واکنشی به گزارش شهرآرا درباره حال و روز انجمن های ادبی مشهد

کدام احتضار؟

گروه فرهنگ و ادبیات
 روز 25مهرماه صفحه ادبیات روزنامه «شهرآرا» در گفت وگو با دو قصه نویس مشهدی که خود سال ها در انجمن های مختلف ادبی چه به عنوان مدرس و چه به عنوان کارشناس حضور مستمر و همیشگی داشته اند از فعالیت انجمن های ادبی مشهد حرف زدند و دیدگاه شخصی خود را نسبت به حال و روز فعلی انجمن ها بیان کردند. از طرفی، تصویری که برای این گزارش انتخاب شد ناخواسته و کاملا اتفاقی، از جلسه یکی از انجمن های ادبی باسابقه مشهدی بود که ظاهرا طبق گفته دبیرش آن تصویر ارتباط مستقیمی با داستان نداشت و اعضا در حال خواندن متون کلاسیک ایرانی بوده اند. با این حال، هم تصویر و هم محتوای گزارش موجب رنجش خاطر اعضا و دبیر انجمن داستان نویسی «سمر» شده است. خطای ما اما باعث شد آقای دبیری شرح حال مفصل و مبسوطی از انجمن «سمر» ارائه کند و در عین حال گریزی هم به محتوای گزارش و صحبت های مصاحبه شوندگان بزند و در مخالفت با آنچه آن ها تلویحا و نه مستقیما «احتضار انجمن های داستان نویسی» بیان کرده اند دست به قلم ببرد و توضیح زیر را بنویسد. نکته آخر اینکه، روزنامه «شهرآرا» ضمن عذرخواهی از اتفاق پیش آمده تأکید می کند که هیچ دخل و تصرفی در نوشته مهربانانه آقای مهرداد دبیری نکرده است.

 

