متهم به ۳۰ فقره زورگیری در مشهد دستگیر شد (۹ خرداد ۱۴۰۳) قتل سه عضو خانواده توسط پدر افسرده (۹ خرداد ۱۴۰۳) باغ بام ها مدرن ترین راه بهبود محیط زیست شهری عملکرد مثبت دولت سیزدهم در حل بسیاری از مشکلات کشور پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (چهارشنبه، ۹ خرداد ۱۴۰۳) | افزایش دمای مناطق گرمسیر استان تا ۴۰ درجه! اهدای عضو بیمار مرگ مغزی در مشهد نجات‌بخش ۵ زندگی دیگر شد (۹ خرداد ۱۴۰۳) بانوان پیش از اقدام به بارداری از سلامت دهان و دندان خود اطمینان حاصل کنند ژنتیک و وراثت اصلی‌ترین علت کم‌کاری تیروئید در کودکان بیماری MS درمان قطعی ندارد، اما با مصرف دارو می‌تواند به خوبی کنترل شود والدین؛ فرزند اول را برای حضور نوزاد جدید آماده کنند بی‌احترامی، زخمی است که با کودک می‌ماند! چه زمانی وقت مداوا و جراحی چاقی در کودکان است؟ راز جوان‌تر شدن در پیری آخرین فرصت برای ازدواج‌نکن‌ها | زنگ هشدار برای تجرد قطعی یک میلیون دهه شصتی به صدا درآمد درباره بیماری «ام اس» و راه‌های پیشگیری از آن پیش‌بینی افزایش دما در غالب نقاط کشور (۹ خرداد ۱۴۰۳) خیران مدرسه‌ساز ۳۰ کلاس جدید در حاشیه مشهد می‌سازند اما و اگر‌های ثبت‌نام سرویس مدارس | چرا سامانه «سپند» در دسترس نیست؟ فروش خودرو سیل‌زده مشهدی به ۵ میلیون تومان! سرقت مسلحانه گله گوسفندان در حوالی مشهد
سرخط خبرها

سرنوشت سیاه دختری که فرزند طلاق بود

  • کد خبر: ۱۵۳۱۷۹
  • ۱۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۰:۳۵
سرنوشت سیاه دختری که فرزند طلاق بود
زن جوان می‌گوید پدر و مادرش بعد از طلاق، هیچ کدام او را نپذیرند و همین شروع بدبختی‌های‌اش بود.

به گزارش شهرآرانیوز، همه چیز از یک عصر غم‌انگیز شروع شد. سارا در خیابان ماند. نه مادرش او را قبول کرد نه پدرش. سارا که حالا به خاطر حمل مواد و اعتیاد بازداشت شده است، می‌گوید روزی که از طرف پدر و مادر طرد شد مواد کشید.

*چند سال است اعتیاد داری؟

پنج سال.

*چرا مواد می‌کشی؟

آدم معتاد چه‌کار می‌کند؟ مواد می‌کشد دیگر.

*چرا معتاد شدی؟

مواد آرامم می‌کرد، به بدبختی‌هایم فکر نمی‌کردم.

*اولین بار چطور مواد کشیدی؟

وقتی هفت‌ساله بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند. من تا ۱۴ سالگی با مادرم بودم بعد مادرم ازدواج کرد و گفت دیگر نمی‌تواند از من مراقبت کند. گفت برو پیش پدرت. پدرم هم زن داشت با این حال رفتم. با نامادری نمی‌ساختیم. دو سال با جنگ و دعوا زندگی کردیم، اما بعد نشد. یک روز پدرم به موبایلم زنگ زد و گفت از مدرسه برو خانه مادرت. وقتی به مادرم زنگ زدم گفت خانه من نیا برو خانه پدرت! من در خیابان ماندم و همان موقع بود که مواد کشیدم.

*مواد را چطور تهیه کردی؟

در پارک خریدم. پدرم پول داده بود. وقتی گفت خانه من نیا، گفت برو با پولی که به تو دادم خرید کن، ببر خانه مادرت تا قبولت کند. وقتی مادرم گفت خانه او نروم، با پولی که داشتم مواد خریدم. با پسر جوانی که آنجا بود و نمی‌شناختمش مواد کشیدم و بعد هم به خانه او رفتم و مدتی با هم زندگی کردیم. بعد هم دیگر به مدرسه برنگشتم.

*خرج مواد را چطور تهیه می‌کردی؟

آن پسر مواد می‌آورد، من توزیع می‌کردم سهم خودم را هم برمی‌داشتم.

*خانواده‌ات دنبالت بودند؟

اولین بار که دستگیر شدم گفتند پدرم اعلام مفقودی کرده، بعد که من را پیدا کرد به دیدنم آمد گفت وقتی مادرت قبولت نکرد چرا نیامدی پیش خودم! دروغ می‌گفت می‌خواست عذاب وجدانش را کم کند. خودش هم من را از خانه بیرون انداخته بود.

*چند وقت است معتاد هستی؟

۱۰ سالی می‌شود.

*همه این مدت در خیابان بودی؟

بعد از اینکه از آن پسر جدا شدم مدتی کارتن‌خواب شدم. یک بار تصمیم گرفتم ترک کنم که نشد. یعنی دوباره رفتم سمت مواد. مدتی در این خانه‌ها که مخصوص زنان معتاد است ماندم. بعد هم دوباره افتادم به خیابان و بدبختی تا اینکه دستگیر شدم.

*نمی‌خواهی ترک کنی؟

برای کسی مثل من که تا این حد معتاد است ترک کردن معنایی ندارد؛ ما آنقدر می‌کشیم تا بمیریم. مرگ قسمت ماست، ما زندگی نداریم.

منبع: اعتماد

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->