داستان تصویری کودک | میکروبی به نام چرکولک
  • کد مطالب: ۲۳۷۶۵۹
  • /
  • ۲۶ فروردين‌ماه ۱۴۰۴ / ۱۵:۱۳

داستان تصویری کودک | میکروبی به نام چرکولک

چرکولک گوشه‌ی میز آشپزخانه لم داده بود و باقی‌مانده غذاهای دیشب را لیس می‌زد..

بهاره قانع نیا_ چرکولک گوشه‌ی میز آشپزخانه لم داده بود و باقی‌مانده غذاهای دیشب را لیس می‌زد.
بچه‌ای به او نزدیک شد و دست‌هایش را روی میز کشید.

چرکولک تا چشمش به دست‌های بچه‌ افتاد، سریع به آن‌ها چسبید و بدجنسی‌های خودش را آغاز ‌کرد.

داستان کوتاه | میکروبی به نام چرکولک
در واقع، چرکولک‌ها همه‌جا هستند.
چرکولک‌هایی که روی تاب و سرسره پارک‌ها هستند.

چرکولک‌هایی که روی میزها و نیمکت‌ها وجود دارند.
چرکولک‌هایی که روی میوه‌ها و سبزیجات شسته‌نشده زندگی می‌کنند و چرکولک‌های سیاه که زیر ناخن‌ها قایم شده‌اند.

داستان کوتاه | میکروبی به نام چرکولک

پسرک سراغ یخچال رفت و یک سیب برداشت.
چرکولک قسمتی از خودش را به پوست سیب چسباند و با خوش‌حالی به دهان پسرک خیره ماند.

«آخ جون! الان خورده می‌شم!»

داستان کوتاه | میکروبی به نام چرکولک

چرکولک طبق نقشه‌اش می‌خواست هرطور شده وارد دهان پسرک شود.
آنجا برای او بهترین جای دنیا بود.

او می‌توانست در دهان پسرک مدت‌ها با خیال راحت زندگی کند.

داستان کوتاه | میکروبی به نام چرکولکناگهان، صدای مامان به گوش می‌رسد.
مامان‌ها دشمن شماره‌ی یک چرکولک‌ها هستند: «عزیزم، یادت باشه پیش از خوردن سیب، هم دست‌هات رو تمیز بشویی هم سیب رو خوب بشویی.»

داستان کوتاه | میکروبی به نام چرکولک

چرکولک به گریه افتاد: «وای وای وای!»
پسرک به دست‌هایش نگاه کرد و گفت: «خوب شد مامان یادم انداخت. آره... حتما که آره... .»

داستان کوتاه | میکروبی به نام چرکولک

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.