به گزارش شهرآرانیوز، روزهای پایان سال است، یکی از بازارهای شلوغ شهر مشهد، بازار ماهی فروشان شهرک عربهاست که بسیاری از خانوادهها به ویژه در سالهای اخیر، برای خرید ماهی عید به آنجا میروند، اما آنچه برایتان مینویسم، درباره این بازار نیست، درباره شور زندگی زنان، در بلوکهای این شهر کوچک است.
دو دهه از آشناییام با دختران شهرک عربها میگذرد، دختران بازمانده جنگ تحمیلی که پس از آوار خانههایشان در خرمشهر و آبادان به شهر ما آمدند و شدند دختر مشهد، دختر امام رضا (ع).
همهی ما در پایگاه هوانیروز در مدرسه ۲۲ بهمن و در یک شیفت درس خواندیم، همهی ما که پدرانمان، ارتشی نبودند، ولی به دلیل نبود مدرسه دخترانه در منطقه ۶ اجازه تحصیل در پایگاه هوایی ارتش را داشتیم.
دربارهی تجربهی زیست با دختران هنرمند، نجیب، بامعرفت، صمیمی، خونگرم عرب زبان، یک کتاب میتوان نوشت، اما در این نوشتار میخواهم یادآوری کنم، از اینکه شهرداریمان با برداشتن دیوارهای شهرک عربها (شهید بهشتی) پذیرفت، آنها هم مشهدی هستند، خوشحالم.
بارها در سالهایی که گذشت، مدافع مردم خرمشهر مشهدی در این شهرک شدم، وقتی دیگران از ناامنی و تصورات نادرستشان درباره آنها میگفتند و مثل بیگانههایی از کشوری دیگر توصیفشان میکردند.
سالها گذشته و هنوز صدای خوش آهنگ دختران عرب درحال جمع خوانی سرودهای محلی شان در گوشم میپیچد و بوی فلافل، سمبوسه، ادویه عربی و ماهی سرخ کردههای شهرک عربها، هوش از سرم میبرد.
دختران شهرک عربها فرسنگها دور از شهرشان، آداب و فرهنگشان را حفظ کردند، مادر شدند، زبان مادری شان را به فرزندانشان آموختند، برخی شان عاشق شدند و با پسران مشهد و با عبوری سخت از سنتها و قوانین قبیله هایشان، ازدواج کردند، حالا دختران خرمشهر برخی عروس مشهدند، حالا ما از آنهاییم و آنها از ما.
بیایید، حالا که سال نو میشود، نگاهمان را به همسایگان مهاجر شهرمان که از سال ۵۹ مهمان شهرمان شدهاند، تغییری اساسیتر دهیم و دیوارهای ذهنی نادرستمان را هم تخریب کنیم و دختران و مادران خوزستانی، خرمشهری یا آبادانی الاصل شهرمان را، خواهران همشهریمان بدانیم.