بارداری، ریسک ابتلا به سرطان در زنان را کاهش می‌دهد آغاز اردوی تخصصی تیم ملی تنیس با ویلچر بانوان در مشهد از فردا (شنبه ۶ دی ماه ۱۴۰۴) ضرورت تقسیم بار مراقبت خانوادگی میان زنان و مردان| جزئیات اجرای طرح مرخصی ۹ ماه مشترک مهم است تجلیل از بانوی طلبه حوزه علمیه خراسان در هفدهمین همایش کوثر هدایت رفتارهای کمال‌گرایانه والدین، تهدیدی برای سلامت روان کودکان آرزو کن دخترم دست‌اندازی مافیای سقط جنین در جاده قانون جمعیت  گفتمان امام رضایی در بحران جمعیت کشور راهگشاست رنکینگ تیراندازان در پایان سال ۲۰۲۵ منتشر شد| حضور نماینده ایران در رتبه بندی آسیایی اسکیت بانوان عضو فراکسیون زنان مجلس: مصوبه مهریه مردانه و ضدخانواده است تمکین خاص، تمکین عام و اصلاح قانون مهریه| مبلغ قسط اول مهریه چطور تعیین می‌شود؟ بهروزآذر: تقسیم‌بندی و بررسی مسائل زنان براساس گروه‌های هدف در دستور کار دولت چهاردهم است سلیمی: بازنمایی واقعی تصویر زنان مشهد در عرصه بین‌المللی یک ضرورت است یک ترفند ساده برای ازبین‌بردن بوی تخم‌مرغ در کیک تکذیب برخی باور‌های نادرست درباره مصرف ویتامین D
سرخط خبرها
غیر از خدا هیچ‌کس نیست

غیر از خدا هیچ‌کس نیست

  • کد خبر: ۳۰۸۶۵۱
  • ۱۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۷
این خیال راحتی که دختر چهارساله‌ام هرشب توی تاریکی شب جست‌و‌جو می‌کند، همان ستاره‌ای است که دارم مثل امشبی توی آسمان آرزو‌ها دنبال می‌کنم.

امشب هم مثل هرشب حتما برای خوابیدن اصرار دارد بیایم بنشینم کنارش و دستم را دودستی توی دستان کوچکش بگیرد تا از تاریکی اتاق نترسد. اتاقش یک منبع نور سبز کوچک دارد، اما برایش کفایت نمی‌کند. او دلش یک «حضور» می‌خواهد. یک دست گرم و امن که محکم بگیرد و چشم‌هایش را با خیال راحت بگذارد روی هم.

این خیال راحتی که دختر چهارساله‌ام هرشب توی تاریکی شب جست‌و‌جو می‌کند، همان ستاره‌ای است که دارم مثل امشبی توی آسمان آرزو‌ها دنبال می‌کنم. او من را برای همیشه نخواهد داشت، اما من دلم می‌خواهد یک دست امن او را تا ابد در آغوش بگیرد. یک اتصال همیشگی به منبع ایمان که آب توی دلش نلرزد. 

آدمِ بی‌لنگر توی این دنیا، در‌به‌درِ حادثه هاست. او امشب دوباره وسط شیرین زبانی‌ها به خواب می‌رود و من هرقدر فهرست آرزوهایم را بالا و پایین می‌کنم، می‌بینم فقط دلم می‌خواهد او و تمام کودکان دنیا، هرشب دستی برای گرفتن داشته باشند که بدانند هیچ کجا نمی‌رود. دستی که توی سختی‌ها آنها را بالا می‌کشد. رشته آرزو‌های ما که پایانی ندارد. آدمیزاد از خواهش به خواهشی سرازیر می‌شود.

پاره تنم! کاش بعد از عبور از تردیدها، بالاخره از جایی به بعد، جای اینکه دست‌های مرا بگیری و بخوابی، دست به ریسمان خدا بیندازی که امن‌ترین حضور دنیاست. آن وقت می‌بینی هیچ آرزویی محال نیست. هیچ ناممکنی، دل‌نگرانت نمی‌کند. حتی اگر آن منبع نور کوچک توی اتاق خواب هم برای همیشه خاموش شود.

دلم نمی‌خواهد آخر قصه‌هایت بگویم: «و آنها تا آخر عمر با خوبی و خوشی با یکدیگر زندگی کردند.» هیچ خوشبختی بی‌نهایتی در کار نیست دخترم! اما هربار اول قصه‌ها تأکید می‌کنم: «زیر گنبد کبود، غیر از خدا هیچ‌کس نبود» غیر از خدا هیچ‌کس نیست.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.