رومینا مالوف- هادی مسعودیفر در گفتگو با خبرنگار شهرآرانیوز اظهار داشت: درباره حقایق پایان جنگهای غزه اظهار کرد: با وقوع جنگ در هر گوشه از جهان، افکار عمومی جامعه بینالملل دستخوش تغییر و تحولاتی میشود که نتیجه عملکرد بازیگران تأثیرگذاری است که امروزه ما آنها را در قالب «رسانه» میشناسیم. بخشی از این تحول در اثنای جنگ هنگام انعکاس اخبار بروز مییابد و بخش دیگر در دوران پس از آتشبس یا انعقاد تفاهمنامه صلح نمایان میشود. بسیاری از تحلیلگران سیاسی معمولاً تمرکز خود را بر مسائل و رخدادهای زمان جنگ معطوف میدارند و عملاً آثار جنگ بر نظم بینالمللی و افکار عمومی جهانی را نادیده گرفته و دقیقاً در جایی که باید مسئولیتپذیر بوده و به بیان و تحلیل واقعیات بپردازند، سکوت را برگزیده و زمینه را برای تحریف واقعیات فراهم میآورند. جنگ در غزه از جمله وقایعی است که بیشترین تأثیر را بر دوران پس از خود خواهد گذاشت که در بحث این ارتباط، عادیسازی روابط بین کشورهای عربی و اسرائیل و نیز دریافت کمکهای مالی این رژیم از سوی دولتهای حامی از جمله مهمترین آثار مرتبط با آن خواهد بود.
این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: آن هنگام که جنگ به هرشکلی خاتمه خواهد یافت بر ویرانههای آن، تاریخی از جهان معاصر شکل میگیرد که بیش از آنکه بر پایه واقعیات و تحلیل چهرههای علمی و آکادمیک استوار باشد، محصول رسانهها و سخنرانی چهرههای سیاسی جهان خواهد بود؛ بنابراین انسان پس از جنگ در غزه فارغ از ملّیت و تعلقات سرزمینی، خود به عنوان یک انسان جنگزده و سرخورده از نقض قواعد حقوق بشری و غرق در تناقضات رسانهای ارزیابی خواهد شد.
وی ادامه داد: نقض حق بر آگاهی و دسترسی به اطلاعات و ارتباطات و فیلترسازی تحلیلهای خبری رسانههای غربی، کل جامعه جهانی را متضرر خواهد ساخت. در واقع انسان پس از جنگ با پرسشهای متعددی روبهرو میشود که هیچوقت به پاسخ قطعی و دقیق برای آن دست نخواهد یافت و در جهل مرکب دست و پا خواهد زد و بیش از هر زمان دیگری با ترس و عدم آگاهی زندگی خود را دنبال خواهد کرد. آنچه در این بین شرایط را به مراتب پیچیدهتر از قبل میکند، عقبنشینی و سکوت دانشمندان، پژوهشگران و چهرههای علمی دانشگاهی در جهان است که تریبونها را یکی پس از دیگری از دست داده و در مقابل رسانهها، خبرگزاریها و احزاب سیاسی، پوشش فکری جامعه جهانی را شکل خواهند داد که این امر به واسطه اهداف و استراتژی سازمانی آنها میتواند به شدت متناقض و غیر واقعی جلوه کند.
