محمد عنبرسوز - نخستین آشناییهای مردم ایران با پدیده جواد عزتی به سریالهای تلویزیونی «من یک مستاجرم» ساخته پریسا بختآور و «کمربندها را ببندیم» به کارگردانی مهدی مظلومی بازمیگردد. در اوایل دهه هشتاد، او هم یکی از دهها بازیگر جوان و جویای نام تلویزیون بود که سعی داشت، با به رخ کشیدن استعدادش در رسانه ملی، راه خود را، برای فتح قلههای مرتفعتر، هموار کند. عزتی روزبهروز تلاشش را بیشتر کرد و با پرهیز از حواشی ریز و درشتی که معمولا آینده کاری استعدادهای جوان را تهدید میکنند، توانست به بالاترین سطح بازیگری در سینما برسد. با وجود مسیر دشوار و پرپیچوخمی که جواد عزتی گامبهگام آن را طی کرد، ظاهرا بخشی از سینمای ایران هنوز نتوانسته خودش را، برای ستایش زحمات این بازیگر، قانع کند. شاید بیراه نباشد اگر بگوییم که عزتی در سالهای اخیر مورد بیمهری قرار گرفته و شاید همین موضوع انگیزهاش را تحتالشعاع قرار داده است. در این مطلب، به بهانه تولد جواد عزتی، مروری داریم بر چند نکته از کارنامه بازیگری این هنرپیشه کاربلد که در یکی از عجیبترین دورههای کاری خود قرار گرفته است.
خاک صحنه
جواد عزتی کار خود را با سریالهای ساده تلویزیونی آغاز کرد و در طول دهه هشتاد نقشآفرینی در حدود پانزده سریال یا تلهفیلم را تجربه کرد. از این میان، سریال «سرزمین کهن»، به جز چند قسمت ابتدایی، هرگز امکان پخش پیدا نکرد و مابقی اغلب مجموعههایی متوسط و ضعیفی بودند که شاید امروز هیچ نشانی از بیشتر عواملشان در سینما و تلویزیون به چشم نمیخورد. عزتی اما پای کار ایستاد و آنقدر در مجموعههای عادی درخشید تا راهش را در اواخر دهه هشتاد به مجموعه محبوب «قهوه تلخ» باز کرد؛ جایی که اگرچه نقش پررنگی نداشت، اما توانست شمایل یک پیرمرد حواسپرت را چنان شیرین و دلچسب اجرا کند که بابا اتی هنوز هم در ذهن مردم باقی مانده.
در حالی که برخی ستارههای سینما کارشان روی پرده نقرهای را با رولهای مهم و نقش اول فیلمهای پرمخاطب آغاز میکنند، جواد عزتی پس از نزدیک به یک دهه در تلاش در تلویزیون، سرانجام موفق شد یک نقش ساده در شبکه خانگی و یک نقش مکمل در سینما بگیرد. وقتی برای اولین بار در کنار بهروز شعیبی جلوی دوربین فیلم ماندگار همایون اسعدیان قرار گرفت، آنقدر روان و باورپذیر نقش یک روحانی شوخطبع و بامعرفت را ایفا کرد که خیال کارگردان «طلا و مس» از بابت نقش مکملش هم راحت شد. این آغاز ماجراجویی تازه عزتی در سینما بود. او حالا باید، در مدیوم تازهاش، از نو شروع میکرد و همان دشواریهایی که در تلویزیون تحمل کرده بود را، برای قد کشیدن در سینما، به جان میخرید؛ تلاش پرمرارت و خستگیناپذیری که پس از چند سال به بار نشست.
مسیر سبز سینما
سینمای ایران مختصات خاص خودش را دارد؛ از سلایق هنری خاص برخی کارگردانها و مناسبات حاکم بر رویدادهای سینمایی گرفته تا روابط بین عوامل و ذائقه مخاطبی که گاهی انتخابهای ناشیانهاش همه را متعجب میکند و گاهی هم ستارههای دستنیافتنی مغرور را به بازیگران کارکشته و متواضع ترجیح میدهد. جواد عزتی در چنین فضایی توانست خودش را به اثبات برساند و بدون اینکه فکر طی کردن راه صد ساله در یک شب ذهنش را آشفته کند، گامبهگام خودش را به سینمای ایران تحمیل کرد.
