کسب مقام سوم جام ملت‌های زنان آسیا توسط تیم ملی فوتسال زنان ایران آمادگی برای ایجاد شبکه سلامت زنان با محوریت هوش مصنوعی اردوی تیم ملی بانوان در مرکز جهانی تکواندو برای یونیورسیاد آغاز شد نرخ باروری در خراسان جنوبی چقدر است؟ قضاوت بانوی ایرانی در دیدار فینال جام ملت‌های فوتسال بانوان آسیا نام بانوی افغانستانی در فهرست «دانشمندان برجسته جهان» قرار گرفت تشکیل کارگروهی تخصصی برای تدوین سند «زنان فناور» مارال ترکمان و فرشته خسروی، بازیکنان کلیدی تیم ملی ایران در جام ملت‌های زنان آسیا از نگاه AFC پایان لیگ بسکتبال دسته یک زنان با قهرمانی تیمی از مشهد اصلاح سازوکار‌ها با همکاری وزارت کار و گمرک برای امکان صادرات محصولات بانوان فعال اقتصادی به صورت فردی افزایش چاپ کتاب‌هایی با محوریت تجربیات شخصی یا اجتماعی زنان در سال‌های اخیر بررسی تأثیرات مطالعه کتاب بر زندگی زنان تیم ملی ایران از صعود به دیدار پایانی جام ملت‌های آسیا بازماند پیشنهاد تأمین مسکن برای جوانان به‌جای پرداخت نقدی وام ازدواج به آن‌ها اجرای برنامه ۱۰۰۰ روز طلایی با هدف پیشگیری از ناهنجاری‌های مادرزادی در خراسان رضوی برگزاری اولین نشست مجمع نمایندگان زنان ادوار در مرکز امور نمایندگان قهرمانی بانوان ایرانی در رقابت‌های بین‌المللی تور جهانی تنیس ساحلی BT ۵۰ مصرف منیزیم برای زنان حیاتی است برگزیده «جایزه ادبیات عرب» پاریس و روایت های زنانه
سرخط خبرها
ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید مرتضی معینی محولاتی

ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید مرتضی معینی محولاتی

مادر مرتضی می‌گفت، وقتی فرزندم شهید شد تازه متوجه شدیم که نگاه فامیل و آشنا به او چقدر مثبت بود. مرتضی از دوران کودکی بسیار اجتماعی، خوش برخورد و مردم دار بود. ۱۶ سالش بود که عزم رفتن به جبهه را کرد، بار اول که به مرخصی آمد همیشه به مادرش می‌گفت: دغدغه آموزش مبانی لازم به سربازان برای دفاع بهتر در جبهه را دارم. همین دغدغه باعث شد تا وقتی برای بار دوم به جبهه برود، آموزش به سربازان را با هدف عملکرد بهتر در عملیات مختلف را انجام دهد و در همین مسیر نیز به شهادت برسد. / یادش گرامی
۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۱
ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید سید جلال رضایی موسوی

ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید سید جلال رضایی موسوی

سید جلال از همان دوران کودکی آرزو داشت شهید شود و از مادرش می‌خواست برای شهادتش دعا کند. بعد از اینکه طلبه شد تصمیم گرفت برای دفاع از هموطنانش به جبهه برود، مادرش می‌گوید: وقتی بعد از یک سال از جبهه بازگشت تا چند روزی را در کنار خانواده باشد، به این علت که شهید نشده بود ناراحت بود، همیشه از مادرش می‌خواست اگر به درجه شهادت نائل شد مادرش برایش گریه نکند تا کسی نداند او مادر شهید است، همین طور هم شد و تا مدت‌ها هیچ کس نمی‌دانست بانو صدیقه ضیاء الحق مادر شهید است، اما حالا همه کسانی که از سراسر کشور شهید سید جلال رضایی موسوی را می‌شناسند و می‌دانند او حاجت رواست، برای طلب حاجت هایشان نذر می‌کنند به مزارش می روند.
ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید حسین محمدزاده قیصری

ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید حسین محمدزاده قیصری

حسین از دوران کودکی عضو فعال مسجد محله بود و با تعدادی از بچه‌های مسجد گروه سرود تشکیل می‌داد . مادرش می‌گوید: او راهش را انتخاب کرده بود، برای همین تازه جبهه رفته بود و ۳۳ روز بعد که خبر شهادتش را آوردند، دلم آرام بود. وقتی پیکرش برای تشییع به معراج مشهد آمده بود، مادر بالای سر فرزند شهیدش رفت و با او صحبت کرد. به باور مادر، حالا که مدتی است شهید حسین محمدزاده قیصری و پدرش حضور ندارند هر گره زندگی با دعای آنها رفع می‌شود.
ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید جواد جامی خراسانی

ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید جواد جامی خراسانی

جواد احترام به والدین برایش خیلی مهم بود و اگر می‌دید که مادرش از بیرون به منزل آمده، کفش هایش را برایش جفت می‌کرد. عشق به جبهه رفتن و دفاع از وطن باعث شده بود قبل از اینکه دیپلم بگیرد عزم رفتن کند، اما پدرش می‌گفت، باید دیپلم بگیری و بعد به جبهه بروی، او هم احترام به والدین برایش مهم و حرف آنها برایش حجت بود، دیپلم را گرفت و عازم جبهه شد. شهید جامی خراسانی بیشتر اوقات تلفنی حال والدینش را جویا می‌شد و اگر اتفاقی می‌افتاد که احتمال می‌داد آنها نگران شوند، زودتر از موعد از طریق تماس تلفنی، والدینش را آرام می‌کرد، او وقتی همسرش ۸ ماهه باردار بود به مقام بالای شهادت رسید.
ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید علی شیدپیله‌ور

ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید علی شیدپیله‌ور

طاهره خزعلی یکی از مهترین ویژگی‌های فرزندش را توجه او به صله رحم می‌داند، علی شیدپیله ور آن طور که مادرش تعریف می‌کند، با اینکه تصمیم داشت به جبهه برود، اما سنش کم بود و موقع ثبت نام، اسمش را ننوشتند. همین موضوع باعث شد که شناسنامه اش را دستکاری کند تا بتواند به جبهه برود، بار اول که به دیدار خانواده اش آمد، ترکش خورده بود، اما از پدرش خواست به مادرش حرفی نزند تا او نگران نشود. بعد از شهادت موقع برگزاری مراسم تشییع، مادرش لباس خونین فرزندش را یادگاری پیش خود نگه داشت تا به امام زمان (عج) تحویل دهد. / یادش جاودان
ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید داراب آخرتی

ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید داراب آخرتی

پروین خانم اینقدر به داراب پسرش وابسته است که حتی وقتی بعد چهاردهه یادش می‌کند بغض اش همه جا را پر می‌کند. پسری که جز ادب و متانت و احترام چیز دیگری در حافظه مادر و خانواده از خودش نگذاشته است. پروین خانم طلوع‌های زیادی را در هوای غروب گذارنده، اما دلش خوش است که شهیدش را برای انقلاب و اسلام و مردم داده/یادش پررهرو
ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید بهزاد احدیان

ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید بهزاد احدیان

مادر شهید است دیگر، دلش می‌گیرد، در دلش غوغاست، آخر چه چیز می‌تواند برایش جای فرزندش را پر کند؟ او هنوز هم می‌گرید، هنوز بغض عصرانه اش تمام نشده است .بهزاد برای پدر و مادرش احترام خاصی قائل بود، وقتی تصمیم گرفت به جبهه برود از والدینش اجازه گرفت، مادرش می‌گفت: بار اول به کردستان رفت و پس از چند ماه مرخصی گرفت و به دیدارمان آمد، اما او قلبش برای دفاع از وطن می‌تپید، برای همین هنوز یک هفته از آمدنش نگدشته بود، به جبهه بازگشت و این بار به شلمچه رفت. پایش ترکش خورد و دوباره نزد خانواده اش برگشت. مادر تنها عکسی که از پسرش دارد در لباس یک بیسمچی غواص است، شهید بهزاد احدیان ۳ سال مفقودالاثر بود و مادرش در این مدت خوابش را می‌دید، اما از وقتی پلاکش پیدا شد دیگر به خواب مادر نیامد. / یادش مانا
ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید احمد نجفی

ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید احمد نجفی

احمد نجفی بچه نجیب و خانواده دوستی که مادرش هنوز هم وقتی حرف میزند بغض اش را قورت میدهد وقتی به سن نوجوانی رسید تصمیم گرفت مدرسه را رها کند وبرای کمک به پدر پیرش در شغلی مشغول شود، او از کودکی به خطاطی علاقمند بود و این هنر را تا قبل از اینکه به سربازی برود ادامه داد. ۷ ماه پس از دوره سربازی اش به دیدار خانواده اش آمد، قبل از شهادتش نیز برای خواهران و برادرانش مانتو و لباس مشکی فرستاد انگاری می‌دانست شهادتش نزدیک است و مادر خواب خداحافظی اش را دید / یادش سبز
ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید محمد سهرابی

ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید محمد سهرابی

اگر بپرسند لقب بزرگترین قلب دنیا به چه کسی می‌رسد بدون تردید نام مادر شهید را خواهم آورد. هر کسی فرزندی داشته باشد می‌داند که جگرگوشه اش را با دنیا عوض نخواهد کرد، اما او فرزندش را در راه خدا داد تا آرمان‌ها حفظ شود، تا ارزش‌ها حفظ شود. چنین کسی که از بزرگترین دارایی اش برای حفظ ارزش‌ها می‌گذرد، اگر قلبی بزرگ ندارد پس چه چیز در درون اوست که اینگونه او را خدایی کرده. محمد سهرابی از طریق ارتش به سربازی رفت، چون سن و سالش کم بود نتوانست از طریق سپاه به سربازی برود، ۱۸ ماه سرباز بود، حتی وقتی به جبهه رفت هر ۴۰ روز یک بار به دیدن خانواده اش می‌آمد و دوباره به جبهه برمی گشت، اما روزی رفت و دیگر برنگشت / یادش سبز
ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید محمد ابراهیم سرابندی

ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید محمد ابراهیم سرابندی

محمد ابراهیم سرابندی در کودکی بسیار آرام بود، شیطنت نداشت، ورزشکار بود و کاراته کار می‌کرد، بعد از رفتن به جبهه، هر زمان اعلام می‌شد پیکر تعدادی شهید به ایران آمده، مادرش به محل شهدا سر می‌زد، اما هنوز خبری از شهادت پسرش به او نرسیده است. / یادش گرامی
ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید علیرضا مرتضوی

ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید علیرضا مرتضوی

سربازی رفتن علیرضا مرتضوی همزمان شد با دوران دفاع مقدس، اما وقتی شهید شد هیچ کس ازش خبر نداشت، حتی اسمش در لیست شهدا، جانبازان و آزادگان بنیاد شهید هم نبود، ولی مادرش می‌گفت: فرزندم شهید شده، وقتی برای زیارت به حرم مطهر رضوی مشرف می‌شوم صدای پای فرزندم را پشت سرم می‌شنوم، گویی علیرضا هم با من به حرم امام هشتم (ع) برای زیارت مشرف می‌شود. / یادش گرامی