«حبيب هشتمين خورشيد»؛ اولين كتاب درباره شهيد رئيسی رونمايی شد فیلم‌های سینمایی تلویزیون برای نیمه خرداد؛ از «صنوبر» تا «پا به پای آفتاب» رقابت سریال «نوبت لیلی» در جشنواره‌ بریتانیا برگزیدگان جشنواره دانشجویی موسیقی نواحی معرفی شدند + اسامی پخش مستند «پدر، پسر، گلوله» از شبکه دو به مناسبت قیام ۱۵ خرداد پوستر فیلم سینمایی «عطرآلود» منتشر شد + عکس بازپخش اپیزودهایی از «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» در نیمه خرداد + زمان پخش فراخوان جایزه پژوهش سال سینما منتشر شد + جزئیات تلویزیون ریسکِ تغییر مجری مناظره‌ها را می‌پذیرد؟ او با تمام رهبران خاورمیانه فرق داشت | روایتی از گفتگو‌ی اوریانا فالاچی با امام خمینی (ره) «ماه پنهان» محمدرضا یکانی در مراحل پایانی تولید آموزش به نسل جدید در بستر یک فیلم تلویزیونی | گزارشی از اکران خصوصی «محله باصفا» یک جای خالی و چند علامت سؤال | درنگی بر دلایل ضعف آثار سینمایی و تلویزیونی با محوریت امام خمینی (ره) اکران فیلم‌های کوتاه برگزیده فیلم فجر در سینماهای هنر و تجربه ماهرشالا علی در دنباله جدید «دنیای ژوراسیک» جزئیاتی از ساخت فیلم تگزاس ۴ و ۵ و حضور پژمان جمشیدی
سرخط خبرها

یادی از پروین اعتصامی، ستاره درخشان ادبیات ایران، هم زمان با سالروز درگذشتش

  • کد خبر: ۱۵۷۲۲۶
  • ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۶:۴۴
یادی از پروین اعتصامی، ستاره درخشان ادبیات ایران، هم زمان با سالروز درگذشتش
پروین نوجوان که دیگر شاعری پخته بود در آغاز سرودن هر مصرعی قامت بلند پدر را در کنارش می‌دید و دریافت که چگونه نور مهر پدر بر قامت بلند شاعری اش می‌تابد. دخترک شیرین زبان در محافل مهم سیاسی و اجتماعی پدر، نظر استادانی، چون ملک الشعرای بهار و عباس آشتیانی را به خود جلب کرد. آن استادان دُر شناس که تلألو ذوق و ادب را در دختر می‌دیدند او را با آغوش باز پذیرفتند و یارای شاعری اش بودند.

سادن فرخی | شهرآرانیوز؛ در اواخر قرن دوازدهم، قرنی پر از آشوب، در آسمان این خاک پر از گوهر، طلیعه‌ای درخشنده به نام رخشنده که بعد‌ها با باوری درست، نام اختری را برای خود برگزید، در بیست و پنجم اسفند ۱۲۸۵ رخشنده اعتصامی ملقب به پروین به دنیا آمد.

یوسف اعتصامی در سال ۱۲۹۲ که نماینده مردم تبریز در مجلس تهران شد، دخترک پر ذوق و مستعد و نازک بینش را که آن زمان شش سال داشت و سه زبان عربی انگلیسی و فارسی را از پدر آموخته بود به تهران آورد که در مدرسه آمریکایی‌ها تحصیلاتش را ادامه دهد. دخترک که از بدو تولد با شعرخوانی‌های پدر خوگرفته بود از هفت سالگی زبان به قافیه و ردیف گشود و قدم در راه زیبا و بی انتهای شاعری نهاد.