دوران یازدهساله حضور جواد عزتی در سینما با بیش از سی فیلم به یاد آورده میشود که به جرئت میتوان گفت حداقل نیمی از آنها آثاری ضعیف و بیکیفیت هستند. عزتی اما آمده بود که بماند و به همین دلیل نیز حتی پیشپاافتادهترین و کوتاهترین نقشها در دمدستیترین فیلمها را هم آنقدر جدی میگرفت و با دقت و وسواس اجرایشان میکرد که به چشم بیاید. جواد عزتی بیشتر از آنکه مدیون استعدادش باشد، به واسطه تلاش مستمر و تعهد مثالزدنی خود در سینما به موفقیت رسید. مرور فهرست آثار سینمایی او نشان میدهد که عزتی مرحله به مرحله جدیتر شده و برای فهم دلیل هریک از پلههای ترقی و رشدش میتوانیم به بازی قبلی او مراجعه کنیم.
چرا عزتی مهم است؟
روند کاری هنرمندان به عوامل مختلفی وابسته است که حتی برخی از آنها ممکن است به زندگی شخصی و شرایط روحی آنها وابسته باشد. در مورد جواد عزتی هم طبیعتا نمیتوانیم آینده را پیشبینی کنیم، اما اکثریت قریب به اتفاق اهالی سینما امیدوارند که او از پای ننشیند و به تکاپو ادامه دهد؛ چرا که جواد عزتی از چند جهت برای سینمای ایران مهم است.
عزتی از معدود بازیگرانی است که توانایی حیرتانگیزی در اجرای همزمان نقشهای طنز و جدی دارد. کارنامه او در سالهای اخیر نشان میدهد که جواد عزتی همانقدر در ایفای نقشهای به شدت جدی و حتی تلخ، مثل بازیهایش در فیلمهایی مانند «جاندار»، «ماجرای نیمروز: رد خون»، «پیلوت»، و «تنگه ابوقریب»، تبحر دارد که در خنداندن مخاطب در آثاری همچون «هزارپا»، «اکسیدان» و «آینه بغل» موفق بوده. به اینها تجربه عجیب درآمیختن هنرمندانه و ظریف خصلتهای طنز و جدی در فیلمهایی مثل «جهان با من برقص» را هم اضافه کنید که انعطاف بالای او را نشان میدهد. بهعلاوه، عزتی بازیگری است که میتواند به تنهایی یک فیلم متوسط، مثل «در مدت معلوم»، را برای مخاطب دلپذیر کند.
از منظر شخصیتی، جواد عزتی از معدود هنرپیشههای سینمای ایران است که خودش را از اطوارهای مرسوم ستارههای سینما مصون نگهداشته و بدون کمترین حاشیهای به کارش ادامه میدهد؛ به طوری که پیدا کردن چند خط مصاحبه جنجالی و آتشین از او تقریبا غیرممکن است. عزتی هیچوقت به تلویزیون پشت نکرده و در سالهایی که معلوم بود یک گام تا تبدیل شدن به ستاره درجه یک سینما فاصله دارد، به دلیل احترام به مردم، با «دردسرهای عظیم» و «دودکش» سعی کرد لبخند را روی لب مردم سرزمینش بنشاند. همچنین کارنامه او پر از نقشهای فرعی و کوتاه است که نشان میدهد اسم و رسم فیلمساز و عوامل، مدیوم و حجم نقش برایش چندان اهمیتی ندارد.
