مورچهکوچولو وقتی میخواست از یک تا ده بشمارد، اینجوری میشمرد: «یک، سه، چهار، دو، شش، هفت، ده...» یک روز که مورچهکوچولو رفت توی باغچه بازی کند، آنجا یک حشرهی عجیب دید، یک حشره که یکعالمه پا داشت.
ماه رمضان همه روزه میگیرند. سحری و افطاری میخورند. از صبحانه و چای اول صبح هم خبری نیست. اما آن روز صبح در خانهی مادربزرگ اینجوری نبود. همین، دلیل تعجب زهرا شد.
طرحهای سوزندوزی سینهبهسینه از مادربزرگها به ما رسیده است. آنها را در حافظهمان داریم و نیازی نیست روی پارچه بکشیم. مادرم هم از مادرش یاد گرفته است.
با فرا رسیدن فصل بهار، به هرجا نگاه میکنیم، مناظر زیبایی میبینیم که هریک جلوهای از قدرت آفریدگار است. حال و هوای بهاری، ما را سر ذوق میآورد بهویژه امسال که بهار طبیعت با بهار قرآن همراه شده بود.
روزهای تعطیل و آخر هفتهها بهترین زمان برای سر زدن به جاهای دیدنیای است که آرزوی دیدن آنها را داشتیم اما فرصتش نبوده است. شهر ما دیدنیهای فراوانی دارد.