مسئولیت مشترک والدین در برابر تربیت فرزندان عزاداری محرم، الگویی از قدرت زن مسلمان را به نمایش می‌گذارد توجه شهید طهرانچی به حوزه زنان و خانواده مبتنی بر جهان بینی الهی بود رواج طلاق، عاملی در تضعیف نهاد خانواده و کاهش فرزندآوری در جامعه حضور ۲۵ بازیکن در دومین اردوی تیم ملی فوتسال بانوان اشتغال زنان، نمادی از موفقیت و سرمایه ای اجتماعی برای خانواده ناترازی بانک‌ها، مشکل مهم شبکه بانکی در پرداخت تسهیلات ازدواج و فرزندآوری نقش کلیدی‌ زنان در فرآیند بازتوانی، حمایت اجتماعی و مراقبت از آسیب‌دیدگان ثبت یک پیروزی دیگر برای تیم ملی بسکتبال زنان ایران رونمایی از جلد دوم کتاب «چله کلمات» با محور اشعار اربعینی شاعران زن حضور پررنگ بانوان ورزشکار ایرانی در بازی‌های جهانی ۲۰۲۵ چنگدو کتاب «جان جهان» دریچه‌ای به دنیای زنان می‌گشاید بلاتکلیفی تیم‌های مدعی برای حضور در فصل جدید رقابت‌های فوتبال لیگ برتر زنان ایجاد فضایی مثبت و پرمحبت در خانواده، یکی از کلید‌های تربیت دختران باحجاب و عفیف بررسی نقش زنان در تربیت دینی کودکان و الگوبرداری از بانوان کربلا حوزه سنی ۷ سال، بیشترین متقاضی برای فرزندخواندگی در کشور کاهش خطر ابتلا به پوکی استخوان در زنان با مصرف به‌اندازه زعفران
سرخط خبرها
حرم نوشت های یک خادمه | دعوت نامه مخصوص

حرم نوشت های یک خادمه | دعوت نامه مخصوص

  • کد خبر: ۲۲۴۶۰۹
  • ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۵
کارت شناسایی کشورش را گذاشت جلوی من و گفت: «خانم با این کارت هم میشه چادر بگیرم؟» نگاهی به کارت و چهره‌اش انداختم و گفتم، بله بله، حتما بعد بدون اینکه فاصله‌ای بیفتد ادامه دادم شما چه خوب فارسی صحبت می‌کنید.
مریم دهقان
خبرنگار مریم دهقان

به گزارش شهرآرانیوز، کارت شناسایی کشورش را گذاشت جلوی من و گفت: «خانم با این کارت هم میشه چادر بگیرم؟» نگاهی به کارت و چهره‌اش انداختم و گفتم، بله بله، حتما بعد بدون اینکه فاصله‌ای بیفتد ادامه دادم شما چه خوب فارسی صحبت می‌کنید.

کمی مکث کرد و انگار خم به ابرویش بیاید از جمله‌اش گفت: «بله، پدر و مادرم ایرانی هستند ولی خودم توی بحرین به دنیا آمدم.» یاد اینکه بحرین زمانی جزئی از ایران بود افتادم و با خنده گفتم: «البته بحرین هم زمانی جزء ایران بوده و ما در هر حال یک جور‌هایی هم وطنیم.» سرش را به نشانه تایید تکان داد و لبخند کم رنگی زد. «بله درست است.» انگار او هم از این جدایی اجباری سرزمین هایمان ناراحت بود.

حرم نوشت های یک خادمه | دعوت نامه مخصوص

کارتش را ورانداز کردم، اسمش هم نام خودم بود. شیشه‌ای که بین من و او حایل بود مانع کوچکی برای بهتر شنیدن بود. صدایم را کمی بلندتر کردم «عه! چه جالب! اسم من هم مریمه»

خانم هم خدمتی ام که کنارم ایستاده بود و توی چادر دادن به زائر‌ها کمکم می‌کرد تا جمله‌ام را شنید گفت: اسم من هم مریمه.

نمی‌دانم چه شد که دلم می‌خواست با این بانوی بحرینی بیشتر صحبت کنم. سعی کردم کمی لحنم را شیرین کنم و با لبخند گفتم: «روایت داریم هر وقت در مکانی سه مریم با هم حضور داشته باشند آنجا قطعه‌ای بهشتی است؛ قالت مریم.» و بعد هر سه با هم خندیدیم.

پرسیدم اینجا چه می‌کنید؟ گفت دعوتنامه مخصوص داشتم و چند روزی آمدم مشهد. 
- «یعنی دوستی اینجا دارید که دعوت تان کرده؟!»
- «بله، یک دوست خوب به اسم امام رضا (ع)».

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.