مشکلات خواب در دوران بارداری، بر جنین اثرات منفی می‌گذارد ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید علیرضا معتمدی حفظ قرآن، از کلاسی که تعطیل شد تا مسیری که ادامه دارد ملی‌پوش میز مستطیلی | مهشید اشتری، ۷ سال با لباس تیم ملی وقتی «دور دورِ مجازی» به زندگی واقعی می‌رسد کمپ‌های غیراستاندارد ترک اعتیاد و نبود حمایت خانوادگی از زنان معتاد | راه سخت برگشت بانوان معتاد به خانه زنان و دام الگو‌های زرد مجازی بِلاگری یا بَلاگری؟ زندگی در قاب فالوئر‌ها درباره نمایشگاه عکاسی فاطمه حسنی با عنوان «خاک جان» در مشهد | دوربین عکاس؛ پلی میان واقعیت و روایت سهم قابل‌توجه زنان در بحث پژوهش آغاز ثبت نام تسهیلات ویژه به زنان روستایی و عشایری دعوت از تیم ملی فوتسال بانوان ایران برای حضور در یک تورنمنت ۴جانبه روایت خبرنگار شهرآرا از دیدار با آیت‌الله علم‌الهدی، امام‌جمعه مشهد| شهر برای بانوان باید مناسب‌سازی شود یک پیمانه برنج، کمتر گفت‌وگو با زهرا داوری درباره کتاب «شیرین‌تر از خواب» و جایگاه لالایی در ادبیات کودک | زمزمه‌هایی برای آرام‌کردن جهان سهم ۶۴ درصدی زنان در مدیریت کسب و کار‌های اینترنتی کشور روایت زنی که امدادگری را از جوانی تا امروز ادامه داده است زنگ امید در حاشیه شهر مشهد تربیت زن تراز انقلاب اسلامی؛ محور اقدامات و فعالیت‌های بسیج خراسان رضوی
سرخط خبرها
بِلاگری یا بَلاگری؟ زندگی در قاب فالوئر‌ها

بِلاگری یا بَلاگری؟ زندگی در قاب فالوئر‌ها

  • کد خبر: ۳۷۹۴۰۴
  • ۲۶ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۹
بلاگری برای بعضی شغل است و برای بعضی دردسر؛ مسیری که از تولیدمحتوا شروع می‌شود و گاهی به ازدست‌رفتن حریم خصوصی، روابط خانوادگی و امنیت شغلی می‌رسد. این گزارش نگاهی دارد به تجربه بلاگر‌هایی که زندگی‌شان میان دیده‌شدن و قضاوت‌شدن معلق مانده است.

به گزارش شهرآرانیوز، با یک گشت‌وگذار ساده در فضای مجازی می‌توان آن‌ها را پیدا کرد؛ بلاگرهایی که نه الزاماً متخصص‌اند و نه چهره‌های شناخته‌شده هنری، اما مخاطبان پرشماری دارند. حضورشان تنها به صفحه‌های مجازی محدود نمی‌شود؛ از افتتاحیه فروشگاه‌ها و مراسم مختلف گرفته تا رویدادهای رسمی، ردپای آن‌ها دیده می‌شود؛ شهرتی که باعث شده هر روز بر تعدادشان افزوده شود و مخاطبان اصلی‌ اغلب آن‌ها را زنان تشکیل دهند.

کار ما هم سخت است

م. نعیمی:

هر کاری سختی‌های خودش را دارد. تصور نکنید بلاگرها فقط در کافه‌ها یا مهمانی‌ها وقت می‌گذرانند. مگر یک شهر چند کافه دارد یا چند بار در ماه آدم دعوت می‌شود؟ برای جبران این کمبود، خود بلاگرها معمولاً دورهمی برنامه‌ریزی می‌کنند، اما این جمع‌ها هم قاعده و حساب‌وکتاب خودش را دارد.

از طرفی هزینه‌ها کم نیست؛ لباس، کیف و کفش، آرایش و ظاهر، همه خرج دارد. تازه ظاهر فقط بخشی از ماجراست. محتوا باید خلاقانه باشد تا دیده شود. خیلی‌ها عکاس حرفه‌ای دارند، اما من با گوشی کار می‌کنم. هرچند بهترین مدل باشد، باز هم کیفیت کار با کسی که تیم دارد، فرق می‌کند.

بیست‌وچهارساعته سر کاریم

ی. جلالی:

بلاگری کار ساده‌ای نیست. دیده شدن، لایک گرفتن و بازدید بالا مهارت می‌خواهد. من برای این کار آموزش دیده‌ام، دوره رفته‌ام و مطالعه کرده‌ام.

مردم از درآمد بلاگرها حرف می‌زنند، اما توجه نمی‌کنند که این شغل ساعت کاری ندارد؛ همیشه درگیر است و امنیت شغلی هم ندارد. نه بیمه‌ای هست، نه بازنشستگی. یک گزارش، یک شکایت یا حتی هک شدن صفحه می‌تواند همه چیز را از بین ببرد. شروع دوباره هم کار آسانی نیست.

کتری آشپزخانه‌ات چند میلیون است؟!

ع. نظری:

محتوایی که منتشر می‌کنم واقعی است. از خانه و زندگی خودم فیلم می‌گیرم. بعضی‌ها ممکن است لباس یا وسایلشان نمایشی باشد، اما من ترجیح می‌دهم همان چیزی را نشان بدهم که دارم.

البته همیشه هم واکنش‌ها مثبت نیست. گاهی می‌پرسند وقتی مردم مشکل دارند، نمایش این سبک زندگی چه فایده‌ای دارد؟ من جواب نمی‌دهم. هرکسی انتخاب خودش را دارد. شاید دیدن چند دقیقه زیبایی، برای بعضی‌ها آرامش‌بخش باشد.

مشاوره مجانی مگر بد است؟!

ر. نیکی:

من زندگی خصوصی‌ام را خیلی محدود نشان می‌دهم. همسرم هم جلوی دوربین نمی‌آید، اما در همه کارها همراهم است.

در کنار محتوا، مشاوره خرید هم می‌دهم؛ بدون هزینه. خیلی‌ها سؤال می‌پرسند و راهنمایی می‌خواهند. شاید برای بعضی‌ها دیدن جاهایی که امکان رفتنش را ندارند، فقط از پشت صفحه، خودش تجربه‌ای متفاوت باشد.

من بلاگر طلاق هستم

ش. عباسی:

صفحه‌ام از روزمرگی شروع شد، اما کم‌کم مسائل شخصی‌ام وارد آن شد. بدون برنامه‌ریزی. یک روز دیدم درباره همه چیز با مخاطبانم حرف می‌زنم؛ از دعواها تا مراجعه به دادگاه.

در دوره‌ای که می‌گذراندم، این ارتباط کمکم کرد دوام بیاورم. بعضی‌ها قضاوت می‌کنند، اما دنبال کردن یک صفحه انتخاب خود آدم‌هاست.

سر پنج ماه کارمان به دادگاه کشید

ن. حجتی:

آشنایی ما از فضای مجازی شروع شد و خیلی زود به ازدواج رسید. مراسم‌ها و جزئیات زندگی مشترک، محتوای صفحه‌ام شد و مخاطبان بیشتر شدند.

اما بعد از شروع زندگی مشترک، اختلاف‌ها جدی شد. همسرم دیگر با انتشار جزئیات زندگی موافق نبود، در حالی که من درآمدم به صفحه‌ام وابسته بود. همین اختلاف، کار را به دادگاه کشاند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.