اگر بخواهیم یک تفاوت مهم میان جامعه جدید و توسعهیافته با جامعه سنتی و قدیم را برجسته کنیم، همانا باید به مسئله حقوق کار اشاره کنیم. حقوق کار از جمله مفاهیم تأسیسی در جامعه مدرن است که مواردی جزئی از آن در برخی مقاطع و کشورها وجود داشته، ولی حقوق جامع کار پدیدهای جدید و محصول جوامع توسعهیافته است. حقوق کار و کارگر بهمعنای دقیق مترادف با حقوق همه و حقوق انسان است. اگر یک انسان بدون حق کار دیدیم، باید بپذیریم که همه ما فاقد چنین حقوقی هستیم. حقوق بازنشستگی، بیمه درمان، بیمه حوادث و ازکارافتادگی، حق داشتن شغل و کسب درآمد، ساعات کار، مرخصی و تعطیلات و...
عموما مفاهیمی جدید در حقوق کار و بهتعبیر دقیقتر حقوق بشر هستند. در ایران نیز بخش مهمی از کارگران در ذیل قانون کار و حمایتهای آن در حال فعالیت هستند. تأمین بیمه بازنشستگی و درمانی و ازکارافتادگی، بیمه بیکاری و امنیت نسبی شغلی و حداقل دستمزد از جمله این موارد است که در قانون برای این کارگران پیشبینی شده و اداره کار و تأمین اجتماعی حافظ منافع این کارگران است. ولی در این میان یک استثنای جدی وجود دارد. هرچند آنان هم باید تحت حمایت قانون کار قرار گیرند، در عمل چنین هدفی محقق نمیشود. کارگران روزمزد و فصلی که عموما کارگران ساختمانی هستند، در عمل همچنان از این حقوق محروم هستند. در سالهای گذشته از طریق بیمه واحدهای درحال ساخت، کوشیدند که جدا از مشخصات هر کارگر، تعدادی را بیمه کنند، ولی این کار فقط بیمه حوادث و ازکارافتادگی را پوشش میدهد. سپس بیمه کارگران ساختمانی هم با پرداخت درصد اندک تصویب شد که بعضا افراد دیگری از آن سوءاستفاده کردند.
از سوی دیگر بسیاری از این کارگران در محلهای ویژهای در شهر جمع میشوند و بدون هیچ برنامه منظمی از سوی افراد خواهان کارگر برای کار برگزیده میشوند و این نیز نهتنها بهلحاظ تصویر عمومی جامعه جالب نیست، بلکه موجب نوعی رقابت نامتوازن میان آنان میشود که تبعات ناخوشایندی دارد و باید آنان را سازماندهی و از حقوق اولیه برخوردار کرد. نکته مهم این است که سازماندهی این کارگران نباید بهگونهای باشد که تحت مدیریت سلیقهای نهاد یا اشخاصی قرار گیرند که تعهد کافی در برابر حقوق آنان نداشته باشند و از این جهت حقی از آنان ضایع شود. این وظیفه در سطح کلان بهعهده وزارت کار و در شهرها بهعهده شهرداریهاست. متأسفانه در ایران وظایف شهرداریها خیلی محدود تعریف شده است، درحالیکه شهرداری در معنای واقعی باید عهدهدار بیشتر امور مردم ساکن در شهر در حوزههای بهداشت، آموزش، کار و فراغت و مسائل شهریتر مثل حملونقل، خدمات شهری، عمران و... باشد. باید آماده شویم که برای شهرداریها و وظایف آنان دایره بزرگتری تعریف کنیم. حساسیت نسبت به حقوق کار و سازماندهی نیروهای کار میتواند آغاز بازتعریف این وظایف شهرداریها باشد. این کار طبعا باید از طریق سازماندهی تمام ناهنجاریهای شهری مثل کودکان کار و تکدیگری و معتادان و نیز سازماندهی حقوق افراد ذینفع شهری مثل دستفروشان یا کارگران فصلی باشد و توان اجرای این کارها در شهرداریهای قدرتمند کشور مثل تهران و مشهد و تبریز و... وجود دارد.
خوشبختانه از مدتی پیش در برخی شهرها این اقدام آغاز شده است؛ تبریز، رشت و مشهد نمونههای خوب آن هستند. کرونا بهعنوان یک بحران جدی زندگی همه ما را در بر گرفته، ولی واقعیت این است که فشار این بحران بر طبقات ضعیف فاقد بیمه و پسانداز خیلی زیادتر است. این روزها بازار کارگران فصلی بیش از همیشه کساد است؛ بنابراین آنان در درآمد دچار مشکل شدهاند و متأسفانه در طرف هزینه نیز فشار بیشتری را تحمل میکنند، زیرا مطابق آمار رسمی نرخ تورم در ماههای گذشته برای ۲دهک پایین جامعه بیشتر از طبقات بالاتر است. بنابراین باید کوشید که وضعیت عمومی این گروه مهم را سروسامان بهتری داد.