مهرداد دبیری
دبیر انجمن داستان سمر
 چندی پیش یکی از دوستان در گروهی مجازی گزارشی از صفحه فرهنگ و ادبیات روزنامه «شهرآرا» مربوط به تاریخ 25 مهرماه 1401 منتشر کرد و ذیل آن نوشت: «ما بی خبر از همه جا و سرمان به کار خود گرم، عکسمان در روزنامه چاپ شده است آن هم با تیتر و گزارشی که ربطی به ما ندارد». عکس را که دیدم بیشتر کنجکاو شدم که قضیه از چه قرار است چون تردید کردم که شاید عکاس هم خودم باشم. عکس چه بود؟ تصویری از سلسله نشست های خوانش متون عرفانی که با تمرکز بر مثنوی معنوی مولوی و تمهیدات عین القضات همدانی با حضور دکتر علی اکبر ترابیان برگزار می شد و همچنان ادامه دارد و اتفاقا با روشی پژوهشی و آکادمیک اداره می شود. تیتر چه بود؟ «جلسات داستانی مشهد رو به احتضار!» این بود که حساسیت بر خوانش گزارش افزون شد و اتفاقا لازم آمد که نکاتی چند درباره محتوای گزارش و نه عکس یادآور شوم؛ که حکمت انتخاب عکس را ندانستیم و نسبت لقمه های چرب و شیرین سفره روح افزای مثنوی و تمهیدات با احتضار داستانی را متوجه نشدیم. البته که انتخاب کننده عکس احتمالا از این حیث دچار اشتباه شده که برخی اعضای انجمن ادبیات داستانی «سمر» را در این جمع مشاهده کرده یا چون گزارش جلسه را سایت و صفحات مجازی انجمن سمر منتشر کرده، گمان کرده که این هم یک جلسه داستانی است. با این فرض البته توجیه انتشار عکس صعب تر و سخت تر می شود چون دیگر از عرفان عبور می کنیم و اتفاقا قدم به تحلیل وضعیت نشست های داستان نویسی شهر مشهد می گذاریم که مراد گزارش مذکور بوده و از قضا انجمن «سمر» سال هاست حی و حاضر و نه محتضر، پر خون و پر شور نه تنها به تربیت داستان نویس کیفی پرداخته که تولیدات و تألیفات گران سنگی هم به ادبیات داستانی این مرز و بوم تقدیم داشته است.
 از آنجا که ورود به این مبحث، ورود مستقیم به نقد محتوای گزارش یاد شده است و با ادعا قابل اثبات نیست، نکاتی چند به همراه مستنداتی عرض خواهد شد:نخست آنکه یک آسیب مصاحبه های خبرنگاری این است که برخلاف مصاحبه های پژوهشی ممکن است به اندازه کافی جامع یا اشباع شده نباشد و بخشی از واقعیت را منعکس کند؛ یعنی نه مصاحبه کننده و نه مصاحبه شونده هیچ کدام خلاف واقع نگویند، اما هیچ کدام هم واقعیت را آن چنان که هست توصیف نکنند. 
برای مثال باید از تهیه کننده گزارش مذکور و مصاحبه شوندگان آن گزارش پرسید که آیا از همه فعالیت های داستانی انجمن های ادبی سطح شهر با خبرند؟البته کاش اداره ارشاد هرفصل یک بار دبیران انجمن ها را برای تبادل نظر و تبادل تجربه دورهم جمع کند. بعد شاید یکی از آثار چنین اقدامی هم این باشد که انجمن های ادبی از حال واحوال هم بیشتر با خبر شوند.
از سویی دیگر، یک امتیاز مصاحبه های خبرنگاری همین است که نتیجه آن هرچه که باشد در دسترس عموم قرار می گیرد و مخاطبان که گاهی خودشان بخشی از واقعیت موجود هستند، می توانند در رسانه منعکس شده یا دیگر رسانه ‎ها، توصیف واقعیت را به سمت جامعیت پیش ببرند.
از این رو ادعای یادداشت حاضر این نیست که قصد توصیف کامل وضعیت داستان نویسی شهر مشهد را دارد، اما به سهم خودش که بخشی از واقعیت داستانی شهر مشهد است گزارشی ارائه می کند تا معلوم شود که خبر احتضار نه تنها جدی نیست که اتفاقا در گوشه هایی از شهر مشهد حیات و جوشش حیات داستان نویسی جریان دارد. شاید شروعی باشد تا دیگر نقاط داستانی شهر مشهد هم گزارشی از حیاتشان بدهند.
در گزارش 25 مهرماه «شهرآرا» ذکر شده بود که کمیت جلسات داستانی شهر بالا رفته، اما کیفیت پایین آمده است. درست است در کار فرهنگی کیفیت مهم است و نه کمیت. «سمر» سال هاست به طور غیررسمی و از سال 1395 به طور رسمی و در قالب یک انجمن ادبی به همت دکتر علی اکبر ترابیان در حوزه داستان نویسی از چند وجه ورود پیدا کرده است: آموزش داستان نویسی به صورت کارگاهی و آکادمیک، تولید و نشر مجموعه های داستانی، برگزاری نشست های مستمر نقد و تولید داستان (برای نویسندگانی که مقدمات و اصول و فنون داستان نویسی را طی کرده اند)، تدوین و تألیف کتب نظری در حوزه آموزش داستان نویسی و باز کردن پای آموزش ها، تولیدات و نشست های داستانی به سایت و شبکه های اجتماعی در فضای مجازی.
در حوزه آموزش داستان نویسی انجمن سمر به طور مستمر هر فصل کارگاه های داستان نویسی را به صورت متنوع و با عناوین درسی و سبکی متفاوت برنامه ریزی و برگزار می کند، اما هر مخاطبی و هر نویسنده ای نمی تواند در همه کارگاه ها شرکت کند چون کاملا برنامه ریزی شده و ذیل معاونت آموزشی تعریف شده، هنرجو گام به گام می بایست سرفصل های مشخصی را طی کند و پس از دریافت نمره قبولی از کارگاه مربوطه به مرتبه بعدی ورود کند.
 آموزش داستان نویسی در انجمن «سمر» ابتدا به صورت 4 ترم کارگاه داستان نویسی مقدماتی عرضه می شود و سپس هنرجو به سبک شناسی ها و انواع داستان ورود می کند. سبک رئالیسم، رئالیسم جادویی، سوررئالیسم، مدرنیسم، پست مدرنیسم، داستان طنز، داستان کودکانه، نمایشنامه، داستان بلند و رمان، از جمله عنوان های درسی داستان نویسی در انجمن است که هم به صورت کارگاهی تدریس شده و داستان نویسان کیفی تربیت شده اند، هم تولیدات داستانی متناسب با انواع سبک ها
 تولید شده است، هم از میان تمرین های کارگاهی جوایز و افتخارات کشوری درآمده و هم بیش از 50 مجموعه داستانی تابه حال تولید شده که برخی از آن ها مثل «پازل خیر و شر» مهدی نوروزی در جشنواره حوزه های هنری کل کشور رتبه برتر را کسب کرده که از این دست رتبه ها و دستاوردهای جشنواره ای، اعضای انجمن به دفعات دشت کرده اند که گزارش تفصیلی آن در ویژه نامه سمر (تولیدات اعضای انجمن در دوره کرونا) که در دست چاپ است و به زودی رونمایی می شود، آمده است.
امروز انجمن «سمر» با بیش از 110 نویسنده (مبتدی، متوسط، حرفه ای) و بیش از 10 نفر مدرس به طور مستمر درحال برگزاری کارگاه تخصصی، نشست های نقد و تولید داستان، چاپ و نشر مجموعه های داستانی و فعالیت در فضای مجازی(samarsabz.ir) است و در آن به روی همه باز است. این همه از صدقه سری معلمی متواضع و متخصص به نام علی اکبر ترابیان است که در فضای داستان نویسی مشهد، کمتر کسی است که با نام ایشان آشنا نباشد و سابقه فعالیت تخصصی ایشان در حوزه داستان نویسی را نداند. در عین حال یادآور می شوم که ایشان از سال های بسیار دور (1364) که کارشناس ادبیات داستانی کانون شاعران و نویسندگان خراسان بوده اند تا 1373 که مسئول واحد قصه حوزه هنری استان می شوند و همین طور مستمرا در سازمان های گوناگون از جمله آموزش وپرورش، جهاد دانشگاهی، دفتر تبلیغات اسلامی، اداره ارشاد اسلامی، شهرداری و... و تا به امروز در انجمن «سمر» برای حیات داستان نویسی شهر مشهد و بلکه کشور و اصلا زبان پارسی تلاش های پر ثمری داشته اند که می توان ادعا کرد امروز در داستان نویسی مشهد اگر فقط «سمر» بود، برای ادعای زنده بودن نشست های داستانی مشهد کافی بود، چه رسد که انجمن ها و فعالیت های دیگری هم گویا در شهر جریان دارد که می توانند گزارش فعالیت دهند، اما آنکه بزرگوارانی در گزارش 25 مهرماه از همراهی و حمایت سازمانی-دولتی مواردی را ذکر کرده اند هرچند درست است، اما منتج به احتضار نشست های داستانی شهر مشهد نمی شود. 
در حرکت ها و جریان های فرهنگی هنری کیفیت و استمرار مهم است.
 «سمر» یک شمع و چه بسا شعله ای افروخته در ادبیات داستانی شهر مشهد است که به امید روشنی بخشی و گرمابخشی زنده است. امید که این شمع ها به هم بپیوندند و شهر و جامعه ای پر امید، روشن و سبز داشته  باشیم.

پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->