بوستان ریحانه | تجربه یک روز اختصاصی زنانه در قلب مشهد زنانی برای زندگی | روایت مادرانی که گره‌گشایی از همسایه‌ها را وظیفه خود می‌دانند موفقیت نهضت سوادآموزی در کاهش فاصله سطح سواد مردان و زنان صدور مجوز حضور هواداران زن در داربی ۱۰۶ بررسی چند راه حل برای پیشگیری از سنگ کلیه تالاسمی، بیماری خاموش اما قابل پیشگیری خراسان جنوبی، میزبان رویداد ملی «ره بانو» | حضور فعال زنان در عرصه‌های حقوقی، مسیر جهاد تبیین را هموارتر می‌سازد ضرورت دسترسی زنان به زیرساخت‌های دیجیتال در سراسر کشور بررسی دلایل ناکامی تیم ملی فوتسال زنان ایران در جام جهانی ۲۰۲۵ زنان نوآور، جامعه‌سازان بی‌ادعا بانوی ایرانی روی سکوی قهرمانی جهان| نخستین طلای بانوان کاراته ایران در رقابت‌های جهانی کسب شد از پشت چرخ خیاطی تا قلب یک تغییر فرهنگی ضرورت پیش بینی اصلاح شروط ضمن عقد در قانون قهرمانی دختر شطرنج باز مشهدی در مسابقات آسیایی ۲۰۲۵ آشنایی با ۶ اصل طلایی تربیت فرزند از نگاه اسلام نائب قهرمانی تیم جوانان دختر خراسان رضوی در مسابقات دو صحرانوردی قهرمانی کشور بررسی اثر آلاینده‌های محیطی بر باروری و بارداری| زنان باردار از محیط‌های حاوی تشعشع شدید دوری کنند مادرانگی بی‌وقفه گفت وگو با پریسا سیمین مهر، نقال و مدرس شاهنامه و نقالی | نقالی از ابزارهای مهم حفظ میراث شفاهی ایران است
سرخط خبرها
بریده‌ای از کتاب «الفتوح» در وصف حال دل زینب‌(س)

بریده‌ای از کتاب «الفتوح» در وصف حال دل زینب‌(س)

  • کد خبر: ۲۳۸۴۱۷
  • ۲۰ تير ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۱
امام‌حسین(ع) فرمود:‌ ای خواهران،‌ ای ام کلثوم،‌ ای زینب و‌ ای فاطمه، چون مرا بکشند، زینهار زینهار تا جامه پاره نکنید و روی مخراشید و سخنی که نباید گفت، مگویید؛ زیرا در آن، رضای خدای تعالی نباشد.

به گزارش شهرآرانیوز، حضرت زینب‌(س) فرمود:‌ «ای کاشکی مرده بودمی تا این روز را ندیدمی. وفات جد خویش محمد مصطفی (ص) بدیدم، وفات پدر خویش علی مرتضی (ع) مشاهده کردم، وفات مادر پاکیزه خود فاطمه‌زهرا(س) را دیدم و به فراق او مبتلا بودم، محنت وفات برادر خویش حسن مجتبی (ع) بکشیدم و حال برادرم حسین (ع) که در جهان او را دارم. مرا چنین سخنی می‌گوید و خبر وفات خویش می‌دهد. هلاک از من برآمد وای بر این جان درمانده به چنگال بلا و مشقت.» زینب این سخن‌ها می‌گفت و می‌گریست و سایر اهل‌بیت‌(ع) به مرافقت او می‌گریستند. ام کلثوم می‌گفت: «وا محمداه وا علیاه بعدک یا أبا عبد ا....»

امیر المؤمنین حسین (ع) ایشان را دلداری می‌داد و می‌فرمود: صبر کنید‌ ای خواهران من و به قضای خدای تعالی راضی باشید که خدای تعالی هیچ آفریده را در زمین و آسمان حیات ابد نداده و نخواهد داد.

در اثنای این حال، حر آمد و در برابر خیمه‌های آن حضرت منزل ساخت پس چیزی نوشت به عبیدالله بن زیاد و از فرود‌آمدن حسین (ع) به حوالی کربلا او را خبر داد. عبیدالله نامه‌ای نوشت به حسین بن علی (ع) بر این منوال، اما بعد،‌ ای حسین شنیده ام که به نزدیکی کربلا منزل ساختی. امروز یزید به من نامه نوشته و فرموده است که پهلو بر جامه خواب وقت ننهم و طعام لذیذ نخورم تا آن وقـت که تو را به خدای تعالی رسانم مگر که به حکم او راضی شوی و بیعت کنی؛ والسلام.

چون نامه به حسین بن علی (ع) رسید و مطالعه کرد، از دست بینداخت و گفت: هرگز فلاح نیابند قومی که سخط باری تعالی را بر رضای مخلوق اختیار کنند. امیرالمؤمنین حسین (ع) فرمود: هیچ جواب نیست.

بریده‌ای از کتاب «الفتوح»

اثر ابومحمد احمد بن اعثم کوفی

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.