باسترمه پلو، غذای محلی و پرخاصیت مردم ترکمن ریاست شطرنج به نخستین استاد بزرگ شطرنج بانوان ایران رسید لزوم تقویت هسته‌های اصلی جامعه زنان در جبهه انقلاب ۶۷ درصد نیرو‌های اورژانس اجتماعی زن هستند تیم والیبال دختران مقاومت آرتین مشهد قهرمان لیگ دسته ۲ کشور شد روایت زنانه از مقاومت لبنان در مجموعه مستند «محرم دل» خواص شگفت‌انگیز لیموترش در کاهش علائم قبل از قاعدگی محبت به فرزندان حضرت فاطمه (س)، اولویت حضرت ام‌البنین (س) پرسشگری کودکان، چالش مهم والدین روایت زندگی و استقامت زنی از حلبچه در رمان «هناسه» دیدگاه امام خمینی (ره) نسبت به نقش بانوان در پیروزی انقلاب اسلامی روایت زنان غیرمسلمان از تجربه داشتن حجاب در روز جهانی حجاب دختران خراسانی مچ‌انداز در اردوی تیم ملی بررسی عوامل اثرگذار در جذب زنان به فعالیت‏‌های مبارزاتی در کتاب «تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان» اعزام بانوی اسکی‌باز مشهدی به بازی‌های آسیایی چین نقره و برنز دختران دونده خراسان رضوی در رکوردگیری کشوری سیدبندی جام ملت‌های فوتسال زنان آسیا مشخص شد| تیم ملی ایران در سید یک مریلا زارعی، بانویی برای نقش‌آفرینی در متفاوت‌ترین نقش‌ها بررسی ابعاد مختلف زوجیت در تبیین منشور زن از دیدگاه اسلام برگزاری دوره‌های مهارتی «بانوی مجاهد» در سراسر کشور
سرخط خبرها
بریده‌ای از کتاب «الفتوح» در وصف حال دل زینب‌(س)

بریده‌ای از کتاب «الفتوح» در وصف حال دل زینب‌(س)

  • کد خبر: ۲۳۸۴۱۷
  • ۲۰ تير ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۱
امام‌حسین(ع) فرمود:‌ ای خواهران،‌ ای ام کلثوم،‌ ای زینب و‌ ای فاطمه، چون مرا بکشند، زینهار زینهار تا جامه پاره نکنید و روی مخراشید و سخنی که نباید گفت، مگویید؛ زیرا در آن، رضای خدای تعالی نباشد.

به گزارش شهرآرانیوز، حضرت زینب‌(س) فرمود:‌ «ای کاشکی مرده بودمی تا این روز را ندیدمی. وفات جد خویش محمد مصطفی (ص) بدیدم، وفات پدر خویش علی مرتضی (ع) مشاهده کردم، وفات مادر پاکیزه خود فاطمه‌زهرا(س) را دیدم و به فراق او مبتلا بودم، محنت وفات برادر خویش حسن مجتبی (ع) بکشیدم و حال برادرم حسین (ع) که در جهان او را دارم. مرا چنین سخنی می‌گوید و خبر وفات خویش می‌دهد. هلاک از من برآمد وای بر این جان درمانده به چنگال بلا و مشقت.» زینب این سخن‌ها می‌گفت و می‌گریست و سایر اهل‌بیت‌(ع) به مرافقت او می‌گریستند. ام کلثوم می‌گفت: «وا محمداه وا علیاه بعدک یا أبا عبد ا....»

امیر المؤمنین حسین (ع) ایشان را دلداری می‌داد و می‌فرمود: صبر کنید‌ ای خواهران من و به قضای خدای تعالی راضی باشید که خدای تعالی هیچ آفریده را در زمین و آسمان حیات ابد نداده و نخواهد داد.

در اثنای این حال، حر آمد و در برابر خیمه‌های آن حضرت منزل ساخت پس چیزی نوشت به عبیدالله بن زیاد و از فرود‌آمدن حسین (ع) به حوالی کربلا او را خبر داد. عبیدالله نامه‌ای نوشت به حسین بن علی (ع) بر این منوال، اما بعد،‌ ای حسین شنیده ام که به نزدیکی کربلا منزل ساختی. امروز یزید به من نامه نوشته و فرموده است که پهلو بر جامه خواب وقت ننهم و طعام لذیذ نخورم تا آن وقـت که تو را به خدای تعالی رسانم مگر که به حکم او راضی شوی و بیعت کنی؛ والسلام.

چون نامه به حسین بن علی (ع) رسید و مطالعه کرد، از دست بینداخت و گفت: هرگز فلاح نیابند قومی که سخط باری تعالی را بر رضای مخلوق اختیار کنند. امیرالمؤمنین حسین (ع) فرمود: هیچ جواب نیست.

بریده‌ای از کتاب «الفتوح»

اثر ابومحمد احمد بن اعثم کوفی

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.