سه سال پیش، پس از مبارزه عجیب و پرالتهاب ناهید کیانی و کیمیا علیزاده، ناهید با شکست در همان مسابقه نخست به ایران بازگشت؛ بازگشتی معمولی، شاید خیلی معمولیتر از آنچه باید! فقط چند نفر بودند؛ همانهایی که همیشه هستند؛ پدر، مادر، خواهر و برادر! از هیچ رسانه و مسئولی خبری نبود. چرا؟ شاید، چون افتخاری کسب نشده بود! ناهید کیانی پس از تحمل شکست تلخ مقابل کیمیا علیزاده، غریبانه به وطن بازگشت و محسن کیایی، بازیگر سینما، این غربت را ثبت و در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد.
شاید این عکس اولین تلنگر برای همه کسانی باشد که فراموش کردند ناهید برای بالابردن پرچم همین خاک و نشاندادن قدرت دختر ایرانی به توکیو رفته بود؛ تصویری که محسن کیایی در اینستاگرامش ثبت کرد و نوشت این دختر یکی از قهرمانان المپیکی ماست که باورم نمیشود اینطور غریبانه از فرودگاه خارج میشود. چند روز بعد، پس از مدتها سکوت، خودش هم واکنشی به این غربت نشان داد، اما نه به اعتراض.
ناهید در بخشی از درددل بلندش نوشته بود: «مردم سرزمینم، من از جنس خود شما هستم، از جنس مردم عادی، از جنس دردهای حقیقی. ببخشید اگر نتوانستم تمام خودم باشم، اگر نتوانستم در میان درد بیآبی، درد خشکسالی، شادی کوچکی به شما هدیه بدهم. بازنده حقیقی مسابقه من و کیمیا «المپیک» بود. آری المپیک، رویدادی که تمام بزرگیاش به فریاد صلح است. المپیک۲۰۲۱ با تمام خوب و بدش تمام میشود، من میمانم و المپیکی که بزرگیاش در ذهنم افول پیدا کرده است؛ المپیک کرونازده بدون صلح.» پس از آن در مدت سهسال تا آغاز المپیک پاریس، از ناهید سکوت دیدیم و افتخار.
او در این مدت سهساله صفحه اینستاگرامش را بست و حتی خط تلفنش را خاموش کرد. هدف مشخص بود؛ تمرین، تمرین و رسیدن به مدال در پاریس. شاید برای دوباره بزرگدیدن المپیک و شاید برای اثبات خیلی چیزها به همه. برای اینکه اینبار غربتی در کار نباشد. ناهید در این مدت یک طلای آسیا، یک نقره گرندپری و یک قهرمانی جهان به دست آورد و برای پاریس هم قاطعانه سهمیه گرفت.
قهرمانی او در مسابقات جهانی که نخستین قهرمانی تاریخ تکواندو زنان بود، لحظاتی فراموشنشدنی در ورزش ایران خلق کرد. فریادهای از ته دل، سجده و دور افتخار با پرچمی که روی هوا میرقصید، یک پیام مشخص برای همه داشت: «ناهید بازگشته است، مثل یک ققنوس.»
او در این سهسال همهچیز را به دست آورده بود. بهقدری افتخارآفرین شده بود که همه از او توقع مدال در پاریس داشتند. اما در پاریس دوباره قرعه وزن ۵۷کیلوگرم از تقابل کیمیا و ناهید خبر میداد، اما اینبار همهچیز فرق داشت. یک ملت در حمایت از ناهید نام او را فریاد میزدند و هر بار حضور او روی شیاپچانگ با لبخندی عمیق توأم با اعتمادبهنفسی مثالزدنی بود؛ اعتمادبهنفسی که حاصل همراهی یک ملت با دختر سختکوش این خاک است. ناهید کیانی، دختر بیستوپنجساله تکواندو ایران، غیرممکنهای بسیاری را ممکن کرد.
او طی سهسال با رفتار خردمندانه و تلاش سختکوشانه، خودش را به قله تکواندو جهان رساند. او با سه پیروزی در پاریس به نخستین زن ایرانی تبدیل شد که موفق شده است به فینال المپیک صعود کند. او اینبار با عملکرد تحسینبرانگیزش کاری کرد که حالا همه با افتخار به استقبالش بیایند و خودش هم اینطور شکوهمندانه از بهگردنداشتن مدال نقرهایرنگش لذت ببرد.
او حالا تکرار خواهد کرد: «چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند.»