وعده بنیصدر و نوعروس سوسنگرد
سوسنگرد بوی دود میداد و باروت. سرتاپای عروس و داماد جوان پر از خون بود! گرمای نفسهای حبیب که داشت کمکم سرد میشد، خدیجه خودش را برای اسارت آماده کرد...
۲۷ آبان ۱۴۰۴ - ۱۸:۲۲