مثلِ حامد آقا...

درباره زندگی و حاشیه‌های حامد بهداد در آستانه ۴۸سالگی‌اش

غلامرضا زوزنی - دلش نمی‌خواهد که رنجی بر هم‌وطنانش روا شود. این را به خوبی می‌توان از نحوه برخورد با هوادارانش دریافت. بارها و بارها هم شده که طرف مردم را گرفته و تلاش کرده این حس را به مردم کشورش بدهد که با آن‌‌هاست. او حامد بهداد، بازیگر خراسانی سینما و تلویزیون است که امروز چهل‌و‌هفت سالش تمام و به آخرین سال‌های پنجمین دهه عمرش نزدیک می‌شود.
بررسی کارنامه هنری‌اش در بیست‌و‌پنج سال فعالیتش در سینما و تلویزیون نشان می‌دهد روی حساب و کتاب نقش‌هایش را انتخاب کرده است. البته در فیلم‌هایی نیز حضور داشته که شاید «حتی به غلط» توقع هوادارانش را برآورده نکرده اما مسیر بازیگری او را به انحراف نکشانده و از مسیر اصلی‌اش تا امروز خارجش نکرده است.
او در دهه هفتاد بازیگری را از مشهد و با حضور روی صحنه‌ تئاتر آغاز کرد و بعد از 30 سال همچنان در تئاتر، سینما و تلویزیون می‌تازد.
هنرنمایی او گویی در بازیگری دردمندانه و دغدغه‌مند است و همین مسئله توجه منتقدان و داوران جشنواره‌های مختلف داخلی و خارجی را به او جلب کرده است. با اینکه شاید به نظر می‌رسد این بازیگر مطرح از دیگر هنرپیشه‌های هم‌نسل و هم‌سن‌و‌سال خود سرعت کمتری در پیشرفت دارد اما او هر گامی را با قدرت در هنر برداشته است.
خوانندگی و صداپیشگی از دیگر هنرهای مورد علاقه بهداد در حوزه هنر بوده است. او نه‌تنها چند قطعه موسیقی را خوانده که به حمایت از گروه‌های موسیقی نیز اهمیت می‌دهد. همچنین در تعدادی از آثار سینمایی به عنوان صدا‌پیشه حضور پررنگی داشته است.
به هر حال او یکی از بازیگرانی است که تأثیرش در سینمای ایران انکارناشدنی است و هرچه به تجربه و سنش افزوده می‌شود به جایگاهی که مستحقش است نزدیک‌تر می‌شود. با چند تن از هنرمندان درباره شخصیت هنری و ویژگی‌های اخلاقی بهداد به گفت‌وگو نشستیم که پیش روی شماست.

 

جسور و جست‌وجوگر
دهه هفتاد، کلاس‌های بازیگری در مشهد، شاهد حضور جوانی پرسشگر و جویا بود. او سر کلاس گاهی سؤال‌هایی از استادش می‌پرسید که پاسخ‌دادن به آن‌‌ها نیاز به صرف وقت و مطالعه داشت. داوود کیانیان، یکی از آن‌‌هایی است که حق معلمی بر گردن بهداد دارد؛ او می‌گوید که این بازیگر از همان ابتدای راه، خلاق، بااستعداد و جسور بود: با سؤال‌هایی که در کلاس طرح می‌کرد معلم و هم‌کلاسی‌هایش را وادار به تفکر می‌کرد. من برای بعضی از سؤال‌های او فرصت مطالعه می‌خواستم.
کیانیان به داشتن چنین شاگردی در بازیگری به خود می‌بالد و تأکید دارد که هم‌اکنون نیز بهداد روحیه‌ای که از ابتدای فعالیتش داشته را در خود حفظ کرده است: افراد بسیاری در کلاس‌های بازیگری من حضور داشتند که در خاطرم نمانده‌اند، اما بهداد به دلیل همان خصوصیاتی که گفتم در خاطرم مانده است. خصوصیاتی که از نوجوانی و جوانی داشته را با خود حفظ کرده است. به نظرم او هم‌اکنون نیز جست‌وجوگر و جسور است با پختگی بیشتر. 
به گفته این استاد و پیشکسوت مشهدی تئاتر، بهداد بیشتر از اینکه به فکر پیشرفت و شهرت باشد، به دنبال جلب نظر مردم بود: او دوست داشت در ارائه هنرش برای دیگران مفید باشد. سعی می‌کرد همواره مردم را در نظر داشته باشد و کوشید به جنبه‌های عمومی‌تری از هنر بپردازد.
کیانیان باور دارد بهداد هنرمندی روراست است که مانند بسیاری از افراد پشت نقاب‌های مختلف پنهان نمی‌شود، او می‌گوید: بهداد آنچه را که می‌اندیشد و به آن باور دارد را صادقانه بیان می‌کند. تجربه‌هایی که در همه این سال‌ها از نظر اجتماعی و هنری پیدا کرده انتخاب‌هایش را هوشمندانه کرده است. همه کارهایش خوب است و روی حساب، با آگاهی و عشق و علاقه دست روی کاری می‌گذارد.


