حمایت هنرمندانه دختران نوجوان مشهدی هنرمند از فلسطین در حرم مطهر رضوی شرط اول و آخر خداشناسی بررسی آثار معادباوری بر سبک زندگی | ایمان قلبی به زندگی پس از مرگ تولد یک بچه شیر کاش قدر مشهدی بودن را بدانیم! درباره پرده «توپ بندی» حرم امام رضا (ع) و هنرمند نقاش آن امام کاظم (ع)؛ فقیرنواز و گره‌گشا حمایت از مظلوم را از امام رضا (ع) یاد گرفته‌ایم فرمانده منطقه پدافند هوایی شمال شرق ارتش: پدافند غیرعامل راهکاری کارآمد برای مقابله با تهدیدات ترکیبی است تقدیر تولیت آستان قدس رضوی از ارتش جمهوری اسلامی ایران اصالت های دفاع مقدس در منطقِ شهید فهمیده نمایان است درباره آیت الله حاج سید حسین موسوی شاهرودی | جوی سرگشته‌ای به دریا ریخت برپایی روزانه ۵۸ نماز جماعت در حرم مطهر رضوی زندگی جاوید سربازان وطن میان‌بر خوشبختی خانواده با زیست دینی دوره پنج‌جلدی «الأمالی» منتشر شد آیین تشییع و خاک‌سپاری پیکرهای شهدای پدافند هوایی ارتش برگزار شد + فیلم مراسم تشییع پیکر «شهید خموشی» از شهدای حادثه تروریستی تفتان در مشهدمقدس + عکس و فیلم توصیه‌هایی درباره مدیریت امور مالی براساس آموزه‌های دینی | از فقر به تو پناه می‌بریم شهادت یک شهروند غیرنظامی اسلامشهر در حمله رژیم صهیونیستی
سرخط خبرها

غیر تو یاری ندارم

  • کد خبر: ۱۲۷۰۹۱
  • ۰۴ مهر ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۷
غیر تو یاری ندارم
غلامرضا بنی‌اسدی - روزنامه نگار

حکایتی است ما را با شما حضرت سلطان! حکایتی است که اگر نه سطر به سطر، که حرف به حرفش را هم بخوانند، خواهند دید که ما را جز سایه لطف شما بر سر نیست. هرچه داریم از شماست و در سلطنت حضرتتان به «نفی سبیل» رسیده‌ایم و سلطه هرچه غیر شماست، بر زمین نهاده‌ایم‌ای حجت خدا. همه سلطان‌ها تاج از سر برمی‌دارند، وقتی نام سلطان علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) به میان می‌آید. باید هم چنین شود که هیچ سری را سودای همسری نمی‌ماند.

حتی خورشید که می‌خواهد طلوع کند، اول به سلام شما می‌آید که «شمس‌الشموس» هستید. نفس‌ها در حضرت شما تازه می‌شود که «انیس‌النفوس» هستید. ما همه آدم‌هایی که بر این جغرافیا نمازمان را تمام می‌خوانیم و همه آنانی که در حسرت سعادتی چنین، گاهی به این سرای می‌آیند، آفتاب‌نشین حضرت شماییم.

آفتاب‌نشین به همان معنای زلالی که در روستای فطرت همه‌مان تعریف می‌شود؛ کسی که از خود آب و زمین ندارد و در آفتاب می‌نشیند تا صاحب زمینی او را به خدمت بگیرد. ما هم از خود هیچ نداریم، هیچ! هرچه هست، شمایید و ما آمده‌ایم و آماده‌ایم که در آستان شما خادمان آفتاب‌پیشانی‌ای باشیم که شب‌ها را هم روز می‌بینند و در خدمت میهمانان شما قامت دوتا می‌کنند.

من شما را «آقای من» می‌خوانم. او هم به همین عنوان شما را می‌خواند و ایشان نیز. همه شما را «آقای من» می‌خوانیم؛ عنوانی اختصاصی که به خود من تعلق دارد، اما این خوانش می‌شود ترجمان کثرت در وحدت؛ می‌شود رسمی که ما را به توحید ناب می‌رساند. زیستن در دایره وحدانی حضرت احدیت که شما را حجت بالغه او می‌دانیم.

آقای من! این فقط حرف من نیست. حرف ما آدم‌ها هم نیست. حرف از دل برآمده همه جانداران است. مگر آهو‌ها کم از آدم‌ها قصه دارند در این حوالی؟ مگر حکایت کبوتر‌ها که در طواف مدام جان می‌گیرند، کم از کودکانه‌های ماست؟ من حتی می‌گویم ذراتی که کنار هم نشستند و خشت شدند در بنای حرم، در این حال و اشتیاق با ما شریک‌اند. اگر نبودند، از راه‌های دور سوار باد نمی‌شدند تا در این سرزمین فرود آیند و ذره‌ای از خشتی شوند که در این سرای، بنایی را محکم می‌کند.

آقای من! هرچه زیبایی است، از شماست. جز شما هیچ است. حرف به حکایت تبدیل‌شده ما همان است که شاعری شوریده‌حال در هوای حرم خواند؛ «ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم / تا قیامت‌ای رضاجان سر ز خاکت برندارم» دلیل این را هم روشن گفت و به صدای بلند می‌خوانیم؛ «غیر تو یاری ندارم با کسی کاری ندارم / گر مرا از در برانی جای دیگر من ندارم» همه حرف ما در امروز و فردا‌هایی که می‌رسند از راه، اعترافی است صادقانه و خواهشی عاشقانه که؛ «تو خوبی من بدم به این در آمدم/ به جان فاطمه مکن مولا ردم/ علی موسی‌الرضا علی موسی‌الرضا...»

آقای من! حکایتی است همه ما را با شما که هزاربار هم که خوانده شود، نامکرر است. پر از لحظات ناب و بکری است که حیات را از نو معنا می‌کند، که زندگی زیستن در حضرت شماست.

بهشت اینجاست و هرچه جز این باشد، حیات نیست، حتی اگر در حیاط‌های دور و نزدیک نقشی از زندگی داشته باشد...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->