روزها و شبهای محرم و صفر و روضهرفتن همراه مامان و باباهای مهربان، حالوهوای خیلی خوبی دارد، اما شیرینی ماجرا آنجا بیشتر میشود که مداح مجلس، کودکی همسنوسال خودمان باشد.
سیدعلی اسماعیلیبایگی، دانشآموز کلاس پنجم دبستان المهدی (عج) است.
او مداحی را از هفتسالگی با اجرا در جلسهی هفتگی و سپس با پیشنهاد شوهرخالهاش -که عمورضا صدایش میزند- دکلمهخوانی را با دکلمهای دربارهی حضرت فاطمه (س) آغاز کرده و تاکنون چند اجرا هم در حرم رضوی داشته است.
در مسابقهی مداحی و دکلمهخوانی شهرداری منطقه ۵ در پارک وحدت نیز مقام دوم را کسب کرده است. دیدگاه سیدعلی دربارهی هنر معنویاش را در ادامه میخوانید.
با علاقهای که به مداحی و خواندن برای اهلبیت (ع) در خودم احساس میکردم، مولودی حضرت معصومه (س) را در مراسم جلسهی هفتگی خانوادگی خواندم که عمورضا پیشنهاد داد اول دکلمه بخوانم و گسترهی شعرهایم را بیشتر کنم.
بهواسطهی دکلمهخوانی و شرکت در جلسات، به پیشنهاد استادم آقای ابراهیمی، سورهی یس و آیتالکرسی را حفظ کردم. امسال تابستان هم پانزده سورهی دیگر از قرآن را حفظ کردم.
برای دکلمهخوانی، خواهر و پدرم اشعار مناسب را برای من انتخاب میکنند و پدرم با خرید کتاب «در کربلا چه گذشت؟» مرا به دانستن بیشتر دربارهی امامحسین (ع) تشویق کرده است.
دکلمهای را که زیباتر و براساس احادیث و سنت ائمه (ع) باشد، انتخاب میکنم و دوست دارم فضایل، شجاعت و اخلاق ارزشمند اهلبیت (ع) را به مخاطبم منتقل کنم.
بهنظرم از اهلبیت (ع)، بیشتر مصیبتهایشان را شنیدهایم، اما این بزرگواران برای هدایت و بهتر زندگیکردن ما انتخاب شدهاند؛ بنابراین یادآوری این مطالب را برای خودم و دیگران خیلی مهم میدانم.
من هم «آبرویی دارم اگر، از آستان امامحسین (ع) است». به همین دلیل تلاش میکنم ابتدا دکلمه را برای دل خودم بخوانم و از آن لذت ببرم و این حس را به مخاطبانم منتقل کنم.
از اتفاقات شیرینم این بود که در یکی از اجراهایم در رواق امامخمینی (ره) پس از اجرا، آقای میثم مطیعی را دیدم. در اجرای دیگری هم در رواق دارالحجه که دکلمهای برای حضرت زینب (س) میخواندم، یکی از مصرعها این بود: «بنویسید کهای جان، سنه قربان زینب (س)».
آنجا تعدادی از زائران ترکزبان اینقدر از این مصرع استقبال کردند که مجلس شوروحال عجیبی پیدا کرد.
ابتدا در مسجد محلهمان بهنام مسجد حضرترقیه (س) فعالیت داشتم و با تعدادی از بچهها، مکبری هم میکردیم. اکنون هم در مسجد امامزمان (عج) برای مراسم نماز، دعای توسل، کلاس احکام، هیئت هفتگی، هیئت دههی محرم و کمک به هیئت امامحسنمجتبی (ع) شرکت میکنم.
یک روز بههمراه پدر، عمو و پسرعمویم که او هم دکلمهخوانی میکند، به اتاق ۴۱۱ حرم واقع در صحن جمهوری رفتیم. نزدیک عید غدیر بود.
عمویم به استاد اطاعتی، من و پسرعمویم را معرفی کرد که پس از خواندن دکلمه، هردوی ما تأیید شدیم و عید غدیر دو سال پیش، نخستین اجرای من در رواق دارالحجه و در جمعی چهارنفری بود که به آن محفل میگویند.
تاکنون هم سیزده اجرا در حرم بهصورت انفرادی یا گروهی داشتهام. در دههی اول محرم امسال دو برنامهی نماشعر در شب هفتم و شب عاشورا و یک اجرای یکنفره در روز سیزدهم محرم در حرم مطهر امامرضا (ع) داشتم.
سه شب در هیئت خودمان اجرا کردم، یک شب در محفل الجهاد، شب سوم هم که روضهی حضرترقیه (س) را داشتم، خیلی حس خوبی بود و مجلس زیبایی برگزار شد.
به مولودیخوانی و سینهزنی و فوتبال خیلی علاقهمندم و در این ورزش، تا انتخابی تیم مدرسه هم پیش رفتهام. دوست دارم در آینده استاد دانشگاه شوم و در کنار تحصیل، مداحی و دکلمهخوانی را هم ادامه دهم.
از عمورضا، پدر و مادرم و خواهرانم و استادان خوبم برای حمایتها و تشویقهایشان ممنونم. به دوستانم میگویم سعی کنیم هرگز از قرآن و اهلبیت (ع) جدا نشویم و با برنامهریزی و تلاش بیشتر به همهی کارهایمان هم برسیم.
بر دوستان خود در این مسیر معنوی بیتأثیر نبودهام، زیرا پس از بعضی اجراهایم، دوستانم از من آدرس جلسات آمــوزشی را میخواهند. بهلطف ائمهی اطهار (ع) مردم هم به من لطف بسیار و عموما التماس دعا دارند.