انتخاب و تبحر
سال 1372، نمایش «شنا در آتش» به نویسندگی و کارگردانی رضا صابری، هنرمند مشهدی مطرح تئاتر، اثری بود که حامد بهداد و محمد الهی، دیگر بازیگر مشهدی تئاتر، سینما و تلویزیون، را کنار یکدیگر قرار داد. این دو هنرمند در آخرین فعالیت هنری اخیر خود، اسفند 1398، در فیلم سینمایی «گیج‌گاه» به کارگردانی عادل تبریزی، سینماگر مشهدی، در کنار یکدیگر نقش‌آفرینی کردند.
الهی می‌گوید که روحیه بهداد در همه این سال‌ها تغییر نکرده و او همچنان از کمک کردن به همکارانش لذت می‌برد: در رفاقت و دوستی و همکاری کم نمی‌گذارد. بعضی از بازیگران در حد و اندازه او چندان به هم‌بازی‌هایشان در کار اهمیت نمی‌دهند. اما او در همه کارها همواره سعی می‌کند در کنار همه اعضای گروه باشد و به آن‌‌ها کمک کند. بارها دیده‌ام حتی با بازیگرانی که در مقابل او بازی ندارند تمرین می‌کند و با صبر و حوصله آن‌‌ها را راهنمایی می‌کند. الهی باور دارد اگر بازی‌های یک فیلم یک‌دست باشد، کار همه دیده می‌شود. خودش را تافته جدابافته از بقیه نمی‌داند. از ابتدای شروع فعالیت هنری‌اش همین‌طور بوده و هنوز هم، با وجود همه پیشرفت‌ها و توفیقاتش اخلاقش عوض نشده است.
آن‌‌هایی که بهداد را از نزدیک دیده باشند، صحبت الهی را تصدیق می‌کنند که جنبه مردم‌داری بهداد بر همه اخلاق‌هایش می‌چربد او می‌گوید: بهداد باور دارد که همه اعتبارش از مردم است. بارها گفته اگر مردم نباشند هنرمندان هیچ ارزشی ندارند. او از صمیم قلب به این حرف‌ها باور دارد و خود را مدیون توجه مردم و مخاطبانش می‌داند. برای همین است که طرف مردم است.نگاه به حضور او در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف و مقایسه هنرنمایی او با بازیگران مشابهش در تئاتر، سینما و تلویزیون ما را به این یقین می‌رساند که بازی‌های بهداد تکرارنشدنی‌ هستند. این اتفاق نه‌تنها به انتخاب‌های او برای نقش‌آفرینی باز می‌گردد که تبحرش در بازیگری را به رخ می‌کشاند. الهی با ذکر این نکات می‌گوید: برخی بازیگران که اتفاقا مطرح نیز هستند را نگاه کنید؛ در اغلب نقش‌هایشان تنها تفاوتی که دارند از نظر چهره‌پردازی و گریم است. اما بهداد چنین نیست. او در هر نقشی متفاوت است. او چون از تئاتر به سینما وارد شده به خوبی تفاوت میان نقش‌ها و شخصیت‌ها را می‌فهمد.
به گفته الهی، بهداد به امام هشتم (ع) عشق می‌ورزد و همه توفیقاتش در زندگی و کار را از برکت نور علی‌ابن‌موسی (ع) می‌داند.


