به گزارش شهرآرانیوز، این انیمیشن، مربوط به اقوام پُلینِزی (Polynesia) است. پلینزی نام گروهی از ۱۰۰۰ جزیره در اقیانوس آرام است. این جزایر بخشی از قاره اقیانوسیه بهشمار میآیند. جزایر پلینزی در مثلث پلینزی (Polynesian Triangle) قرار گرفتهاند که یک گوشهی آن هاوایی، گوشهی دیگر نیوزیلند و دیگری جزیره ایستر است. مهمترین دستهجزایر پلینزی، فیجی، ساموآ، تونگا و پلینزی فرانسه نام دارند. بزرگترین کشور پلینزی، نیوزلند است. بستر فکری و دینی انیمیشن موآنا نیز بر اساس اساطیر پولینزی، هاوایی و بافت فرهنگی همین منطقه شکل گرفته است. از نمایش لالوتای (Lalotai) قلمرو هیولاها، و جهان زیرین گرفته تا رقصهای آیینی هاکا (Haka)، کاملاً منطبق بر فرهنگ پولینزی است. در ادامه به نقد و بررسی این انیمیشن پُر طرفدار، خواهیم پرداخت.
در ابتدای انیمیشن، گفته میشود که: در ابتدا فقط اقیانوس بود و هیچ چیز نبود. سپس تفیتی (Te Fiti)، خدای سرسبزی، جزائر را ایجاد کرد. مائویی (Maui) نیز در کنار باقی خدایان، به دنبال قلب تفیتی بود. در پایان نیز با گرفتن قلب تفیتی، او را تبدیل به یک موجود گدازهای و شیطانی کرد.
جریان خلقت جهان در این انیمیشن، کاملاً اسطورهای است. یعنی خدایان با یک نگاه اسطورهای، خالقِ جهان بوده و چیزی به نام خدای واحد غیرجسمانی، وجود ندارد.
جالب توجه است که در اساطیر پولینزی آمده است که جزیرهها بهوسیلهی قلاب ماهیگیری جادویی از آب بیرون کشیده شدند. در پایان فیلم میبینیم که قلاب جدیدی به مائویی، توسط تفیتی داده میشود. گویا این قدرت از تفیتی آمده است و مائویی خود بدون قلاب، قدرتی ندارد.
پِلِ یا پهله (Pele)، خدای آتشفشان و گدازه در دین پولینزیها، با تفیتی تطابق دارد. وی خالق جزیرهها است.
پهله ایزدبانوی آتش!
همچنین هر چیزی که از جزیرهی پهله برداشته شود، باعث خشم و نفرین پهله خواهد شد. تا جایی که حتی امروزه نیز اگر کسی از جزایر هاوایی، چیزی به یادگاری بردارد، باعث ناراحتی اهالی آنجا خواهد شد. این اتفاق در ابتدای انیمیشن موآنا میافتد و مائویی با سرقت قلب تفیتی، باعث خشم وی و تبدیل شدن این الهه به خدای گدازه میشود.
شکل جزیرهای که تفیتی در آن خوابیده است، شبیه یک بانوی آرمیده است. این جزیره در واقعیت در اقیانوس آرام بوده و کوسایی (Kosrae) نام دارد.
همچنین در ادیان پلینزی، ارواح در زندگی مردم نقش پر رنگی دارند. حتی گاهی بر آنها ظاهر میشدند و با زندگان ارتباط مستقیم میگرفتند. در موآنا نیز میبینیم که ارواح گذشتگان بر موآنا ظاهر شده و روح مادربزرگ نیز حامی موآناست.
همچنین تتوها در این فرهنگ، نمادهای مهمی بودند. مثلاً نماد اسپیرال یا گردباد، بیانگر قدسیبودنِ شخص و اتصال وی به آسمان است. یا بعضی نمادها بیانگر این بودند که روح شخص پس از مرگ در جهان زیرین زندگی کند و در میان زندهها نماند.
در موآنا نیز میبینیم که نماد اصلی فیلم که بر روی بادبانها و لوگوی فیلم موجود است، گردباد یا اسپیرال است. یعنی قایق موآنا و بدن مائویی، قدسی و متصل به آسمان است. به همین علت حمایت اقیانوس، که همان خالق است را از مائویی و موآنا، شاهد هستیم.
دریچۀ جهان زیرین که بر سر برجی است!
البته همین نماد در تفیتی، شباهتی با یین و یانگ پیدا میکند که با دو وجهی بودن تفیتی، تطابق دارد.
همچنین انتقال افراد به جهان دیگر، بهواسطهی گردباد انجام میپذیرفت. یعنی همان گردبادی که هنگام انتقال مائویی و موآنا به جهان زیرین، شاهد هستیم.
انتقال بین جهانی که با گردباد ترسیم شده است!