عزتی در فجر 98
به یاد داریم که جواد عزتی دو سال قبل و در جشنواره سیوهفتم فجر، با دو فیلم «جاندار» و «ماجرای نیمروز: رد خون»، دو اجرای درجه یک و تأثیرگذار در دو نقش مکمل را به نمایش گذاشت؛ اما نهایتا فقط برای «رد خون» نامزد سیمرغ شد و با وجود سیل تحسین مردم و منتقدان برای رنگآمیزی نقش ماندگار صادق، دستش از سیمرغ کوتاه ماند. در آن سال، حضور استاد نصیریان در این بخش، نادیده گرفته شدن جواد عزتی را تا حدی توجیه میکرد و علاقهمندان سینما این تصمیم را نهایتا به پای بدشانسی عزتی نوشتند.
سال گذشته اما، روزهای عجیبی بر جواد عزتی گذشت. این بازیگر با پنج فیلم «خورشید»، «دوزیست»، «آتابای»، «شنای پروانه» و «مغز استخوان» در سیوهشتمین دوره جشنواره فیلم فجر حاضر بود و نهتنها پرکارترین بازیگر این جشنواره لقب گرفت، بلکه یکی از شلوغترین حضورهای یک بازیگر در یک رویداد سینمایی در تاریخ را هم به نام خودش ثبت کرد. از میان این فیلمها، بازی او در «شنای پروانه» و «دوزیست» اصلی و حضورش در سه فیلم دیگر مکمل محسوب میشدند.
اعلام اسامی نامزدهای جشنواره پارسال، این شائبه را به وجود آورد که ماجرای جواد عزتی و سینمای ایران تا حدی غیرعادی پیش میرود. در میان نامزدهای بازیگر نقش اصلی مرد، نام علی شادمان و میرسعید مولویان به چشم میخورد؛ در حالی که جواد عزتی، حتی برای فیلم «شنای پروانه» که بازیهای درجه یکی داشت و دو بازیگر مکملش هم در نهایت سیمرغ گرفتند، نامزد سیمرغ نقش اصلی مرد نشد. در بخش مکمل نیز، عزتی فقط برای «آتابای» نامزد شد و بازی او در دو فیلم «مغز استخوان» و «خورشید» اصلا به نامزدی نرسید.
بعدتر شایعات متعددی درباره علت این انتخابها مطرح شد که افراد زیادی دربارهاش به اظهارنظر پرداختند، اما خود عزتی تصمیم گرفت سکوت کند؛ سکوت ممتدی که تا همین امروز هم ادامه پیدا کرده. با این حال، مشکل اصلی و نگرانی بزرگ علاقهمندان به سینما این است که درست از زمان پایان جشنواره، هیچ خبر امیدوارکنندهای از جواد عزتی به گوش نمیرسد و بازیگری که در طول سال گذشته پنج بار در فیلمهای مهم سال حاضر شده بود، تا کنون نه به هیچ سریالی در تلویزیون یا شبکه خانگی پیوسته و نه نامش در فهرست فیلمهای متقاضی حضور در جشنواره فیلم فجر پیش رو دیده میشود.
هیچکس به درستی نمیداند که عزتی مشغول یک فعالیت فکری و آموزشی شده یا در تدارک اجرای یک تئاتر است؟ معلوم نیست او در سکوت خبری به یک فیلم سینمایی مستقل که کارگردانش قصد اکران آن در جشنواره را ندارد ملحق شده یا شاید برای حضور در یک سریال خانگی آماده میشود؟ امیدواریم که فرضیه کناره گرفتن موقتی عزتی از سینما در حد یک حدس اشتباه باقی بماند، یا لااقل او این تصمیم را صرفا با قصد استراحت کردن و ریکاوری گرفته باشد. اما اگر خدایی نکرده جواد عزتی فکر کرده به قدر کافی جدی گرفته نمیشود، باید به او یادآوری کرد که عزتی پخته و کاربلد امروز، محصول از پای ننشستن و پایداری کردنهای دو دهه اخیر اوست. مردی که میتواند، تا این حد تأثیرگذار باشد و با مخاطبش ارتباط برقرار کند، روا نیست که یک سال تمام هواداران خود را از تماشای هنرنماییاش محروم کند؛ چرا که سیمرغ واقعی نگاه آغشته به تحسین مردم است.