موسیقی نهادینه در ذات
در همه این سال‌ها بهداد علاقه‌اش را به خوانندگی و موسیقی نشان داده است. او بارها با انتشار قطعات آهنگین از خوانندگی خود عشق به این هنر را ابراز کرده است. حتی او به عنوان تهیه‌کننده آلبوم‌های موسیقی علاقه نشان داده است. ابتدای امسال بود که آلبوم «بادیات»با آواز امیر حسین شورچه و به تهیه‌کنندگی حامد بهداد منتشر شد. مسعود فیاض‌زاده، یکی از نوازندگان و تنظیم کننده این آلبوم است که پیش از این نیز برای بهداد چند قطعه تنظیم کرده است.
سابقه رفاقت بهداد و فیاض‌زاده، به سال ۱۳۸۵ بر می‌گردد. همان سال‌ها فیاض‌زاده که با دوستانش داریوش دانش‌نیا (صدابردار) و هادی پاکزاد (خواننده)، استودیو‌یی در مشهد راه‌اندازی کرده بودند، چندباری شاهد حضور بهداد برای ضبط و تنظیم آهنگ‌هایش در استودیوشان بودند. فیاض‌زاده می‌گوید: حامد بهداد رفاقتی قدیمی با داریوش داشت و قطعاتی هم با او ضبط کرده بود که من قبل‌تر شنیده بودم، قطعاتی با لحن سه‌گانه‌ای از بلوز و فواصل فولک خراسانی و کمی پاپ. حامد یک بار در سفری که به مشهد داشت به استودیوی ما سر زد تا قطعه‌ای را که ساخته بود، تنظیم و ضبط کند.
در آنجا بود که باهم آشنا شدیم و به پیشنهاد داریوش، کار تنظیم و تولید آن قطعه به من سپرده شد و من هم مثل همیشه با کمک علی باغفر (درامر) کار را انجام دادم و این همکاری منجر به شروع ارتباطی حسی و روحی و رفاقت میان من با حامد بهداد شد.
به باور این موزیسین مشهدی، علاقه بهداد پیش از آشنایی آن‌‌ها با یکدیگر شکل گرفته بود: حسگر‌های موسیقی در ذات او نهادینه‌ است. استعداد ذاتی حامد در دریافت‌هایی که در زمان تولید قطعه‌ موسیقی دارد و ترجمه و انتقال و اجرای لحظه‌ا‌ی آن، مثال زدنی است. هوش موسیقایی و تبحّر او در خوانندگی و ممارست برای رسیدن به بهترینِ خود در تولید، خصوصیت‌هایی است که همکاری با او را جذاب و نتیجه‌بخش می‌کند.به گفته این هنرمند همین عشق و علاقه بهداد به موسیقی و رفاقتی که میان این دو وجود داشته باعث شده بهداد نیز تهیه‌کنندگی آلبوم «بادیات» را بپذیرد: در تولید یک اثر مستقل و ناب، چیزی جز رفاقت و عشق و علاقه نیست که یک اتفاق هنری را رقم می‌زند. مطمئنا رفاقت من با امیرحسین شورچه و از طرفی با حامد بهداد در شکل‌گیری این همکاری بی‌تأثیر نبوده، امیرحسین قطعه‌ای از ساخته‌های خودش را برای حامد نواخت، او را به رفاقت و در نتیجه تهیه‌کنندگی آلبوم بادیات ترغیب کرد. حامد بارها تهیه‌کننده‌ آثار هنرمندان و گروه‌های موسیقی مستقل، به‌ویژه در خراسان بوده‌ است. به یاد ندارم که در دوران آشنایی من با او، کاری را به اجبار و برخلاف میل انجام داده باشد، مگر کارهایی که از حیطه‌ اختیار و انتخاب او خارج باشد که متأسفانه کم هم نیست و همه‌ ما با این شکل از جبر تاریخی آشنا هستیم.

پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->