تونل نوری که واسطهی بین جهانهاست؛ در تجربیات نزدیک به مرگ نیز دقیقاً همین تصویر ترسیم شده و تجربهگران تونلی شبیه به این را هنگام مرگ و انتقال به جهان بعدی، مشاهده میکنند!
مائویی در بین اساطیر مناطق مختلف پولینزی، تفسیرهای متفاوتی دارد.
اما مائویی در بین تونگانها، سه برادر بودند. یکی از برادرها به دنبال یک قلاب ماهیگیری جادویی بود. مائویی در اساطیر هاوایی، یک قلاب ماهیگیری جادویی دارد که از استخوان گذشتگان ساخته شده است. مائویی با پرندگانی خاص که مردم فانی نمیتوانستند ببینند، ارتباط گرفت تا فنّ ایجاد آتش را یاد بگیرد. همچنین سفر به جهان زیرین و برخورد با شیاطین، در اسطورهی مائویی ترسیم شده است.
همچنین گفته شده است که بعضی خدایان یا نیمهخدایان پلینزی، همچون مائویی، تبدیلشونده [۱۱]یا Shapeshifter بودند. یعنی توانایی داشتند بهصورت حیوانی تبدیل شوند و شمایل یک حیوان را پیدا کند. [۱۲]البته بین اینکه مائویی یک خداست یا نیمهخدا یا تنها یک پهلوان، اختلاف است.
در انیمیشن موآنا، دقیقاً این قلاب ماهیگیری دیده میشود. مائویی تبدیلشونده است و با کمک قلاب جادوییاش، میتواند شکل حیوانی بگیرد. البته حیوان مورد علاقهی وی عقاب است. احتمالاً عقاب به دلیل اینکه نماد معروف امریکاست، انتخاب شده است.
همچنین در موآنا، مائویی به جهان زیرین رفته و در یک جهان موازی، با شیاطین میجنگد.
اسطورهی دزدیدن آتش توسط مائویی که در موسیقی You’re Welcome به آن اشاره میشود!
تبدیل مائویی به عقاب!
جالب است بدانیم که مائویی در اجرای موسیقی You’re Welcome، تمام کارهایی که در اساطیر به وی نسبت داده شده است را میگوید. از آوردن خورشید و دزدیدن آتش، تا کشاندن جزیرهها بر سطح آب، و به موآنا میگوید: خواهش میکنم. در واقع کارهایی که برای انسانها انجام داده را ذکر کرده و خودش نیز پاسخ تشکر انسانها را میدهد.
هدف این موسیقی، برجستهسازی نقش خدایان در زندگی مردم است که در موآنا بهصورت جدّی دنبال میشود. این موسیقی از انیمیشن موآنا، فقط در بستر یوتیوب، بیش از یک میلیارد و پانصد میلیون بار دیده شده است! یعنی علاوه بر بینندگان فیلم، این موزیک ویدئو بهصورت جداگانه نیز تأثیرگذار است.
برخلاف اساطیر پلینزی، در موآنا گفته میشود که مائویی پسر انسانهای عادی است. اما به آب انداخته شده و توسط خدایان بزرگ شده است.
این شباهت مائویی به منجی بنیاسرائیل، موسی، بیدلیل نیست. چرا که اساس این اسطوره طبق تفکرات پلینزی، خدا، نیمهخدا یا پیامبر و حکیم بوده است. اما اینکه وی به آب انداخته شده و توسط خدایان رشد یافته، کاملاً از جریان حضرت موسی (ع) اقتباس شده است.
تصویر یک تتو بر پشت مائویی که نشان میدهد مادرش او را به آب انداخته است!
همچنین مائویی اوراد خاصی را هنگام جنگ یا ورود به جهان زیرین میخواند که نشانگر خبره بودن وی در مبارزه است. البته وی تاکید دارد که همهی قدرتش وابسته به قلاب ماهیگیری بوده و بدون آن قدرتی ندارد. شبیه به اسطورهی یهودی انگشتر سلیمان.
ما نیز بهعنوان مخاطب، با دیدن قدرت مائویی، وی را قهرمان و منجی داستان میپنداریم. اما داستان فیلم برخلاف انتظار ماست.
از ابتدای فیلم، هنگامیکه مادربزرگ در حال تعریف اساطیر پولینزی است، وقتی اشاره به منجی میشود، فیلم بر روی صورت موآنا مکث کرده و با زبان تصویر به ما میگوید موآنا منجی است.
منجی بودنِ موآنا بارها تکرار میشود و گفته میشود که اقیانوس موآنا را انتخاب کرده است. در پایان فیلم نیز برخلاف انتظار ما، موآناست که با نشان دادن قلب، تفیتی را جذب خود کرده و به دریا امر میکند که شکافته شود.
موآنا همچون پیامبران دریا را میشکافد تا به شیطان برسد، نه آنکه فرار کند!
