بزرگ‌مرد اخلاص و خدمت رئیسی از مسیر خدمت خود را به کاروان شهدا رساند دلمان برایت تنگ می‌شود خادم ملت | آذری‌های غیور سنگ‌تمام گذاشتند مراسم بزرگداشت شهید آیت‌الله رئیسی در مدرسه علمیه آیت‌الله خویی مشهد برگزار شد (یکم خرداد ۱۴۰۳) ویدئو | فیلمی قدیمی از سخنرانی شهید رئیسی در جمع زائران پیاده مشهد به کربلا سوگواره شعر خادم الرضا(ع) با حضور ۱۱۰ شاعر و هنرمند کشوری در مشهد برگزار شد امام رضا (ع)؛ مردم داری به قاعده کرامت پیام تسلیت تولیت آستان قدس رضوی در پی شهادت رئیس‌جمهور و هیئت همراه حال و هوای متفاوت زائران حرم مطهر امام رضا(ع) هنگام شنیدن خبر شهادت رئیس جمهور+ ویدئو پرچم گنبد حرم مطهر رضوی تعویض شد + فیلم و عکس تغییر در برنامه‌های حرم مطهر رضوی در شب میلاد امام رضا(ع) + ویدئو زائران و مجاوران بارگاه رضوی برای سلامتی رئیس جمهور دست به دعا برداشتند + فیلم جشن «امام رضایی‌ها» در سراسر کشور برگزار می‌شود ۱۱ هزار جشن «زیر سایه خورشید» در کشور، دل‌های عاشقان را روانه حرم امام مهربانی‌ها کرد برگزاری جشن خیابانی خانوادگی در شب ولادت امام‌رضا‌(ع) جشنواره امام‌رضا‌(ع) بر ترویج معارف اهل‌بیت(ع) تأکید ویژه دارد آماده‌سازی پوش ضریح مطهر رضوی در آستانه سالروز ولادت امام رضا (ع) یادی از شهید محمدمهدی خادم الشریعه | مجاور ابدی ایوان طلا دهه کرامت؛ فرصتی برای بازخوانی شاخصه‌های کرامت
سرخط خبرها

زائری که عاقبت به خیر شد

  • کد خبر: ۲۱۹۸۳۸
  • ۱۵ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۴:۴۳
زائری که عاقبت به خیر شد
روز پنجم فروردین بود که سینا زنگ زد و خبر فوت پدرش را داد. هفتم عید آمدند مشهد و آقاغلامرضا در شهری که دوستش داشت آرام گرفت. با سینا قرار گذاشتیم برویم حرم، به یاد روز‌های دانشجویی.

سال‌ها ست وقتی به سینا زنگ می‌زنم، اولین سؤالی که از او می‌پرسم، حال پدرش است. از وقتی کرونا آمد آقا غلامرضا بابای سینا زمین گیر شد، ریه اش به هم ریخت. در چهار سال گذشته هر بیماری مخصوص ریه بود به جان او افتاد. من و سینا هم کلاسی دانشگاه بودیم. وقتی آقا غلامرضا زمین گیر شد، به اصرار عموهایش رفتند کرج. چندباری در سفر به تهران سینا را دیدم، یکی دوبار هم آمده بود مشهد. روز پنجم فروردین بود که سینا زنگ زد و خبر فوت پدرش را داد. هفتم عید آمدند مشهد و آقاغلامرضا در شهری که دوستش داشت آرام گرفت. با سینا قرار گذاشتیم برویم حرم، به یاد روز‌های دانشجویی.

همین که از کوچه شاهین فر در آمدیم و گنبد و گلدسته را دیدیم، سینا گفت: خوش به حالت مشهد هستی، خوش به حالت هروقت دلت بخواهد و اراده کنی می‌توانی بروی زیارت. من سرم را انداخته بودم پایین، داشتم به این فکر می‌کردم که چقدر بی معرفتم. داشتم مرور می‌کردم ببینم آخرین بار کی آمده ام حرم؟

اوایل اسفند پارسال بود، کل شب برف باریده بود، صبح که بیدار شدم نیت کردم بروم حرم. این آخرین زیارت من بود.
سینا یاد پدرش افتاد، یاد اینکه چقدر این آخر عمری دوست داشت بیاید زیارت، اما نای آمدن نداشت. بعد گفت: خداروشکر آوردیمش مشهد، من مطمئن هستم جاش خوبه، خودش همین طوری دوست داشت.

رسیدیم صحن قدس. قرار گذاشتیم که یک ساعت دیگر همانجا هم را ببینیم. رفتم سمت ضریح. این نورپردازی جدید روضه منوره خیلی باکیفیت است. همه چیز شارپ و فوکوس شده. یک گوشه‌ای ایستادم، چشمم افتاد به زائرانی که حال خوشی داشتند، راستش را بخواهید بازهم خجالت کشیدم، به آن‌ها حسودی ام شد.

 زل زدم به کاشی ها، به ضریح، به لوستر‌های سبز و به مردمی که سرگردان حاجت هایشان بودند. برای آقا غلامرضا و دیگر درگذشتگان «امین ا...» خواندم، عقب عقب آمدم بیرون. سلام دادم و رفتم سمت دار الولایه. به این فکر می‌کردم که این مرد عجیب عاقبت به خیر شد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->