به گزارش شهرآرانیوز، در جامعه امروز، زنان با چالشهای بسیاری مواجه هستند که یکی از مهمترین آنها تعادل بین نقشهای مختلفی است که در زندگی ایفا میکنند. دو نقش مهم و پرتلاطم که بسیاری از زنان با آنها دست و پنجه نرم میکنند، نقش مادر بودن و زن شاغل بودن است. این دوگانگی نقشها نه تنها فشارهای فیزیکی و روحی بسیاری را بر زنان تحمیل میکند، بلکه در برخی موارد به تضادها و تنشهای جدی در زندگی شخصی و حرفهای آنها منجر میشود.
مادر بودن از دیرباز به عنوان یکی از مهمترین وظایف زنان در جامعه شناخته شده است. این نقش شامل مسئولیتهای گستردهای است که از مراقبتهای روزانه کودکان تا تربیت و آموزش آنها را در بر میگیرد. انتظارات جامعه از مادران بسیار بالاست و این موضوع میتواند فشار زیادی را بر زنان وارد کند. از سوی دیگر، بسیاری از مادران احساس میکنند که باید همه چیز را به نحو احسن انجام دهند، که این موضوع میتواند به خستگی و فرسودگی روحی منجر شود.
مادران نه تنها باید نیازهای فیزیکی و احساسی کودکان خود را برآورده کنند، بلکه باید در رشد و تربیت صحیح آنها نیز نقش موثری ایفا کنند. از تغذیه و بهداشت گرفته تا تحصیلات و پرورش اخلاقی، همه اینها وظایفی است که بر دوش مادران قرار دارد. این مسئولیتهای چندگانه میتواند زمان و انرژی زیادی را از زنان بگیرد، به خصوص اگر حمایتهای کافی از طرف همسر، خانواده یا جامعه وجود نداشته باشد.
در دهههای اخیر، با پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی، تعداد زنان شاغل به طور چشمگیری افزایش یافته است. زنان امروزی نه تنها به عنوان مادران، بلکه به عنوان نیروهای کار ماهر و حرفهای نیز شناخته میشوند. این تغییر نقشها با چالشهای جدیدی همراه است. زنان شاغل باید بتوانند بین وظایف حرفهای و خانوادگی خود تعادل برقرار کنند. انتظارات بالای کارفرمایان و نیاز به موفقیت در محیط کار میتواند استرس زیادی را برای زنان به همراه داشته باشد.
زنان شاغل اغلب باید ساعات طولانیتری را در محیط کار سپری کنند و این موضوع میتواند باعث کاهش زمان حضور آنها در خانه و کنار خانواده شود. علاوه بر این، برخی از زنان ممکن است با تبعیضهای جنسیتی در محیط کار مواجه شوند که میتواند بر اعتماد به نفس و انگیزه آنها تأثیر منفی بگذارد. این مسائل میتواند به ایجاد تعارض بین نقشهای مختلف آنها منجر شود و احساس نارضایتی و خستگی را تقویت کند.
یکی از مهمترین مشکلاتی که زنان شاغل با آن مواجه هستند، تضاد بین نقشهای مادری و شغلی است. زمان و انرژی که باید به هر دو نقش اختصاص یابد، اغلب باعث میشود که زنان احساس کنند در هیچ یک از این نقشها به طور کامل موفق نیستند. این موضوع میتواند به احساس گناه و ناکامی منجر شود. علاوه بر این، زنان ممکن است با فشارهای اجتماعی و فرهنگی نیز مواجه شوند که از آنها انتظار دارند تمام وقت و انرژی خود را صرف خانواده کنند.
تضاد بین این دو نقش میتواند به کاهش کیفیت زندگی زنان منجر شود. زنانی که تلاش میکنند تا در هر دو نقش موفق باشند، ممکن است با مشکلاتی نظیر خستگی مفرط، استرسهای مزمن، افسردگی و حتی مشکلات جسمی مواجه شوند. این مسائل میتواند به کاهش بهرهوری در محیط کار و همچنین کاهش کیفیت تربیت و مراقبت از کودکان منجر شود.
