شهرزاد سعادت - امیرطاها تازه مشقهایش را تمام کرده بود و حسابی گرسنهاش بود. مادر داشت در آشپزخانه غذا درست میکرد. امیرطاها با خودش فکر کرد که به مادرش کمک کند تا زودتر غذا درست شود.
او به مادرش گفت: من هم میخواهم کمک کنم. اجازه هست؟ مادر درحالی که لبخند میزد گفت: من پیاز و سیر را داخل ماهیتابه تفت میدهم. شما هم مقداری هویج رنده یا خرد کن. فقط مراب انگشتانت باش!
بعد هم خودش اسفناجهای خرد شده را به سیر و پیاز داخل ماهیتابه اضافه کرد و هم زد. وقتی مواد کمی سرخ شد امیرطاها با اشاره مادرش یک پیمانه نخود را به دست او داد تا داخل غذا بریزد.
سپس فلفل و نمک و ادویه را به مادرش داد. وقتی غذا آماده شد مادر آن را داخل ظرف ریخت. امیرطاها حسابی دهانش آب افتاده بود. او این غذا را خیلی دوست داشت.
بچهها نخود برای ما خیلی خوب است زیرا کلی ویتامین دارد و برای بدن ما مفید است.
چی لازم داریم؟
نخود پخته یک پیمانه
هویج یک عدد
اسفناج یک پیمانه
سیر و پیاز به میزان لازم
نمک و فلفل و ادویه به میزان لازم