آزاده خلیلی| شهرآرانیوز؛ طلاق در آغاز راه زندگی مشترک وهمچنین پس از گذر از سه دهه از این همزیستی، در کمین خوشبختی شماست. این حقیقتی است که هم آمار و ارقام درباره آن سخن میگویند و هم نشانههایش را میان اطرافیانمان میبینیم؛ حقیقت تلخی که میتواند برای مجردها و متأهلها یک هشدار باشد، هشداری مثل تابلوی راهنمایی و رانندگی که اعلام میکند نزدیک پیچ خطرناک هستید و بدون خوشخیالیِ «مرگ برای همسایه است»، بهتر است ششدانگ حواس و انرژیتان را به کار بگیرید تا از این پیچ خطرناک به سلامت عبور کنید. در ادامه به کمک آمار و ارقام دلایل بروز این خبر و راههای پیشگیری از آن بررسی میشود.
• ۴۰ درصد طلاقها در بین زنان، مربوط به زنانی است که در دهه سوم زندگی هستند.
• ۳۹ درصد طلاقها در بین مردان، به مردانی تعلق دارد که در دهه چهارم زندگی خود هستند.
• طلاق پس از شصت سالگی پدیده این سالهای ما شده است.
• مردان پس از شصت سالگی بیشتر از زنان طلاق گرفتهاند.
• سال اول ازدواج بحرانیترین سال زندگی مشترک است.
• اغلب طلاقها بین یک تا ۵ سال بعد از ازدواج رخ میدهد.
• بیشترین طلاقها در سن ۳۰ تا ۳۹ سال برای زنان و مردان در کشور به ثبت رسیدهاست.
طلاق در سه مرحله زندگی مشترک در کمین شماست:
• دوران نامزدی و عقد
• سالهای ابتدایی ازدواج یا همان مرحله اول زندگی مشترک
• پس از سه دهه زندگی مشترک
روزهای شیرین پس از ماه عسل، خطرناکترین روزهای زندگی مشترک است. روزهایی که ما تصور میکنیم باید بهترین و شادترین روزهای ازدواجمان باشد، اما در حقیقت مقطع خطرناکی است که میتواند سرنوشت یک عمر زندگی ما را مشخص کند. روزهای مهمی که زوجین انگار روی لبه تیغ راه میروند و یک حرکت ساده به آسانی میتواند رابطه تازه شکل گرفتهشان را از هم بپاشد. به همیندلیل بسیاری از کارشناسان به زوجین درباره بحران سال اول ازدواج هشدار میدهند.
آمارها چه میگویند: بیشترین طلاق سال اول تا پنجم ازدواج با ۵۷ هزار و ۷۸۵ مورد مربوط به سال ۱۳۹۶ بوده و کمترین طلاق در همین بازه زمانی، با ۵۰ هزار و ۹۵۶ طلاق مربوط به سال ۱۴۰۲ است.
• سیلی سخت واقعیت زندگی
• فانتزیهای زوجین از رابطه عاشقانه
• آرمان گرایی یا کمالگرایی
• مقایسه زندگی خود با الگوهای شبکههای مجازی
• تغییر رفتار زوجین پس از پایان دوره نامزدی و ورود به زندگی مشترک
• تلقی شکست رابطه پس از نخستین اختلاف یا دعوا
• اعتقاد قدیمی به باور «کشتن گربه دم حجله»
• باور داشتن به این جمله که «آنها سالهای سال در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی کردند»
• فردیت و ناتوانی در پذیرش شرایط مشترک
• توانایی نداشتن در ترک عادتهای زندگی مجردی در ورود به دنیای متأهلی
• نداشتن میل به تغییر و تطبیق با زندگی مشترک
• فشار مراسم و سنتهای دست و پاگیر آغاز زندگی مشترک
• وعدههای دروغین و خارج از واقعیت قبل از ازدواج
• توقعات غیرواقعی زن و مرد از هم
• عجله برای شروع زندگی مشترک و طی کردن مسیر خواستگاری تا ازدواج در فرصت محدود
• ارتباطهای غیر رسمی پیش از ازدواج
• ناتوانی در ارتباط با خانواده همسر و تطبیق با خانواده جدید
• پنهان کردن مشکلات و کمک نگرفتن از خانواده یا کارشناسان
• کم شدن تابآوری زوجین نسبت به زندگی و مشکلات آن
در گذشته، وقتی زن و مرد به دوران پیری میرسیدند، باور عمومی این بود که از دشواریهای زندگی گذشتهاند و به ساحل امن و آرامش رسیدهاند؛ حالا پس از سروسامانگرفتنِ فرزندان و رهایی از مشاغل و مشغلههای زندگی میتوانند کنار هم بهخوبی و خوشی زندگی کنند. از سوی دیگر، این تصور وجود داشت که بر اثرِ چند دهه همراهی و همجواری، زن و شوهر با خلقیات یکدیگر خو گرفتهاند و دیگر چالشی نه بیرونی و نه درونی در مسیر زندگیشان وجود نخواهد داشت.
