به گزارش شهرآرانیوز، با یک گشتوگذار ساده در فضای مجازی میتوان آنها را پیدا کرد؛ بلاگرهایی که نه الزاماً متخصصاند و نه چهرههای شناختهشده هنری، اما مخاطبان پرشماری دارند. حضورشان تنها به صفحههای مجازی محدود نمیشود؛ از افتتاحیه فروشگاهها و مراسم مختلف گرفته تا رویدادهای رسمی، ردپای آنها دیده میشود؛ شهرتی که باعث شده هر روز بر تعدادشان افزوده شود و مخاطبان اصلی اغلب آنها را زنان تشکیل دهند.
م. نعیمی:
هر کاری سختیهای خودش را دارد. تصور نکنید بلاگرها فقط در کافهها یا مهمانیها وقت میگذرانند. مگر یک شهر چند کافه دارد یا چند بار در ماه آدم دعوت میشود؟ برای جبران این کمبود، خود بلاگرها معمولاً دورهمی برنامهریزی میکنند، اما این جمعها هم قاعده و حسابوکتاب خودش را دارد.
از طرفی هزینهها کم نیست؛ لباس، کیف و کفش، آرایش و ظاهر، همه خرج دارد. تازه ظاهر فقط بخشی از ماجراست. محتوا باید خلاقانه باشد تا دیده شود. خیلیها عکاس حرفهای دارند، اما من با گوشی کار میکنم. هرچند بهترین مدل باشد، باز هم کیفیت کار با کسی که تیم دارد، فرق میکند.
ی. جلالی:
بلاگری کار سادهای نیست. دیده شدن، لایک گرفتن و بازدید بالا مهارت میخواهد. من برای این کار آموزش دیدهام، دوره رفتهام و مطالعه کردهام.
مردم از درآمد بلاگرها حرف میزنند، اما توجه نمیکنند که این شغل ساعت کاری ندارد؛ همیشه درگیر است و امنیت شغلی هم ندارد. نه بیمهای هست، نه بازنشستگی. یک گزارش، یک شکایت یا حتی هک شدن صفحه میتواند همه چیز را از بین ببرد. شروع دوباره هم کار آسانی نیست.
ع. نظری:
محتوایی که منتشر میکنم واقعی است. از خانه و زندگی خودم فیلم میگیرم. بعضیها ممکن است لباس یا وسایلشان نمایشی باشد، اما من ترجیح میدهم همان چیزی را نشان بدهم که دارم.
البته همیشه هم واکنشها مثبت نیست. گاهی میپرسند وقتی مردم مشکل دارند، نمایش این سبک زندگی چه فایدهای دارد؟ من جواب نمیدهم. هرکسی انتخاب خودش را دارد. شاید دیدن چند دقیقه زیبایی، برای بعضیها آرامشبخش باشد.
ر. نیکی:
من زندگی خصوصیام را خیلی محدود نشان میدهم. همسرم هم جلوی دوربین نمیآید، اما در همه کارها همراهم است.
در کنار محتوا، مشاوره خرید هم میدهم؛ بدون هزینه. خیلیها سؤال میپرسند و راهنمایی میخواهند. شاید برای بعضیها دیدن جاهایی که امکان رفتنش را ندارند، فقط از پشت صفحه، خودش تجربهای متفاوت باشد.
ش. عباسی:
صفحهام از روزمرگی شروع شد، اما کمکم مسائل شخصیام وارد آن شد. بدون برنامهریزی. یک روز دیدم درباره همه چیز با مخاطبانم حرف میزنم؛ از دعواها تا مراجعه به دادگاه.
در دورهای که میگذراندم، این ارتباط کمکم کرد دوام بیاورم. بعضیها قضاوت میکنند، اما دنبال کردن یک صفحه انتخاب خود آدمهاست.
ن. حجتی:
آشنایی ما از فضای مجازی شروع شد و خیلی زود به ازدواج رسید. مراسمها و جزئیات زندگی مشترک، محتوای صفحهام شد و مخاطبان بیشتر شدند.
اما بعد از شروع زندگی مشترک، اختلافها جدی شد. همسرم دیگر با انتشار جزئیات زندگی موافق نبود، در حالی که من درآمدم به صفحهام وابسته بود. همین اختلاف، کار را به دادگاه کشاند.