پروین نوجوان که دیگر شاعری پخته بود در آغاز سرودن هر مصرعی قامت بلند پدر را در کنارش می‌دید و دریافت که چگونه نور مهر پدر بر قامت بلند شاعری اش می‌تابد. دخترک شیرین زبان در محافل مهم سیاسی و اجتماعی پدر، نظر استادانی، چون ملک الشعرای بهار و عباس آشتیانی را به خود جلب کرد. آن استادان دُر شناس که تلألو ذوق و ادب را در دختر می‌دیدند او را با آغوش باز پذیرفتند و یارای شاعری اش بودند.

ملک الشعرا چنان علاقه‌ای به پروین داشت که نوشتن مقدمه دیوان اشعار او را پذیرفت و دیوانش را گلدسته‌ای از ازهار نو شکفته می‌خواند. پروین به قدری در بیان احوالات در شعر قدرتمندانه عمل کرد که علامه میرزا محمد قزوینی شعر او را هم ردیف ناصرخسرو می‌دانست و او را رابعه دهر صدا می‌زد. پروین در حیات کوتاه خود شاهد فراز و نشیب‌هایی در سیاست و اجتماع بود که نمی‌توانست از نشستن آن همه درد در استخوانش چشم بپوشد.

صدور فرمان مشروطیتی که امیدی واهی برای پایان ظلم بود و جنگی که جهان را برای اولین بار بر خود لرزاند. کشتگان و قحطی زدگان و سیاست مداران و دیکتاتور‌هایی که هیچ کدام نتوانستند به داد بشر برسند، آن قدر درد در دل پروین بیچاره نشاند که ظلم ستیزی و فقر و عدالت درونمایه تمام اشعارش بود و اگر لب از لب می‌گشود به دادخواهی سرود می‌راند. تا جایی که شفیعی کدکنی از او به عنوان مستقل‌ترین شاعر زن در دوره فارسی پس از مشروطیت یاد می‌کند.

ادب کهن پارسی نشسته بر جان پروین و آگاهی اش از آنچه ادبیات غرب می‌خوانند، شعر را در ذهن او متمایز می‌کرد. کلامی تکامل یافته و آراسته به چندین و چند ارزش ادبی و متمایز با سایر اشعار هم عصر خویش. روح لطیف پروین از ازدواج بی سرانجام خود با فضل ا... اعتصامی که افسر شهربانی بود و منضبط، ترک دیارش به کرمانشاه و عاشقانه شاعرانه‌ای که در قاب و چهارچوب‌های نظامی همسرش نمی‌نشست سخت او را آزرد.

انزوای حاصل از جدایی، فورانی بود برای اینکه بتواند تنها دیوان شعرش را منتشر کند. خود را نباخته بود با اینکه غم موجب شده بود بخشی از شعرهایش را بسوزاند. همان موقع بود که توانست به عنوان کتابدار در دانشسرای عالی مشغول به کار شود. هنوز هم در آن کتابخانه کتاب‌هایی هست که پروین در ابتدا یا انتهای کتاب چیزی نوشته باشد. در ۱۳۱۶بال پروین از غم مرگ پدر شکست. غم از دست دادن قامت استواری که هر لحظه و هرجا، چون کوه دخترک لطیفش را در آغوش پر مهر و امنش جای می‌داد پروین را به انزوا و تنهایی عمیق کشاند.

تاب این تنهایی را چهار سال بیشتر دوام نیاورد. ۳۴ سال بیشتر نداشت. تمام قوای باقی مانده خود را برای چاپ دوم دیوانش به کار بست، اما بیماری حصبه تن نحیف و روح آزرده اش را بلعید.۱۵ فروردین ۱۲۰۳ اختری در آسمان شعر ایران بعد از تحمل چهار سال دوری، حیات را به ممات خویش بخشید و بال گشود تا دوباره در بهشت برین پدرش را در آغوش بگیرد. او را در مقبره خانوادگی شان در حرم حضرت معصومه (س) در کنار والدینش به خاک سپردند. هرگاه نام پروین به گوش می‌خورد شاید ناخودآگاه با خویش بخوانیم:
در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->