بعدی هایی می روند که منتظر نشسته اند تا یک سال شیره وجودشان کشیده شود، معروف شوند و 2سال بعد افسرده شوند! این روال البته شاید حالت بدبینانه ماجرا باشد. حامد همایون هرچند نه مثل سابق، اما می خواند و همچنان در برخی از تاک شوها هم شرکت می کند. با این حال، او که تا سه چهار سال پیش در موسیقی پاپ برای خودش سوپراستاری بود حالا از شب های مافیا و سریال حالا برعکس شبکه نسیم سر در می آورد. به هر حال، واقعیت این است که این روال، که شاید در دسته بندی ذهنی بسیاری سرنوشت خوب یا بدی تلقی شود، ممکن است برای خیلی ها به همین جا هم نرسد و اثرات جبران ناپذیری به بار بیارود، جدای از آنچه که به عنوان اثرهای هنری بر تن جامعه باقی می ماند. برای همین است که مهراد جم پس از چند افتضاح بزرگ در کنسرت و برنامه زنده وقتی معلوم می شود این کاره نیست از ایران می رود و در دل حاشیه درآمدزایی می کند و برای همین است که از چی چی بندها دیگر کمتر خبر داریم و برای همین است که وضع فرهنگ و موسیقی ما این چنین است!

پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->