سد دز پُر شد | احتمال افزایش خروجی سد دز وجود دارد (۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) آزادراه تهران شمال مسدود شد + علت (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳) وقوع سیل در شبستر آذربایجان شرقی + فیلم (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳) سرریز شدن سد مخزنی دویرج دهلران ایلام + فیلم مسئولان در تدارک اجرای مصوبه متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان | معوقات حقوق بازنشستگان لشکری، کشوری و تأمین اجتماعی واریز خواهد شد اطفای حریق انبار ذغال با تلاش و سرعت عمل آتش نشانان مشهدی (۱۴ اردیبهشت) مرگ ۲ نفر براثر مسمومیت با گاز در ساری (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳) واژگونی پژو ۲۰۶ در فکوری| آتش نشانان دو محبوس حادثه را نجات دادند (۱۴ اردیبهشت) جاده چالوس یک طرفه شد (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳) هواشناسی خراسان رضوی هشدار نارنجی صادر کرد (۱۴ اردیبهشت) زلزله مشهد را لرزاند + جزئیات (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳) پیش‌بینی هواشناسی در خراسان رضوی و مشهد (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳) | باران در خراسان رضوی شدت می‌گیرد تداوم بارش باران در ۱۷ استان (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳) «یسنا» دختر ناپدید شده ترکمن ربوده شده بود؟ آخرین وضعیت افزایش حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی | بازنشستگان خواستار افزایش حقوق با رقمی بالاتر از مصوبه مزد هستند (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳) سارقان کابل‌های برق فشار قوی در مشهد شناسایی و دستگیر شدند (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳) بارش باران و لغزندگی معابر در جاده‌های خراسان رضوی (۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳) جزییاتی درباره درمان رایگان کودکان زیر ۷ سال موزه‌ها فردا شنبه (۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) تعطیل است امنیت غذایی از ارکان امنیت ملی است
سرخط خبرها

یادی از اولین پابه توپ‌های مشهد

  • کد خبر: ۷۹۷۱
  • ۰۹ آبان ۱۳۹۸ - ۰۷:۲۹
یادی از اولین پابه توپ‌های مشهد
به‌مناسبت برگزاری نخستین مسابقه فوتبال در جهان
تنظیم: بیات | شاید ندانید که ۱۰۰ سال قبل یعنی در تاریخ ۱۲۹۸ شمسی «چند نفر از جوانان به‌اصطلاح امروزی، روشن‌فکر و تحصیل‌کرده خراسان به‌مناسبت خواندن اخبار ورزشی که جسته‌وگریخته «در جراید تهران» منتشر می‌شده، به وجود ورزشی «دسته‌جمعی که اصول آن بر پیش بردن مقصود بر روی کمک و مساعدت‌های اجتماعی» استوار بوده، پی می‌برند و تصمیم می‌گیرند در خراسان یک تیم فوتبالی ایجاد کنند.
با همکاری «اصغر فرمان‌فرمایی»، رئیس دفتر سابق بانک ملی ایران، که در آن ایام عضو دارایی خراسان بوده است و با فرانسه مکاتبه داشته، کتاب «قوانین فوتبال» و چند عدد توپ و وسایل مربوط‌به این ورزش به مشهد می‌رسد؛ البته این جمعیت یازده‌نفره در فاصله زمانی رسیدن توپ‌ها از فرانسه، انجمنی را تشکیل می‌دهند که علاوه‌بر وسایل ورزش‌های مختلف، دارای کتابخانه و قرائت‌خانه نیز بوده است. بلافاصله کتاب قوانین فوتبال ترجمه می‌شود، اما هنوز یک اشکال اساسی وجود دارد؛ چطور در مشهد فوتبال بازی کنند؟
«تغییر لباس، آن‌هم پوشیدن لباس کوتاه فوتبال» در مشهدِ ۱۰۰ سال پیش «اگر به قیمت جان صاحب لباس» تمام نمی‌شده، «موجب تنفر و تکفیر» او می‌گردیده است. با این همه تصمیم هیئت یادشده برای تعمیم این بازی جدید، جدی است.
