بازداشت دو سارق موتورسیکلت در تهران| آنها پدر و پسر بودند دستگیری سارق سابقه دار حین سرقت از اداره ثبت احوال! پنج راه حل برای تشخیص ایمیل‌های جعلی آیا می‌دانید تفاوت حکم تخلیه و دستور تخلیه فوری چیست؟ اظهار نظر یک پزشک درباره واکسن HPV کار را به دفتر رهبری کشاند پلیس جوان به علت تیراندازی به شرور مست محاکمه شد| بیکاری، حکم زندان و پرداخت دیه تاوان انجام وظیفه! اعضا جوان ۲۲ ساله نیشابوری اهدا شد جوان بدبخت مشهدی به پلیس پناه برد| یک زن خائن و دیگری دیوانه کتک زن! آتش‌سوزی‌‌های سریالی خانه‌ها در یک روستای دورافتاده | اهالی می‌گویند کار اجنه است! اخاذی مرد شیطان صفت از همسر سابقش | شگرد او انتشار تصاویر خصوصی بود! اعترافات تکان‌دهنده زورگیران بی‌رحم درباره قتل جوان بی‌گناه | مقتول ۲ فرزند خردسال داشت آتش‌سوزی مغازه تعویض‌روغنی در خیابان رسالت مشهد با یک مصدوم (۱۳ خرداد ۱۴۰۳) برخورد قاطع قضایی با تغییر کاربری ۴۸ هکتار از زمین‌های کشاورزی در شهرستان مشهد واژگونی خودرو در خواف پنج مصدوم برجای گذاشت (۱۳ خرداد ۱۴۰۳) جزئیات آتش سوزی برج اوپال و ساختمان خیابان ایرانشهر در تهران (۱۳ خرداد ۱۴۰۳) دستورالعمل ملی البسه استاندارد بیماران به تمامی بیمارستان ها و مراکز تشخیصی و درمانی وزارت بهداشت ابلاغ شد اعلام شرایط جذب سرباز معلم در سال ۱۴۰۳ + جزئیات امحای بیش از ۵۲ تن از کالا‌های انبار‌های اموال تملیکی در مشهد ویدئو | لحظه برخورد صاعقه به مرد روس پیوند قلب با موفقیت در دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد (۱۳ خرداد ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

قتل شوهر خیانتکار به دست زن معتاد در مشهد

  • کد خبر: ۲۰۸۸۴۵
  • ۰۹ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۵
  • ۱
قتل شوهر خیانتکار به دست زن معتاد در مشهد
زنی جوان که شوهر خود را در مشهد به قتل رسانده است، جزئیاتی از زندگی‌اش را شرح داد.

به گزارش شهرآرانیوز، زن ۳۱ ساله، نهم دی گذشته همسر ۴۱ ساله اش را با دو ضربه کارد به قتل رساند و طولی نکشید که با تلاش نیرو‌های کلانتری خواجه ربیع مشهد به دام افتاد.

این زن جوان در حالی که چند روز بعد از وقوع این جنایت هولناک اشک ندامت می‌ریخت و مواد مخدر را عامل همه بدبختی‌هایش می‌دانست درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی بانوان مشهد گفت: در شهر کلات در خانواده‌ ضعیفی به دنیا آمدم. من بودم و ۳ برادرم که با پدر و مادرم زندگی می‌کردیم. کودکی خوبی داشتم تا اینکه به مدرسه رفتم و بعد از گذراندن دوره ابتدایی وارد دوره راهنمایی شدم. درس‌هایم زیاد خوب نبود و همیشه مورد ایراد معلم‌ها قرار می‌گرفتم و دوستانم مرا مسخره می‌کردند تا اینکه در کلاس دوم راهنمایی ترک تحصیل کرده و با دوستانی نه چندان مناسب آشنا شدم. آن‌ها مرا با تریاک آشنا کردند و چند بار که مصرف کردم از اینکه مرا بی‌خیال می‌کرد لذت می‌بردم و روز به روز مصرف من بیشتر می‌شد. پدر و مادرم هم به کار من کاری نداشتند و سرگرم زندگی شان بودند. البته من هر روز که برای کشیدن مواد به خانه دوستانم (دوست پسر) می‌رفتم شب‌ها را به خانه برمی‌گشتم تا اینکه مردی به خواستگاری من آمد و من هم چشم بسته جواب دادم، ولی چند ماهی که گذشت به دلیل نداشتن تفاهم در دوران عقد خیلی راحت از هم جدا شدیم و من همچنان برای خرید و کشیدن مواد به خانه دوست پسرم می‌رفتم تا اینکه در خانه یکی از دوستانم با برادرش «هادی» آشنا شدم و کم کم به هم علاقه‌مند شدیم و او به خواستگاری من آمد و خیلی سریع مقدمات ازدواجمان فراهم شد و خیلی ساده به خانه خودمان رفتیم.

اوایل زندگی خوب بود، هم من و هم «هادی» مواد مصرف می‌کردیم تا اینکه بعد از دو سال خدا فرزند دختری به ما داد تا اینکه متوجه شدم «هادی» با زنان دیگر هم رابطه دارد و به من خیانت می‌کند با این که عاشقش بودم کم کم داشتم از او متنفر می‌شدم، هرچه با او صحبت می‌کردم او درست بشو نبود که نبود.

یک روز که برای خرید مواد به خانه یکی از دوستانم (مصطفی) رفتم هنگامی که به خانه برگشتم «هادی» خانه بود و شروع کرد به سر و صدا که تا الان کجا بودی؟ با که بودی؟ و ...

با این جملات جر و بحث بین ما دوباره شروع شد من هم که خمار بودم و حال و حوصله مشاجره را نداشتم پاسخ‌های سربالا دادم و این گونه خشم شوهرم را برانگیختم. لحظاتی بعد درگیری بین ما به صورت جدی شدت گرفت که من با عصبانیت به سوی آشپزخانه رفتم و زمانی به طرف «هادی» بازگشتم که دسته کارد را دردستم می‌فشردم. آن لحظه دخترم «یلدا» هم در خواب بود که ناگهان تیغه کارد را به شکم شوهرم فرو کردم و هنگامی که او روی زمین افتاد پتویی را رویش کشیدم و از ترس بدون آنکه کفش‌های دخترم را بردارم، او را به آغوش گرفتم و از خانه فرار کردم. به خاطر اینکه خیلی خمار بودم ابتدا به کنار دیواری در نزدیکی پمپ بنزین جاده کلات رفتم و بعد هم ماجرای قتل را برای مرد ضایعات فروش بازگو کردم که در سرمای آن روز مرا به داخل اتاق برد تا هنگام مصرف مواد مخدر دختر کوچکم از سرما نلرزد و ...

این زن جوان در حالی که بیان می‌کرد دلم برای دختر ۳ ساله ام می‌سوزد با دستور سرهنگ گلزاری (رئیس کلانتری بانوان) در اختیار کارشناسان دایره مددکاری اجتماعی قرار گرفت.

منبع: خراسان

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۶:۳۵ - ۱۴۰۲/۱۱/۱۰
0
1
همه مردان خیانتکار کثیف حقشون مرگ هس
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->