به گزارش شهرآرانیوز، برای ثبتنام پسرم چند دبیرستان دولتی پیشنهاد دادند که البته در محدوده ما نبودند. فرم خارج از محدوده پر کردیم و منتظر نتیجه ماندیم. امتیازات خارج از محدوده هم برای آموزشوپرورشیها بود تا بقیه. یعنی اگر پدر یا مادر یا پدربزرگ و مادربزرگ فرهنگی باشند و ... هرکدام یک امتیاز محسوب میشود.
قسمت دیگر امتیازات مربوط به رتبههای ورزشی و علمی دانشآموزان است که ما هیچکدام از این دو دسته امتیاز را نداریم. اتفاقا پذیرفته هم نشدیم! ظاهرا باید رقم کمک به مدرسه را در حد یک غیردولتی بالا میبردیم، اما دلیلی نداشتیم چنین بدعتی را قبول کنیم!
دوستی میگفت در این مدرسه تا دو میلیون تومان هم کمک به مدرسه داریم. اما یک نکته مهم را به پسرم متذکر شدیم: مدارس دولتی بر توان و قابلیت خود بچه بیشتر تأکید دارند تا جایگاه و موقعیت پدر و مادرش. بر عکس برخی مدارس غیردولتی که وقتی بدانند مثلا تو پسر که هستی، دیگر کاری به توانمندیات ندارند. پس خودت باید تلاش کنی و در همین سیستم امتیازبندیهای حافظه محور، خودت را اثبات کنی.
نکته بعد، تأکید این مدارس بر نمرات عالی بچهها بود. نمره خوب درس علوم پسر من باعث شد بگویند: «در درسهایش هم که لنگ میزند! ما بهترینها را انتخاب میکنیم.» نظیر این را در مدرسه غیردولتیای هم که با افتخار اعلام کردند از بین دویست و چند داوطلب کلاس اولشان ۱۵ نفر پذیرفته شدهاند دیدم. یعنی ما بهترینها را انتخاب میکنیم!
من بیصبرانه منتظر خروجی این مدارس میمانم. اینکه بهترینها انتخاب شوند هنر است یا اینکه معمولیها انتخاب شوند و بهترین شوند؟ کمکهای والدین به این مدارس ثابت میکند اگر ما پدرها و مادرها مطمئن باشیم مدرسهای برای فرزندمان خوب است، از هزینههای مالی و فکری دریغ نمیکنیم.
گروه، عجیب مورد توجه خداوند است. جماعت و جمع مورد تشویق و تأکید الهی است. نه اینکه تکلیف را از فرد ساقط کند بلکه برای اجرای یک معروف مثنی و فردی باید اقدام کنیم. امت خطاب خداوند است به گروهی از مؤمنان که به کار خیر دعوت میکنند.
خداوند با عبارت «و لتکن» (باید باشند) از ضرورت وجود این گروه خبر میدهد. به قول امروزیها مطالبه جدی میکند وجود چنین گروههایی را. امام حسین (ع) هم برای اصلاح همین گروه قیام کرد، اما نه یک اصلاح که به نفرت قلبی و تذکر لسانی ختم شود، نه اصلاحی که برای وجود یک خطا باشد بلکه اصلاح از نوع اصلاح ساختار بدون آنکه که اختیاراتی داشته باشد.
سؤال اینجاست که ما برای اصلاح ساختارها دقیقا به چه میزان اختیارات نیاز داریم. آیا مصلحان در طول تاریخ اسلام، اختیارات داشتهاند؟ آیا مصلحین در طول تاریخ اسلام، اختیارات داشتهاند؟
سوال دیگر از مدیران و موسسان مدارس خاص با رویکرد دانش و معنویت است: آیا برای اصلاح ساختار آموزشی کشور _ که به خاطر گریختن از آثار نامطلوب آن اقدام به تاسیس مدرسه کردهاند _ هم چارهای اندیشیدهاند؟!
آیا به صرف پذیرش بخشی از دانش آموزان که هزینه ثبت نام را دارند و اجرای کلاسها و دورهها و مهارتها و... در مدارس خودشان، دغدغه دینی شان تمام میشود یا چارهای برای صدها هزار دانش آموز دیگری که نمیتوانند در مدارس ایشان ثبت نام کنند اندیشیدهاند؟
آیا توانستهاند با کمک هم و در کنار هم یک شبکه آموزشی _ تربیتی قوی ایجاد کنند و به سمت اصلاح ساختار آموزشی پیش بروند تا صدها نفر از دانش آموزان دیگر هم از نتایج برنامههای مفید و کاربردی و کارآمد ایشان بهره ببرند و به کمال برسند؟ آیا ضریب نفوذ افکار و اندیشه خودشان را به عنوان بخشی از بدنه فکری انقلاب، بسط داده اند؟
اساتید انقلابی و موسسان مدارس خوب و انقلابی و دینی، آیا طرحهای موفق آن را در قالب بخش نامههای آموزش و پرورش بومی سازی کردهاید تا دیگر مدارس و اولیا مدرسه آنها را اجرا کنند یا والدین اجرای آنها را مطالبه کنند از مدارس شان؟ ما مجاز نیستیم با دیدن نقایص، کمبودها و غرض ورزی ها، راهمان را جدا کنیم و محیط کوچکی بدون نقص و کمبود بسازیم برای جمعی اندک.
ما مکلفیم به اصلاح. نه اصلاح تنی چند بلکه اصلاح امت. امتی باید شکل بگیرید از معلمان و مدیران دلسوز و اندیشمند و انقلابی برای اصلاح امتی از دانشآموزان و دانشآموختگان و ساختار ناقص و ضعیف آموزش و پرورش.
موسسان مدارس خوب، عرصه کارشان را همان دانشآموزان و مدرسه خودشان نبینند. حداقل برای مدارس دولتی منطقه خودشان هم کاری بکنند.