جالب اینجاست که خود موسسان انجمن از «معمم و مکلا» با «قبل و ردا، با سرداری و عبا و عصا» یک تیم یازده‌نفری را تشکیل می‌دهند و ۱۱ نفر دیگر از «جوانان حساس و مخصوصا دانش‌آموزان» یک تیم دیگر راه می‌اندازند و می‌شوند نخستین ۲۴ نفری که می‌خواهند در مشهد فوتبال بازی کنند. آن‌ها برای مصونیت از تعرض و زخم زبان مردم، صبح زود قبل از بالا آمدن آفتاب، به زمین مقابل «مسجد حاج‌فیض‌ا... خان» در خارج شهر می‌روند. این زمین برای بازی فوتبال بسیار خوب و مناسب بوده است و به همین دلیل هم انتخاب می‌شود و به این ترتیب، بزر‌گ‌ترین زمین قانونی فوتبال به ابعاد ۱۱۰ در ۷۵ متر خط‌کشی می‌شود.
آقای آموزگار که خود عضو این جمعیت بوده، به نقل روزنامه داریا، گفته است: «میدان تحدید و خطوط آن به وسیله یک شیار مختصر که پر از آهک شده بود، مشخص شد و در روز جمعه‌ای که ما مشغول این کار بودیم، مردمی که به گردش به خارج شهر آمده بودند، هریک برای این کار حدسی می‌زدند و، چون در آن موقع اواسط جنگ بین‌المللی اول بود، بیشتر حدسیات در اطراف جنگ بود. خلاصه، میدان آماده بازی شد. ما هم برای آنکه از گزند مردم درامان باشیم، دو دکان کوچک مسجد را برای عوض کردن لباس بلند و کوتاه و قد‌ونیم‌قد خود و گذراندن دروازه‌های متحرک میدان بازی، اختصاص داده و همه قبل از طلوع خورشید در میدان حاضر شده و لباس‌ها را کنده و تا نیم‌ساعت بعد از طلوع آفتاب، بازی نموده و سپس در آب مسجد حاجی، دست و رو را صفا داده و به منزل مراجعت می‌کردیم. این عمل بیش از چهار ماه ادامه داشت. آن موقع آقای «ظام‌السلطنه مافی» ریاست ایالت خراسان را داشت و برگشتن دسته‌جمعی یک عده جوان، معلم و دانش‌آموز، هر روز صبح از دروازه ارک و میدان مقابل شهربانی و ایالتی، جلب توجه مقامات مؤثر را نموده بود و به خیال خود برای اینکه بفهمند این دسته کی‌اند و چه‌کاره‌اند، چند نفر از مأمورین تأمینات را وادار کرده بودند که سَروسِر این کار را درآورده و نام افراد را یادداشت کنند و برای اولین دفعه، بی‌احتیاطی یکی از مأمورین سبب شد که ما آن‌ها را به اصطلاح دنبال نخود سیاه بفرستیم و قال گذاشتن. آن حکایت چنین بود که در اولین روزی که مشاهده نمودیم یک نفر ناآشنا عقب سر ما راه می‌رود، پیش از آنکه متوجه ما شود، ما به او توجه نمودیم و در هنگامی که یکی از رفقای دیگر را به نام صدا کرد، این مرد بی‌احتیاط مداد خود را درآورد و نام او را یادداشت کرد. پس از این عمل بی‌احتیاطانه، ما به صائب بودن حدس خود پی برده و برای اینکه حواس او را پرت کنیم، نام‌های مستعاری که در دکان هیچ عطاری پیدا نمی‌شد، برای خود تهیه و خود را به آن نام می‌نامیدیم. بعد‌ها فهمیدیم که رسیدن این گزارش‌ها به شهربانی، چقدر اسباب مضحکه و مسخره شدن آن مأمور شده بود. پس از چهار ماه بازی و تطبیق عملی قوانین فوتبال در روی زمین و فهمیدن معانی هند و کرنر و پنالتی و آف‌سایت، پاس و شوت و فول و...