نقشهای سنتی که به زنان اختصاص داده میشود، همچنان تأثیر زیادی بر زندگی آنها دارد. در بسیاری از جوامع، از زنان انتظار میرود که در درجه اول به عنوان همسر و مادر عمل کنند و نقشهای فردی و شغلی آنها در اولویتهای بعدی قرار گیرد. این انتظارات میتواند به فشارهای اجتماعی و روانی زیادی منجر شود. زنان ممکن است احساس کنند که باید بین خواستههای شخصی و انتظارات اجتماعی تعادل برقرار کنند و این تعادل اغلب به راحتی به دست نمیآید.
در برخی گروهها که نقشهای جنسیتی به شدت تعریف شدهاند، زنان شاغل ممکن است با نگاههای انتقادی و عدم حمایت مواجه شوند. این مسائل میتواند بر روحیه آنها تأثیر منفی بگذارد و حتی باعث شود که برخی از زنان از ادامه کار حرفهای خود منصرف شوند. این در حالی است که مشارکت زنان در نیروی کار میتواند تأثیرات مثبت زیادی بر توسعه اقتصادی و اجتماعی داشته باشد.
برای کاهش فشارهای ناشی از تحمیل این دوگانه، نیاز به حمایتهای قانونی و سازمانی قوی داریم. قوانین حمایتی مانند مرخصی زایمان با حقوق، ساعتهای کاری انعطافپذیر و ایجاد فرصتهای کاری از راه دور میتواند به زنان کمک کند تا بین نقشهای مختلف خود تعادل بهتری برقرار کنند. این حمایتها باید به گونهای طراحی شوند که نیازهای واقعی زنان را در نظر بگیرند و به آنها کمک کنند تا بدون احساس گناه و فشار اضافی، به کار حرفهای و وظایف خانوادگی خود رسیدگی کنند.
سازمانها نیز میتوانند با ایجاد محیطهای کاری دوستانه و حمایتگر، به کاهش فشارهای زنان کمک کنند. برنامههای حمایتی مانند ایجاد مهدکودکهای شرکتی، برنامههای تعادل کار و زندگی و مشاورههای حرفهای و روانی میتواند به زنان شاغل کمک کند تا با چالشهای کمتری مواجه شوند. این اقدامات نه تنها به بهبود روحیه و انگیزه زنان کمک میکند، بلکه میتواند بهرهوری و کارایی سازمانها را نیز افزایش دهد.
یکی دیگر از راهکارهای موثر برای کاهش فشارهای ناشی از تحمیل دوگانه، تغییر نگرشهای اجتماعی است. جامعه باید نقشهای مختلف زنان را به رسمیت بشناسد و از آنها حمایت کند. این تغییر نگرشها میتواند از طریق آموزش و آگاهیبخشی انجام شود. مدارس، رسانهها و سازمانهای اجتماعی میتوانند با ارائه برنامههای آموزشی و اطلاعرسانی، به تغییر این نگرشها کمک کنند.
همچنین، مردان نیز باید به عنوان شرکای مساوی در وظایف خانوادگی شناخته شوند. تشویق مردان به مشارکت بیشتر در کارهای خانه و تربیت کودکان میتواند به کاهش فشارهای زنان کمک کند. این تغییرات نه تنها به نفع زنان است، بلکه به ایجاد خانوادههای سالمتر و جوامع عادلانهتر نیز کمک میکند.
مادر بودن و زن شاغل بودن دو نقش مهم و چالشبرانگیز در زندگی زنان است. برای کاهش فشارهای ناشی از این تحمیل دوگانه، نیاز به حمایتهای گسترده اجتماعی، قانونی و فرهنگی داریم تا زنان بتوانند با آرامش و موفقیت بیشتری در هر دو نقش خود ایفای نقش کنند. ایجاد فرصتهای شغلی انعطافپذیر، حمایتهای قانونی و تغییر نگرشهای اجتماعی از جمله اقداماتی است که میتواند به بهبود وضعیت زنان کمک کند.
در نهایت، جامعه باید به این واقعیت پی ببرد که نقش زنان در خانواده و محیط کار مکمل یکدیگر است و هر دو نقش به نوبه خود میتوانند به توسعه و پیشرفت جامعه کمک کنند. با ایجاد حمایتهای لازم و تغییر نگرشهای اجتماعی، میتوانیم به زنانی کمک کنیم که با اعتماد به نفس و انگیزه بیشتری به دنبال تحقق آرزوها و اهداف خود باشند.
منبع: دانشجو