در این سکانس که اوج فیلم است، موآنا همچون موسی (ع) دریا را میشکافد و وارد خشکی بین دو دیوار از آب میشود. اما برخلاف فرار بنیاسرائیل از فرعون مشرک، موآنا سرش را بر سر این خدا میگذارد و به نوعی با تفیتی به اتحاد میرسد. یعنی ما اینجا شاهد اتحاد منجی فیلم با شیطان فیلم هستیم.
بازگشت موآنا به خدایان اسطورهای شرکآلود!
بازگشت به عصر اسطوره و اتحاد انسان با موجودات ماورائی در انیمیشنهای «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» و «موآنا»!
اینکه پدر و مادر مائویی از خدایان بودند نیز میتواند استعارهی از فرعون باشد. چرا که مائویی گفت من پیش خدایان بزرگ شدم و در این سکانس، یک خدا با موآنا، هنگامیکه موآنا معجزهی موسی را به رخ مخاطب میکشد، متصل میشود. پس خدایان میتواند اشارهای به فرعون داشته باشد.
در نقد انیمیشن دلیر گفته شد که در فرقههای شیطانگرا، منجی مؤنث کارکرد ویژهای داشته و نمادی از لیلیث است. در انیمیشن موآنا نیز برخلاف انتظار ما، مائویی معجزهی موسی را انجام نداده و جهان توسط موآنا حفظ میشود. منجی مؤنث در فیلمهایی مثل ویچر نیز تکرار شده است که کاملاً اشاره به همین اعتقاد شیطانی فرقهها دارد.
بازگشت جلوهی سبز تفیتی با برگرداندن قلب سبز وی
البته فمینیسم و زنگرایی فیلم که در سرپیچی موآنا از پدر و اتفاقاً پیروزی موآنا علیرغم منع خانواده، نمود داشته است، کاملاً بیانگر نگاه فمینیستی اثر است. اما دقت شود این فمینیسم کاملاً با جادوگرایی ترکیب شده است. یعنی در انیمیشن موآنا که همدلی فیلمساز با خدایان، تبلیغ شرک با محوریت جادو وجود دارد، فمینیسم نیز این پازل را کامل کرده و فیلم مبلغ منجی شیطانی مؤنث است.
منجی مؤنث شیطانی تا جایی مهم است که مقالاتی با عنوان تاثیرگذاری لیلیث، شیطان مؤنث یهودی، بر جنبش فمینیسم، نگاشته شده است. لیلیث، از اساطیر یهودی است؛ یک شیطان مؤنث که سوار بر اژدها شده و دعوتکنندهی به نابودی و گناه و فحشاست. در فیلم، موآنا نماد لیلیث نیست. اما الگوی منجی مؤنث، یعنی همراهی این منجی با جادو و شرک، در فیلم رعایت شده است.
در پایان انیمیشن نیز به لطف خدای اسطورهای، تفیتی، جهان رنگی تازه گرفته و قلاب مائویی نیز به وی بازمیگردد.
خرمی جهان و بازگشت قلاب مائویی در اثر بازگشت به خدایان!
بهصورت کلی، انیمیشن موآنا همچون انیمیشن دلیر، مبلغ فمینیسم جادوگرا و مشرکانه است. فیلمساز نیز به زیرکی اساطیر بِکر یک قوم را به نفع خویش مصادره کرده و علناً میگوید بازگشت به شرک و چندخداپرستی، با یک منجی مؤنث، راه چارهی جلوگیری از نابودی جهان و باعث خرّمی جزایر است.
در یک سکانس فیلم، مائویی به شوخی میگوید برای سفر به جهان زیرین، باید یک انسان را قربانی کنیم! و بعد از چند ثانیه حرف خود را پس میگیرد. این قبحزدایی از اعمال غیر عقلی که در سریال وایکینگها نیز شاهدش هستیم، بایستی ما را به فکر وادارد.
بهصورت کلی داستان موآنا، تحوّل او از سنّتهای خانوادگی و ارتجاع وی به اساطیر است. یعنی فیلم مُبلّغ پرستش و ارتباط با خدایان یا همان شیاطین است. چرا که خدایان اگر هم واقعیت داشته باشند، درواقع جنّیانی بودند که با فریبدادن انسانها، خود را خدا معرفی کرده و برای خود مریدانی مهیّا میکردند.
در انیمیشن موآنا نیز دقیقاً شخصیت وی، الگوی بیننده است. موآنا که رئیس قبیله است، در ارتباط با خدایان و بازگشت به آنها، به برداشت جدیدی از هستی میرسد و منجی قبیله میشود.
این بازگشت به اسطوره، در فیلم و سریالهای متعددی مورد تأکید قرار گرفته است. در موآنا نیز شخصیت مؤنث منجی، که از قضا مشرک هم هست، کاملاً بیانگر نگاه فرقهای نسبت به منجی است.
منبع: اندیشکده مطالعات یهود