، تصمیم گرفتیم یک روز جمعه عصری، اواخر مهر ۱۲۹۸ شمسی برای اولین دفعه درمقابل مردمی که به گردش می‌آیند، مسابقه بدهیم و برای آنکه این عمل ما بیشتر طرف توجه قرار گیرد، قرار شد هریک از ما لباس مخصوص فوتبال، پیراهن یقه‌باز، شلوار کوتاه، جوراب ساقه‌بلند و پوتین تهیه نماییم. روز جمعه راه خاکی و تمام میدان را با وسایل شهرداری آب‌پاشی کردیم. همین آب پاشیدن خارج از برنامه، موجب جلب توجه شد و مردم دسته‌دسته به طرف میدان رهسپار شدند. ناگفته نماند که در این مدت، کم‌وبیش، بعضی‌ها از بازی فوتبال ما داستان‌ها شنیده، ولی چیزی ندیده بودند و امروز که این خبر منتشر شد، بیشتر مردم کنجکاو را به میدان کشید.
تمام بیست‌وچندنفر که در دکان (رختکن) بودیم، به لباس جدید خود ملبس شده و همه، پیراهن و شلوار کوتاه و جوراب ساق‌بلند و پوتین پوشیده و منتظر موقع بازی بودیم. دل‌ها در سینه‌ها می‌تپید و نمی‌دانستیم که برخورد ما با مردم چه تأثیری خواهد کرد.
خلاصه یک ربع به وقت مانده بود که دروازه‌ها را بردند و در جای خود گذاردند. چهار گوشه میدان را چهار پرچم سه‌رنگ نصب کردند و همه‌چیز مهیا شد. ما همدل به دریا زده و یک لتِ در دکان را باز نمودند. به ترتیب قد و به حالت دو وارد میدان شده و در فاصله چند ثانیه هر یک از دروازه‌بان (گلر) و حافظ دروازه (بک) و کمک‌های حافظین (هاف‌بک) و بازیکنان وسط (فوروارد) در محل خود قرار گرفته و داور (رفری) که توپ را زیر بغل داشت، در مرکز میدان ایستاد. همه هاج‌وواج مانده بودند که ما چه خواهیم کرد. برای تعیین طرف اول حمله بین دو بازیکن میانه (سانتر فوروارد) دو دسته‌تر و خشک شد.
خلاصه، بازی درنهایت سکوت شروع شد و بازیکنان هریک به فراخور استعداد خود کوشش می‌کردند و در آن زمان، بازیکنان بیشتر مقررات را رعایت می‌کردند و به هیچ‌وجه حق حرف زدن نداشتند و مطیع امر داور بودند و هرگاه داور به کسی اخطار خروج می‌کرد، احتیاج به محاجه نداشت و بنابراین جز صدای پاس و شوت و گاهی کف زدن برای معلوم کردن جای خود به رفیقِ هم‌بازی، صدای دیگری شنیده نمی‌شد.
همین سکوت و رعایت مقررات موجب شد که در مردم حس احترامی ایجاد شود و درنهایت متانت در اطراف میدان به تماشای بازی بدون سروصدا بایستند. هاف‌تایم اول تمام و هاف‌تایم دوم پس از چند دقیقه شروع و بالاخره بازی تمام شد. یادم نیست طرفین، گل هم زدند یا نه و آنچه معلوم شد، حسن اثر این عمل در مردم مشهد بود و بعد از آن، دیگر ما هر عصر جمعه به بازی خود ادامه می‌دادیم و مردم هم برای تماشا حاضر می‌شدند. کسی هم مزاحم ما نگردید.»
استخراج: مهدی سیدقطبی، پژوهشگر مطبوعات
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->