مسعودیفر بیان کرد: سؤال مهم و اساسی که در اینجا مطرح میشود آن است که تکلیف قضاوت واقعگرایانه انسان پس از جنگ چه خواهد بود؟ حق آگاهی و دسترسی آزاد به اطلاعات برای انسان چگونه تضمین خواهد شد؟ و نقش سازمان ملل متحد در مستندسازی دقیق و غیرجانبدارانه چگونه خواهد بود؟ اینها سؤالاتی مهم و اساسی است که پاسخ به آنها برای دوران پس از جنگ یک ضرورت آشکار است. در حقیقت میتوان گفت که فاجعه آنجایی واقع میشود که چهرههای مستقل و آزاد نقش خود را در انعکاس و تحلیل وقایع مرتبط با جنگ و درگیری نظامی از یاد برده و بیآنکه برای خود مسئولیتی قائل بشوند، به صورتی ناجوانمردانه از تفسیر واقعیتهای جنگ پرهیز کرده و زمینه را برای وقوع جنگی دیگر در آینده فراهم میآورند. در واقع میتوان گفت «وقوع هرجنگی نتیجه غیرخردمندانه از عدم دستاوردهای انسانی جنگ گذشته است». همین اصل در قبال جنگ در غزه نیز بدیهی و آشکار خواهد بود. در واقع اگر صاحبنظران و اندیشمندان مستقل جهان نقش خود را در قبال انعکاس نتایج جنگ در اوکراین به طور دقیق ایفا میکردند، شاید گزینههای بهتر یا کارامدتری از جنگ در قبال مردم بیدفاع غزه بهکارگرفته میشد زیرا هرجنگ، برایند سکوت نخبگان و عدم نقشآفرینی خردورزان جامعه انسانی در قبال جنگ قبلی است.
این پژوهشگر حقوق بینالملل افزود: متأسفانه سازمان ملل متحد نیز نتوانسته است در قبال جنگهای عمده در جهان به ارائه تحلیل یا گزارشهای مستقل بپردازد و گویی نقش خود را در پیشگیری از وقوع جنگ از طریق ارائه تحلیلهای دقیق و هوشمندانه مربوط به جنگهای پیشین از دست داده است. این یک حق بشری است که نهادهای بینالمللی به طور مستقل بتوانند دلایل وقوع جنگ یا تحلیل حوادث مرتبط با آنرا گزارش داده و منتشر کنند تا افکار عمومی بتواند درک مناسبتری از شرایط و تحولات سیاسی بینالملل به دست آورد.
«حقیقت» مهمترین گمشده انسان در جهان پس از جنگ در غزه خواهد بود و این در حالی است که اگر انسان متمدن بتواند مستقل از منافع دولتها یا کارترهای اقتصادی به انعکاس وقایع و رویدادهای قبل و حین وقوع جنگ بپردازد، نقش مهمی را در پیشگیری از وقوع مخاصمات بینالمللی ایفا کرده است. اما آنچه این چرخه را بر علیه امنیت جهانی قرار میدهد آن است که ناپدید شدن حقیقت در بین تحلیلها، گزارشات، تفاسیر و سخنرانیهای متناقض چهرههای سیاسی در جامعه جهانی، جهتگیریهای بینالمللی را بر تالی فاسد استوار خواهد کرد و آینده نسلهای بعدی یک سرزمین را به طور جدی تهدید خواهد ساخت.
وی گفت: در واقع اگر حقیقت در قبال سرزمینهای اشغالی و ظلم بر مردمان فلسطین پیشتر از این به طور دقیق و خالص از سوی اندیشمندان انعکاس مییافت، سیاستمداران جهان، سازمانهای بینالمللی و نهادهای حقوق بشری در مقابل فشار افکار عمومی برای برقراری صلح تسلیم میشدند. توسعهیافتگی جامعه جهانی منوط بر انعقاد و ترویج حقیقت به نسلهای بعدی است و زیربنای تمدن نوین انسانی بر نقش آفرینی نخبگان سیاسی و بینالمللی متکی است. از این رو سواد رسانهای و مطالبه عمومی در قبال تولید و دریافت گزارشات واقعی از جنگ در غزه بایستی به عنوان اولویت جامعه جهانی و افکار عمومی تبیین شود. با توجه به عقبنشینی نخبگان بینالمللی از مواضع ضد صهیونیستی پس از جنگ، موج جدیدی از عادیسازی روابط بین کشورهای عربی با رژیم اسرائیل از جمله محتملترین نتایج حاصل از پنهانسازی واقعیت در قبال جنگ غزه خواهد بود که این رژیم آنرا به طور جدی از طریق رسانههای جمعی دنبال خواهد کرد. در واقع نوعی مظلومنمایی و امحای واقعیت از سوی اسرائیل بر تصمیمگیریهای غیرواقعبینانه سیاستمداران کشورهای عربی تأثیر خواهد گذاشت که این مورد زمینه را برای تسلط، خودکامگی و گسترش بنیادگرایی صهیونیستی در آینده فراهم خواهد کرد.