آیت الله علم الهدی: رئیس جمهور اگر ساده زیست باشد، مردم در رفاه هستند مراسم بزرگداشت سی و پنجمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) در مشهد برگزار شد اعلام ویژه‌برنامه بزرگداشت سالگرد ارتحال امام‌خمینی(ره) و قیام پانزده خرداد در حرم امام‌رضا(ع)   فرصت انابه همه چیز درباره روز دحوالارض | اعمال و توصیه‌های بزرگان ویدئو | ائمه معصومین(ع) هادیان همه بشریت در مسائل دین و دنیا هستند ویژه برنامه‌های سی و پنجمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) در حرم مطهر رضوی اعلام شد آمار زائران ایرانی در حج از ۵۳ هزار نفر گذشت (۱۲ خرداد ۱۴۰۳) اعلام برنامه‌های گرامیداشت ۱۴ و ۱۵ خرداد در مشهد بازدید تولیت آستان قدس رضوی از پروژه‌های عمرانی حرم امام‌رضا(ع) بارگاه منور رضوی، غرق در ماتم و نیایش در سوگ شهادت ثامن‌الحجج(ع) «انتظار»؛ سرمایه بشر برای ساخت جامعه مهدوی دکتر حسن انصاری: راه اصلاح و نوگرایی دینی از فقه و اجتهاد فقهی شروع می‌شود ارائه خدمات ویژه به زائران در مسیر‌های منتهی به حرم امام‌رضا(ع) صحن و بارگاه ملکوتی رضوی در روز زیارتی امام‌رضا (ع) رنگ عزا به خود گرفت | چرا ماه ذی‌القعده را ماه امام‌رضا (ع) می‌نامند؟ ویژه برنامه‌های حرم مطهر رضوی در روز زیارتی امام رضا (ع) اعلام شد آداب بیست و سوم ذی القعده روز مخصوص زیارتی امام رضا (ع) + اعمال و ادعیه «شب شعر مکتب خدمت» نقش تبیینی در شناخت چهره شهید جمهور دارد ویژه برنامه‌های حرم امام رضا (ع) در روز زیارتی شنبه (۱۲ خرداد ۱۴۰۳) تلاش برای نجاتِ اسناد شهدای دفاع مقدس
سرخط خبرها

لذت بازی در حرم

  • کد خبر: ۱۲۲۲۶۱
  • ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۵۵
لذت بازی در حرم
مریم دهقان - فعال فرهنگی

آفتاب از نیمه یک روز تابستانی گذشته بود و من کنار حوض صحن آزادی ایستاده بودم. زائران برای رفع گرما و عطشی که بر پوستشان نشسته بود، از هر طرف که وارد صحن می‌شدند، به سمت حوض روانه می‌شدند و دست و صورتی به آب می‌زدند تا داغی گرمای تابستان را با خنکای آب زلال معاوضه کنند.

در حال تماشای فرار مردم از آفتاب به سایه در صحن بودم و گاهی ایوان طلای غرق در نور را می‌دیدم که صدای شیرین و نازکی پرید وسط نگاهم و گفت: «سلام خاله. می‌شود کنار حوض بنشینم؟» پسرکی بود سبزه و بانمک با چشم‌هایی سیاه و براق و مو‌هایی فرفری که پیراهن سفیدی تنش بود و شلواری ورزشی به پایش.

از صمیمت صدا و رفتارش خوشم آمد. بی‌درنگ گفتم: «بله، حتما، فقط به این شرط که خودت را زیاد خیس نکنی.» قول داد و گفت: «باشد، ولی اگر کمی بازی کنم که ایرادی ندارد؟»

گفتم: «یک کم نه!» و آستین‌هایش را ورمالید و دستش را تا آرنج توی حوض آب می‌زد و بالا و پایین می‌آورد. حین بازی، نامش را پرسیدم و اینکه اهل کجاست. با لهجه شیرینش گفت از آبادان آمده است و قرار است برود کلاس دوم؛ دیگر اینکه نامش محمد است. چند پسر بچه که پدر و مادرشان کنارشان ایستاده بودند با حسرت به محمد نگاه می‌کردند. فقط کنار حوض ایستاده بودند و با وسواس دستی به آب می‌زدند.

پسربچه آبادانی که با خیال راحت روی لبه حوض نشسته بود، انگار متوجه رغبت و حسرت بچه‌های دیگر شده باشد، رو به یکی از آن‌ها گفت: «بیا! چیزی نمی‌شود.» بعد رو به من کرد و گفت: «خاله، حالا اگر پاهایم را داخل حوض بذارم چه می‌شود؟» حالا که من هم با او احساس صمیمیت می‌کردم و از اعتمادبه‌نفس کودکی هفت‌ساله حظ می‌بردم که تنها کنار حوض آمده است و می‌خواهد به خواسته‌اش برسد، کمی خودم را به او نزدیک کردم و یک درجه تن صدایم را پایین آوردم. گفتم: «ببین پسرم، من حرفی ندارم، ولی ممکن است بقیه خادم‌ها اجازه این کار را به تو ندهند.» گفت: «من که کاری نمی‌خواهم بکنم!» و کمی خنده چاشنی لهجه شیرینش کرد.

بعد خیلی راحت پاچه‌هایش را بالا داد و پاهایش را داخل آب گذاشت. غافل‌گیرم کرده بود، ولی من هم خندیدم، چون معتقد بودم حرم برای بچه‌ها باید خاطره بازی بسازد و نمی‌توان از آن‌ها انتظار اعمال عبادی داشت. باید بدوند و باید آب‌بازی کنند. باید آن‌قدر بازی کنند تا همه لحظات حرم برایشان به یک تابلوی دوست‌داشتنی تبدیل شود و به حضور در حرم و هر مکان مذهبی دیگر میل پیدا کنند.

از این رو، نه‌تن‌ها به محمد و محمد‌ها ایراد نمی‌گرفتم، آب‌بازی کنار حوض را هم یادشان می‌دادم. محمد باعث شده بود بچه‌های دیگر هم اطرافش جمع بشوند و جرئت بازی کنار حوض را پیدا کنند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->