توزیع ۳۰۰۰ غذای گرم بین سیل زدگان منطقه سیدی مشهد خدمات آستان قدس رضوی به مردم سیل‌زده مشهد | اختصاص ۱۰۰ واحد رایگان در زائرشهر رضوی نقاره حاجت‌ها یادی از آیت ا... محمدتقی بهجت| رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند حق همسایگی امام مهربان زندگی باشکوه با مهندسی معرفتی امام رضا (ع) خدمت‌رسانی آستان قدس رضوی به سیل‌زدگان مشهد قاضی‌زاده هاشمی: پیام انقلاب اسلامی به عالم، بیداری اسلامی و فهم مستقل بود آزادسازی ۱۶۰۰ زندانی جرایم غیرعمد با نذر امام رضا(ع) | اجرای عملیات عمرانی در ۳۰۸ روستا + فیلم آیا نماز آیات برای طوفان و رعد و برق واجب است؟ حرمِ عشق و زیارتنامه ای که باید عارفانه خواند آغاز و بهره‌برداری از ۱۵ پروژه شاخص آستان قدس رضوی در کشور | افتتاح ۴ پروژه در روستای هندل آباد یادی از مرحوم آیت ا... سید عبدا... فاطمی، خطیب مخلص تبریزی| آیینه دلان از تو صفا می‌گیرند تاریخچه لوله کشی آب در مسجد جامع گوهرشاد| باقیات الصالحات تاجر تبریزی در مشهد سِر حج در نگاه شاعران بزرگ علمدار نهضت رضوی| بررسی زندگی و سیره احمدبن‌موسی(ع) حضور ۷۰۰۰ خادم فعال در بقاع متبرکه خراسان رضوی خدمت‌رسانی ویژه کفشداران حرم مطهر رضوی به زائران دهه کرامت
سرخط خبرها

دلتنگ روز‌های دور

  • کد خبر: ۱۹۸۶۸۵
  • ۱۵ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۵۹
دلتنگ روز‌های دور
آن روز‌ها که هنوز فناوری به زندگی آدم‌ها نفوذ نکرده بود و در جیب هرکس یک تلفن هوشمند نبود و کاست هنوز عجیب‌ترین فناوری موجود و در دسترس بود، اطراف حرم حال‌وهوای خاصی داشت.

آن روز‌ها که هنوز فناوری به زندگی آدم‌ها نفوذ نکرده بود و در جیب هرکس یک تلفن هوشمند نبود و کاست هنوز عجیب‌ترین فناوری موجود و در دسترس بود، اطراف حرم حال‌وهوای خاصی داشت. نوارفروشی‌هایی که بعد‌ها تبدیل به سی‌دی فروشی شدند یکی از مشاغل پرسود آن روز‌ها بودند. نوارفروشی‌هایی که یک اسپیکر بزرگ دم در مغازه‌شان علم و از کله صبح تا نیمه‌های شب اشعاری در وصف امام رضا (ع) پخش کردند. یا هم سخنرانی مرحوم کافی.

اواخر دهه هفتاد بود که این ضبط‌ها مجهز به پخش سی‌دی‌های تصویری شدند، این مغازه‌ها در کنار پخش همان کاست‌ها فیلم‌هایی با موضوعات مذهبی پخش می‌کردند. یکی از آن‌ها فیلمی از تعزیه‌خوانی با موضوع مسلم بن‌عقیل بود. یعنی شما از هر طرف که می‌خواستید برای زیارت به حرم بروید می‌توانستید تکه‌تکه کل این تعزیه‌خوانی را در مغازه‌های مختلف ببینید. یکی از کاست‌هایی که آن روز‌ها خیلی روی بورس بود، نوایی با صدای یک نوجوان بود.

او با سوز عجیبی می‌خواند: آقاجون قربونتم، آخه من مهمونتم... بعد زائر‌ها هم این کاست‌ها را باخود می‌بردند به شهرشان.

مشاغل اطراف حرم در سال‌های اخیر تغییرات زیادی کرده است، آن روز‌ها بازارچه‌هایی مثل حاج‌آقاجان در طبرسی، بازار مرکزی در چهارراه شهدا، بازار روس‌ها در پایین خیابان و پاساژ حکیم در ایستگاه سراب رونق عجیبی داشتند و در تابستان و تعطیلات نوروز که مشهد میزبان جمعیت زیادی از زائران بود، در این بازار‌ها جای سوزن انداختن نبود، اما حالا از هر خروجی حرم که بیرون بروید با پاساژ‌های نوسازی روبه‌رو می‌شوید که تعدادشان کم هم نیست.

من دلم برای آن بافت آجری بیشتر تنگ می‌شود تا این نما‌های سنگ و کامپوزیت. من تابستان‌های آن سال‌ها که مدرسه‌ها تعطیل می‌شد، راه می‌افتادم در دالان‌های بازارچه حاج‌آقاجان و اسباب‌بازی می‌فروختم. بعضی وقت‌ها بازار رضا را چندبار در روز می‌رفتم و می‌آمدم. یک زمانی هم جلو در پاساژ حکیم باتری قلمی می‌فروختم. انگار آن روز‌ها زندگی با همه سختی لذت بیشتری داشت.

خلاصه حالا که خبری از آن کاست‌فروشی‌ها و صدا‌های اطراف آن نیست، دلم برای آن روز‌ها و حال و هوای اطراف حرم تنگ می‌شود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->