شبنم کرمی- «شاهنامه کتابیست عاشقانه و از جنس جاری زندگی که انسان را به سمت بیداری سوق میدهد و فردوسی تمامی بندها و وابستگیهای ما را مربوط به کاهلی و تنبلی میداند، آنگاه که وظیفه فردیِ خود را در برابر مسئولیتهایمان نادیده میگیریم.
چه گفت آن سخنگوی آزاد مرد که آزاد را، کاهلی بنده کرد»
آنچه خواندید بخشی از کلام گویا و استوار «یسنا طاهری»، کودک شاهنامهخوان زبردستی از دیار فردوسی بزرگ، درباره این شاعر پرآوازه و گرانقدر است.
او زادهی ۱۳۹۲ خورشیدی است و اکنون در پایهی سوم دبستان مرحوم جورابچیان درس میخواند و عضو گروه فرهنگی هنری «واسپوهران ایران، شاخهی توس» است.
به مناسبت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی با یسنا گفتوگویی داشتیم که میخوانید.
چگونه به شاهنامهخوانی روی آوردی؟
از کودکی علاقهی بسیاری به داستانهای شاهنامه و خواندن شعر و داستان داشتم تا اینکه مادرم در پایه اول دبستان متوجه این علاقه و استعداد من شد و از آنجا که کارهای اَدبآموزان استاد سیاوش باقریان (استاد شاهنامهخوانی) را دیده و شنیده بود مرا نزد استاد برد و کار ما از همان زمان -بهدلیل همهگیری کرونا بهصورت مجازی- آغاز شد.
پس از آن، خانواده و سپس استادم مرا با اشعار فردوسی بزرگ آشنا کردند و در کنار شاهنامه با غزلهای زیبای مولانا، حافظ، گلستان سعدی، عطار و خیام نیشابوری نیز انس گرفتم.
به نظر تو فردوسی کیست؟
بهنظر من فردوسی تنها یک شاعر نیست بلکه یک آموزگار است، آموزگاری که خِرد و خردورزی را مهمترین وسیله برای پویایی یک انسان و جامعه، و هدیهای از طرف خدا میداند که باید ارزش آن را بدانیم، زیرا قدرشناسی از مهمترین راههای تقویت خردورزی ماست.
شاهنامهخوانی را با چه حکایتی آغاز کردی و تاکنون چقدر از شاهنامه را فراگرفتهای؟
اشعار شاهنامه را با داستان پدید آمدن آتش به دست هوشنگشاه آغاز کردم و سپس داستانهای هفتخوان رستم، داستان رزم رستم و اشکبوس، هفتخوان اسپندیار، گذر سیاوش از آتش، داستان رستم و شغاد و زاده شدن زال را فرا گرفتم و همچنان در حال فراگیری داستانهای دیگری از شاهنامه هستم.
تفاوت شاهنامهخوانی و نقالی در چیست؟
روش آموزش ما شاهنامهخوانی نمایشی است، نقالی با شاهنامهخوانی نمایشی کمی متفاوت است؛ شاهنامهخوانی نمایشی بر اساس منظوم و نمایش و تئاتر است اما نقالی بهصورت منظوم و منثور و سنتی است.
اجراهای مهم شاهنامهخوانیات مربوط به چه حکایتهایی بودهاند؟
داستانهایی مانند گذر سیاوش از آتش، رزم رستم و اشکبوس، خوان اول رستم از هفتخوان و کشته شدن رستم به دست برادرش شغاد که در آرامگاه فردوسی، مدرسه و جشنوارهها اجرا کردهام.
برای هر اجرا از ابتدا تا پایان چقدر زمان صرف میکنی؟
اجرای هر داستان حدود 10 تا 15 روز از گزارش، سپارش، خوانش، نمایش، پیمایش، اِنگارش و آفرینش زمان میبرد که گاهی بهسبب حضور در کلاسهای مدرسه، این زمان برای من بیشتر میشود.
تاکنون در این راه چه پیروزیهایی کسب کردهای؟
سال۱۳98 در جشنوارهی شاهنامهخوانی بامداد تهران، برگزیدهی طلایی لوح سپاس و همچنین برگزیدهی رای مردمی شدم.
سال۱۳۹۹ لوح الماس در نخستین مسابقهی کودک و شاهنامه ایران و سال۱۴۰۰ رتبه شایسته در دومین مهروارهی ملی شاهنامهخوانی چهارمحالبختیاری را کسب کردم.
در جشنواره مولانا و حافظ نیز موفق به کسب لوحهای طلایی و برنز شدم و در محافل هنری و علمی کیهانشناسی برگرفته از اشعار بزرگان، رتبه برتر را بهدست آوردم.
شاهنامهخوانی چه بهرهای برایت داشته است؟
شاهنامهخوانی اعتماد به نفس و میل به مطالعه را در من تقویت و دایره لغاتم را وسیعتر کرده و سبب علاقه بیشتر من به شناخت فرهنگ و هنر شده است.
از شاهنامه، قدرشناسی و کمال را آموختم و از این راه، در حفظ شعرهای کتاب درسی و روانخوانی کتابها کمک بسیاری به من شده است. به همین دلیل نمرات تمامی درسهایم «خیلی خوب» هستند.
به چه فعالیتهای دیگری علاقهمند هستی؟
نخستین تجربهی من در زمینهی مجریگری در سال۱۴۰۰ برای برنامه دارالقرآن یحیی در مدرسه مصلینژاد بود و از همان زمان علاقهمند به مجریگری شدم و میخواهم به این کار هم بپردازم.
از رویای آیندهات برایمان میگویی؟
آرزو دارم در آینده استاد ادبیات شوم و برای گسترش شاهنامهخوانی و معرفی آن در جهان تلاش کنم.
به دوستانم هم میگویم بیایید در زنده نگاه داشتن زبان پارسی عزیزمان کوشا باشیم و دست در دست هم دهیم به مهر، میهن خویش را کنیم آباد.
در پایان از پدر و مادر عزیزم و استاد گرانقدرم آقای سیاوش باقریان برای زحمات فراوان و پشتیبانیهایشان سپاسگزارم.