داستان تصویری | مهربانی‌های کوچک
  • کد مطالب: ۳۶۳۶۰۲
  • /
  • ۱۷ مهر‌ماه ۱۴۰۴ / ۱۵:۰۵

داستان تصویری | مهربانی‌های کوچک

بچه‌های عزیز حتما شما هم درباره شهید سیدحسن نصرا... و فداکاری‌هایش حرف‌هایی از بزرگترهایتان شنیده‌اید. شهید نصرا... همیشه از کسانی که به آن‌ها ظلم می‌شد دفاع می‌کرد.

مرجان اسماعیلی - بچه‌های عزیز حتما شما هم درباره شهید سیدحسن نصرا... و فداکاری‌هایش حرف‌هایی از بزرگترهایتان شنیده‌اید. شهید نصرا... همیشه از کسانی که به آن‌ها ظلم می‌شد دفاع می‌کرد.

او همیشه درباره کمک به آدم‌ها و دفاع از آن‌ها حرف می‌زد. کمک کردن به دیگران از اخلاق آدم‌های بزرگ است. ما هم می‌توانیم هرطور که از دستمان برمی‌آید به کسانی که نیاز دارند کمک کنیم حتی اگر کارهای ما کوچک باشند.

 

توپ رو میدی یا خودم ازت بگیرم؟

 

سینا چرا بچه‌های کلاس اولی رو این‌قدر اذیت می‌کنی، درست نیست. باهاش کاری نداشته باش وگرنه به مدیر میگم.

 

خب بابا... تو چرا این‌قدر عصبانی شدی؟

داستان تصویری | مهربانی‌های کوچک

 

جامدادی‌‌ام گم شده. حالا چیکار کنم. زنگ بعد املا داریم.

 

من کمکت می‌کنم تا بگردیم پیداش کنیم. اگر پیدا نشد میریم دفتر شاید کسی برده باشه اونجا. یک مداد بهت میدم که استفاده کنی تا جامدادی‌‌ات پیدا بشه. 

داستان تصویری | مهربانی‌های کوچک

 

می‌خوای کمکت کنم؟

 

خیلی ممنون از مهربونی‌ا‌ت بله... لطفا!

داستان تصویری | مهربانی‌های کوچک

 

آخ... وای پام !

 

حالت خوبه؟ چیزی نشد. بیا دست منو بگیر و آروم بلند شو.

داستان تصویری | مهربانی‌های کوچک

 

پسرم من بلد نیستم با این دستگاه کار کنم. میشه بهم کمک کنی؟

 

بله حتما. کارتتون رو بدین به من.

داستان تصویری | مهربانی‌های کوچک

 

فروغ خانم، بدین من براتون میارم. فکر کنم براتون خیلی سنگینه از پله‌ها ببرین بالا.

 

ممنونم دخترم. خدا خیرت بده. دست‌تنها بودم.

داستان تصویری | مهربانی‌های کوچک

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.