به گزارش شهرآرانیوز، سیاست بهعنوان یک حوزه کلان، نهتنها خطمشیهای کلی بلکه حتی موارد جزئی و خرد زندگی را دچار تغییر و تحول میکند. این مسئله درباره حوزه زنان نمودهای عینی زیادی دارد و آن چیزی که مطالبههای زنان خوانده میشود، جلبکردن توجه سیاستگذاران و سیاستمداران به مشکلات، نیازها و برنامههای لازم برای نیمی از جمعیت جامعه است. لزوم توجه به حوزه زنان، امروز امری پذیرفته شده است، اما گاهی با وجود تلاشهای بسیار، دستاوردها آنچنان که باید و شاید به چشم نمیآید یا اینکه اقدمات و دستورالعملهای مثبت و مؤثر توسط نهادها و دستگاههای دیگر نقض و نسخ میشود.
تأسیس و ایجاد مراکزی با هدف کاهش آسیبهای اجتماعی، دقیقا با درنظرگرفتن چنین هدفی صورت گرفته است. این مراکز را میتوان محل تلاقی همه دستگاهها و نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز در حوزه اجتماعی دانست که برای کاستن از آسیبهای اجتماعی با یکدیگر همکاری میکنند. بزرگترین آسیب درباره زنان در برنامههای دولتی، موازیکاریها و ارائه آمارهایی است که نمیتوان به استناد آن صرفا عملکرد عمیقی داشت. توجه به این نکته ضرورت دارد که علت بهوجودآمدن معضلات و آسیبهای اجتماعی از جمله فقر، اعتیاد، فحشا، کودکان کار، مشکلات مربوط به خانوادههای بدسرپرست و موارد دیگر را میتوان در حوزههای مختلف اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جستوجو کرد. اما علت هرچه باشد، برای رفع آن نمیتوان تنها به یک حوزه امید بست، بلکه همکاری وهماهنگی نهادهای قضایی، تصمیمات سیاسی، دستگاههای اجرایی و ادارهکنندگان شهری را طلب میکند.
واقعیت این است که زنان و کودکان مهمترین قربانیان آسیبهای اجتماعی هستند. در نتیجه، هرگونه اتفاق نظر و اجماع برای حل مشکلات اجتماعی میتواند گام مثبتی در این حوزه به شمار رود. رخدادهای غمافزایی همچون طلاق و اعتیاد، خواسته و ناخواسته پای کودکان را به مکانهایی همچون دادگاه، نهادهای انتظامی، قضایی و بهزیستی باز میکند. حضور در چنین فضاهایی که بنابر ماهیتشان دارای تنش و اضطرابی مداوم هستند، میتواند تجربهای تلخ و آزاردهنده باشد. مسلم و واضح است که در هیچ جامعهای نمیتوان از حذف آسیبهای اجتماعی به طور کامل و قطعی سخن گفت، اما با ایجاد نهادها، مؤسسهها و مجتمعهای متفاوتی میتوان به جبران بخشی از این آسیبها پرداخت. اینگونه مراکز میتواند پاتوقی باشد برای شکلگیری ایدههای نو برای زنان و جلوگیری از تکرار طرحهای از پیش تعیینشده که ممکن است برای شرایط روز غیر قابل استفاده باشد.
نکته مهم این است که هر تغییر و تحولی در عرصه سیاست و سیاستگذاری، زندگی شهروندان را بهشدت از خود متأثر میسازد. هر قدمی که برداشته میشود و هر تصمیمی که گرفته میشود میتواند زندگی تعداد زیادی از آسیبدیدگان اجتماعی را بهتر یا بدتر کند. کسانی که در معرض ناملایمات زندگی اجتماعی و دشواریهای فراوان سر خم کردهاند و تابآوری آنها در مواجهه با سختیها و مصائب اندک است، به حمایتهای بیشتری نیاز دارند. ایجاد مؤسسه و نهادی که بتواند از یکطرف چهارراه ملاقات همه دستگاههای اثرگذار با یکدیگر و اتخاذ یک تصمیم مشترک باشد و از طرف دیگر فضایی متفاوت برای کاستن از دردهای آسیبدیدگان فراهم آورد، رویداد شگفتانگیز و درخور تقدیری است که نباید بیتفاوت از کنار آن گذشت. با چنین چشماندازی، میتوان حضور سمنهای اجتماعی و گروههای حمایتگر را بر محور یک انگیزه چرخاند داشت که فاصله میان تصمیمگیری و اجرای آن را به کمترین حد ممکن میرساند. اکنون که در معرض تغییرات سریع اجتماعی هستیم و چرخ زمانه دشوارتر از گذشته میگردد و قطعا با کمک رسانهها و ارتباطات نوین شاهد تغییرات در عرصه رفع مشکلات خانواده هستیم، بد نیست با آغوش باز و روی گشاده به تغییرات نگاه کنیم و اجازه دهیم سیستمهای کهنه جایشان را با نوآوریها و خلاقیت نسل جوان عوض کنند.