شبنم کرمی- آدمها تواناییهای مختلفی دارند؛ بعضی در ریاضی و فیزیک یا ادبیات استعداد زیادی دارند و عدهای هم هنرمند هستند.
توانایی ما هرچه که باشد مهم این است که راه درست را در زندگی خود پیدا و برای رسیدن به هدفمان تلاش کنیم.
ستایش حشمتی امسال کلاس نهم است و فعالیتهای هنری و ادبی خود را از تابستان۹۷ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مرکز ۷ با داستاننویسی، تئاتر و دفنوازی آغاز کرده و تاکنون موفق شده است در این رشتهها رتبههای خوبی را کسب کند. گفتوگوی ما با ستایش را در ادامه میخوانید.
گامهای طلایی ستایش
از ۷سالگی با دیدن یک تئاتر به بازیگری و با ورود به کانون پرورشی، به داستاننویسی و کتابخوانی علاقهمند شدم، از آنجا که همیشه حس خوبی به موسیقی سنتی داشتم دفنوازی را هم آغاز کردم.
نخستین تئاترم را سال۹۷ با نمایش شیطونکها اجرا کردم و اولین موفقیتم را سال۹۸ با همین نمایش بهدست آوردم.
در مهرواره روایت دفاع مقدس سال۱۴۰۰ داستانی درباره عموی شهیدم نوشتم که برگزیده شد و همان سال در مهرواره داستانی «کرونا رو شوت کن» داستانم با نام «هاردی در قرنطینه» صاحب رتبه برتر شد، سپس انیمیشنم با عنوان «پسر دستدراز و ابر مهربان» در مسابقه استانی بین مدارس دوم شد و در مهرواره دستهای پاک نیز برگزیده شد .
همچنین در مهرواره تئاتر استانی کانون پرورش فکری با نمایش شیطونکها شرکت کردم و بازیگر برگزیده شدم.
خوشیها و ناخوشیهای ستایش
پس از هر موفقیت، انرژی جدیدی میگیرم و تلاشم را بیشتر میکنم که خیلی خوشحالم میکند.
بهوقت آشپزی و پختن غذا برای خانوادهام، وقتی که دف میزنم یا وقتی با کسی شوخی میکنم هم خوشحال میشوم اما وقتی کسی به من دروغ میگوید یا به قولی که داده است عمل نمیکند ناراحت میشوم.
تجربههای ستایش
هنگام بازی در تئاتر برای اینکه نمایشنامه قشنگتر شود خودم بعضی جاها را تغییر میدهم و بازنویسی میکنم.
کمکمربی هم هستم و وقتی تئاتر کار میکنیم خودم به بچهها میگویم هر صحنهای را چگونه بازی کنند.
تاکنون در تئاترهای شیطونکها، یخی که عاشق خورشید شد، نمایش عروسکی زال و سیمرغ، تئاتر طنز آقا مشتی و بچههای کلاس الف بازی کردهام.
انتخاب نمایشهایی که بازی میکنم به عهده خودم است و مادر و پدرم هم به انتخاب و نظرم احترام میگذارند و حمایتم میکنند اما مهمترین عامل برای اینکه در تئاتری بازی کنم بعد از نمایشنامه خوب، حضور کارگردانی صبور و خوشاخلاق است.
تئاتر، نمایشنامهخوانی و داستاننویسی را در سبک کودک کار میکنم زیرا کودک درون فعال و قوه تخیلی قوی دارم و در کل به بچهها علاقه زیادی دارم.
هنوز در مرحله یادگیری هستم و خیلی مطالب هست که باید یاد بگیرم اما در آینده دوست دارم داوری هم جزو کارهایم باشد، عاشق کارگردانی هم هستم که تابهحال در تئاترها انجام دادهام .
اجراهای موفق ستایش
نمایشنامهخوانی مهمترین پایه تئاتر است؛ در نمایشنامهخوانی سخن گفتن با هر لحن و تن صدایی را یاد میگیریم و میتوانیم صدای هر شخصیتی را خلق یا تقلید کنیم، گاهی شخصیتهایی در تئاتر هست که اصلا وجود خارجی ندارند و خودمان باید به آنها جان بدهیم.
مثلا در نمایش شیطونکها من نقش یک موجود شیطون چاقاله را داشتم که خودم این شخصیت را بهوجود آوردم و صدایی برایش درآوردم که هم به نقش بیاید هم بقیه دوستش داشته باشند.
تاکنون هم تعدادی اجرای نمایشنامهخوانی مانند مجموعه نمایشنامه آقای فدایی حسین، آیدای من گمشده، جاری مثل جویبار و چندین نمایشنامه از کانون پرورشی را در کارهایم داشتهام.
دوستانی که به این کار علاقه دارند باید بدانند که برای نمایشنامهخوانی باید توانایی تغییر صدا در چند نقش را داشته باشیم و در تن صدا و لحنهای مختلفی صحبت کنیم، خودمان بهتنهایی بتوانیم نمایشنامهخوانی کنیم و برای این کار باید تمرین زیادی داشته باشیم.
پیشنهاد میکنم بچهها چند شخصیت بسازند و به آنها جان بدهند و صدایشان را دربیاورند، بعد از همه اینها تمرین تنفس هست که بهنظرم بهتر است برای این کار با مربی مشورت کنند.
ما باید از هر وقت خالی خود استفاده کنیم و علاوه بر بالابردن علم و دانشمان یک کار هنری را هم یاد بگیریم و اصلا نباید وقت با ارزشمان را با بازی در گوشی هدر دهیم.
دوستداشتنیهای ستایش
ورزش هم میکنم و کمربند آبی کاراته دارم، مرداد امسال در مسابقات استانی کاراته هم شرکت کردم و نفر سوم شدم.
به عروسکسازی علاقه زیادی دارم و یک عروسک ساختهام که در چند نمایش از آن استفاده شده است.
آشپزی را هم بهصورت حرفهای انجام میدهم و میتوانم انواع غذا، کیک و شیرینیهای مختلف را درست کنم.
در درسهایم نیز تلاش میکنم نمره قابل قبولی بگیرم و زبان انگلیسی را خیلی دوست دارم.
آموختههای ستایش
آینده برای من همین حالاست که فرصت دارم نفس بکشم و ببینم، بنابراین هدفم این است که از وقتم استفاده کنم و به درجه بالایی از توانایی برسم.
تاحالا نمایشنامه ننوشتم اما خیلی دوست دارم بنویسم و اجرا کنم. مهمترین تجربیاتی که یاد گرفتهام این است که اعتماد بهنفس کاذب نداشته باشم و انتقادپذیر باشم تا در کارهایم به بهترین شکل پیشرفت کنم.
در همه موفقیتهایم موثرترین افراد را مادر و پدر عزیزم و مربیهای مهربانم خانمها بهاره قانعنیا، فریبا گلستانه و اعظم نجفزاده میدانم که از همه آنها ممنونم.