اما پدیده طلاق خاکستری بیش از یک دهه است که این باور را زیر سؤال برده است.
اگر سال اول آشنایی و پنج سال نخست زندگی مشترک را گذراندهاید، لازم است که اول خدا را شکر کنید و بعد حواستان را بدهید به روزهای میانسالی. دورهای که برای خانمها با توجه به عرف کمی زودتر شروع شده است و در دهه سوم عمرشان یقهشان را میگیرد و در آقایان معروف به چلچلی است.
• بحران میانسالی؛ اینکه زوجین فکر میکنند کارهای نکرده زیادی دارند و همسرشان مانع رسیدن به آن خواستههاست.
• ازدواج در سن پایین؛ یعنی زوجین در سن پایین ازدواج کرده و با بالارفتن سن به اصطلاح تازه میفهمند از زندگی چه میخواهند یا معتقدند جوانی نکردهاند.
• اختلافات سنی زوجین و تغییر نیازها؛ به طور مثال مرد وارد سالهای آخر میانسالی شده و زن هنوز جوان است.
• اختلاف سطح تحصیلات؛ چه در زن چه مرد که موجب به هم خوردن هم سطح بودن آنها میشود.
• ارتقای شغلی مرد و عقب ماندن زن از پیشرفت
• ارتقای مالی زن و دستیابی به استقلال مالی
• تغییر در باورها و ارزشها
• تغییر در سبک زندگی
• نداشتن هدف مشترک، علایق مشترک یا فعالیت مشترک با هم
• تنوعطلبی زوجین و ورود به رابطه موازی با زندگی مشترک
• مشکلات مالی و اقتصادی
• ناباروری
• تفاوت خواستهها و توجهنکردن به خواستههای طرف مقابل
• سردی روابط زناشویی
• خیانت
• شکست شغلی
• اعتیاد و سوءرفتارهای ناشی از آن
• خشونت خانگی از توهین لفظی تا ضرب و جرح
• انحرافات یا تفاوت گرایشهای جنسی
بر پایه آمار رسمی سازمان ثبت احوال، طلاق خاکستری در دهههای پایانی ۹۰ رشد قابلتوجهی داشته است. از نظر طول عمر ازدواج، بیشترین طلاق در زوجهایی ثبت شده که ۲۵ تا ۲۹ سال با یکدیگر زندگی کردهاند؛ با ۷هزارو۲۷۳ مورد در سال ۱۴۰۲. در همین سال، از میان زوجهایی که سهدهه در کنار هم زندگی کردهاند، ۱۰هزارو۴۳۶ مورد طلاق ثبت شده است.
همچنین طبق آمار، گروه سنی شصت سال به بالا بیش از دیگران طلاق خاکستری داشتهاند. نکته دیگر اینکه در این بازه سنی، مردان بیش از زنان زندگی مشترکشان را خراب کردهاند. جالب آنکه طلاق در این گروه سنی بهطور میانگین شش برابرِ طلاق در گروه ۵۱ تا ۶۰سال گزارش شده است
• مشهورترین دلیل، سندرم آشیانه خالی است
• ناامید شدن از اصلاح یا بهبود رفتار همسر
• تبدیل طلاق عاطفی به طلاق قانونی
• امیدواری به زندگی با فرزندان و گرفتن حمایت مالی یا عاطفی از آنان
• نامرئی شدن زنان در زندگی خانوادگی و احساس دیده نشدن
• قطع حمایت مالی مرد از زن مانند پرداخت نکردن نفقه و...
• فارغ شدن از مسئولیت فرزندان
• نداشتن انگیزه برای ادامه زندگی مشترک
• بیتوجهی عاطفی از سمت دو نفر
• مقایسه زندگی خود با زندگی فرزندانشان
• اختلافات مالی مانند درخواست ارثیه یا مهریه از سمت زن
• نبود نیازهای جنسی همسو
• باور به این گزاره که «مگر چقدر دیگر قرار است زندگی کنیم؟»
• از بین رفتن تابوی طلاق در دوران کهنسالی
• بیکاری و نداشتن سرگرمی
• بالا رفتن امید به زندگی، کهنسالان دیگر تصور نمیکنند که چیزی از عمرشان باقی نمانده و میدانند روزهای زیادی پیش رویشان است و به فکر بهرهبرداری از آن میافتند.