روایت هایی مستندگونه از اهدای طلا توسط زنان به محور مقاومت در کتاب «جان و دل» صدور پیام دبیر مجمع جهانی حضرت علی اصغر (ع) خطاب به بانوان و مادران ایرانی| امروز پیام نذر‌های مادران ایران به جهانیان رسیده است مهم‌ترین مأموریت زن تراز انقلاب اسلامی چیست؟ نقش مهم وراثت در چندقلوزایی اشک عشق پای دوخت ۱۳هزار لباس برای مراسم جهانی شیرخوارگان حضرت علی‌اصغر(ع) در حرم مطهر رضوی پیمان عاشقانه زوج‌های مشهدی در دل روز‌های جنگ تربیت بانوان کنشگر بین‌المللی، اولویت مهمی برای دوران پساجنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی به ایران مشهدی‌ها الگویی از مقاومت، امید و عشق به زندگی در سایه جنگ شهادت یاسمین باکوئی در حملات رژیم صهیونیستی، داغی بر دل دانشگاه شریف شهدای پزشک زن ایرانی در حمله رژیم صهیونیستی را بشناسیم؟ توصیه‌های یک روانشناس برای پر کردن اوقات فراغت کودکان با رویکردی هوشمندانه خانواده‌های شهدا «خاکریز دوم» در برابر دشمنان هستند ۱.۸ میلیون بانوی در  سن باروری، مخاطب طرح ملی آمایش امید در  مشهد درباره عوارض سزارین‌های تقویمی| تنها ۲ تا ۳ درصد سزارین‌ها به درخواست مادر است خرده‌روایت‌هایی از زبان ۴۰ زن و همسر بازمانده از فاجعه انفجار هم‌زمان ۴ هزار پیجر در لبنان در کتاب «دشواری مبارک» سهم خراسان جنوبی از تسهیلات فرزندآوری تنها ۰.۴۵ درصد است زنان، کنترل‌گران عاطفی جامعه در بحبوحه جنگ مادر، روح خانه ایرانی و زیرساخت آن است خاک‌سپاری دختر شهید نوجوان حمله رژیم صهیونیستی در جوار امام‌رضا(ع) (۲ تیر ۱۴۰۴)
سرخط خبرها
بریده‌ای از کتاب «الفتوح» در وصف حال دل زینب‌(س)

بریده‌ای از کتاب «الفتوح» در وصف حال دل زینب‌(س)

  • کد خبر: ۲۳۸۴۱۷
  • ۲۰ تير ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۱
امام‌حسین(ع) فرمود:‌ ای خواهران،‌ ای ام کلثوم،‌ ای زینب و‌ ای فاطمه، چون مرا بکشند، زینهار زینهار تا جامه پاره نکنید و روی مخراشید و سخنی که نباید گفت، مگویید؛ زیرا در آن، رضای خدای تعالی نباشد.

به گزارش شهرآرانیوز، حضرت زینب‌(س) فرمود:‌ «ای کاشکی مرده بودمی تا این روز را ندیدمی. وفات جد خویش محمد مصطفی (ص) بدیدم، وفات پدر خویش علی مرتضی (ع) مشاهده کردم، وفات مادر پاکیزه خود فاطمه‌زهرا(س) را دیدم و به فراق او مبتلا بودم، محنت وفات برادر خویش حسن مجتبی (ع) بکشیدم و حال برادرم حسین (ع) که در جهان او را دارم. مرا چنین سخنی می‌گوید و خبر وفات خویش می‌دهد. هلاک از من برآمد وای بر این جان درمانده به چنگال بلا و مشقت.» زینب این سخن‌ها می‌گفت و می‌گریست و سایر اهل‌بیت‌(ع) به مرافقت او می‌گریستند. ام کلثوم می‌گفت: «وا محمداه وا علیاه بعدک یا أبا عبد ا....»

امیر المؤمنین حسین (ع) ایشان را دلداری می‌داد و می‌فرمود: صبر کنید‌ ای خواهران من و به قضای خدای تعالی راضی باشید که خدای تعالی هیچ آفریده را در زمین و آسمان حیات ابد نداده و نخواهد داد.

در اثنای این حال، حر آمد و در برابر خیمه‌های آن حضرت منزل ساخت پس چیزی نوشت به عبیدالله بن زیاد و از فرود‌آمدن حسین (ع) به حوالی کربلا او را خبر داد. عبیدالله نامه‌ای نوشت به حسین بن علی (ع) بر این منوال، اما بعد،‌ ای حسین شنیده ام که به نزدیکی کربلا منزل ساختی. امروز یزید به من نامه نوشته و فرموده است که پهلو بر جامه خواب وقت ننهم و طعام لذیذ نخورم تا آن وقـت که تو را به خدای تعالی رسانم مگر که به حکم او راضی شوی و بیعت کنی؛ والسلام.

چون نامه به حسین بن علی (ع) رسید و مطالعه کرد، از دست بینداخت و گفت: هرگز فلاح نیابند قومی که سخط باری تعالی را بر رضای مخلوق اختیار کنند. امیرالمؤمنین حسین (ع) فرمود: هیچ جواب نیست.

بریده‌ای از کتاب «الفتوح»

اثر ابومحمد احمد بن اعثم کوفی

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.