ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید محمدرضا ارجمند چرا برخی دختران استایل پسرانه را انتخاب می‌کنند؟ نقش مثبت ارتباط صمیمانه والدین با فرزندان در کاهش میزان ازدواج سفید دیدار‌های هفته پنجم لیگ برتر فوتسال زنان برگزار شد| ناکامی تیم هیات فوتبال خراسان رضوی دستورالعمل «رویداد ملی روشنای مهر» برای هفته بزرگداشت مقام زن ابلاغ شد پاسخ به پرسش‌های حقوقی بانوان | از ارث و مهریه تا مستمری و حمایت قانونی وقتی قلم از دل برمی‌خیزد | مادرانه‌هایی از پشت صحنه زندگی خبرنگاران چرا مادری هنوز مهم‌ترین نقش اجتماعی زنان است؟ ششمین جشنواره «بانوی سرزمین من» برگزار می‌شود | آزادی چند مادر زندانی ازطریق درآمد حاصل از ثبت‌نام شرکت‌کنندگان طبیعی یا سزارین | انتخاب مادرانه در میان تجربه‌ها و ترس‌ها درباره اهمیت محبت به همسر | با راه‌های ابراز علاقه در زندگی مشترک بیشتر آشنا شویم «جهانی» برای خواهر | روایت خواهری که مزار برادر شهیدش را به پایگاهی فرهنگی تبدیل کرد آغاز رقابت‌های والیبال قهرمانی دانش‌آموزان جهان از امروز (۱۵ آذر ۱۴۰۴) | تیم دختران ایران موفق به شکست تیم هند شد قد کشیدن با آیات | روایت هیئتی دخترانه که از دل یک خانه کوچک تا مسجد محله رشد کرد چرا بسیاری از ازدواج‌ها دوام نمی‌آورند؟ جایگاه هفتم و هشتم جهان برای بانوی ایرانی در آخرین رده بندی فدراسیون جهانی زن مسلمان ایرانی، الگویی مستقل، تمدن‌ساز و تاریخ‌آفرین معرفی نقش درمانی برخی غذا‌ها در دوران ابتلاء به سرماخوردگی
سرخط خبرها
غیر از خدا هیچ‌کس نیست

غیر از خدا هیچ‌کس نیست

  • کد خبر: ۳۰۸۶۵۱
  • ۱۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۷
این خیال راحتی که دختر چهارساله‌ام هرشب توی تاریکی شب جست‌و‌جو می‌کند، همان ستاره‌ای است که دارم مثل امشبی توی آسمان آرزو‌ها دنبال می‌کنم.

امشب هم مثل هرشب حتما برای خوابیدن اصرار دارد بیایم بنشینم کنارش و دستم را دودستی توی دستان کوچکش بگیرد تا از تاریکی اتاق نترسد. اتاقش یک منبع نور سبز کوچک دارد، اما برایش کفایت نمی‌کند. او دلش یک «حضور» می‌خواهد. یک دست گرم و امن که محکم بگیرد و چشم‌هایش را با خیال راحت بگذارد روی هم.

این خیال راحتی که دختر چهارساله‌ام هرشب توی تاریکی شب جست‌و‌جو می‌کند، همان ستاره‌ای است که دارم مثل امشبی توی آسمان آرزو‌ها دنبال می‌کنم. او من را برای همیشه نخواهد داشت، اما من دلم می‌خواهد یک دست امن او را تا ابد در آغوش بگیرد. یک اتصال همیشگی به منبع ایمان که آب توی دلش نلرزد. 

آدمِ بی‌لنگر توی این دنیا، در‌به‌درِ حادثه هاست. او امشب دوباره وسط شیرین زبانی‌ها به خواب می‌رود و من هرقدر فهرست آرزوهایم را بالا و پایین می‌کنم، می‌بینم فقط دلم می‌خواهد او و تمام کودکان دنیا، هرشب دستی برای گرفتن داشته باشند که بدانند هیچ کجا نمی‌رود. دستی که توی سختی‌ها آنها را بالا می‌کشد. رشته آرزو‌های ما که پایانی ندارد. آدمیزاد از خواهش به خواهشی سرازیر می‌شود.

پاره تنم! کاش بعد از عبور از تردیدها، بالاخره از جایی به بعد، جای اینکه دست‌های مرا بگیری و بخوابی، دست به ریسمان خدا بیندازی که امن‌ترین حضور دنیاست. آن وقت می‌بینی هیچ آرزویی محال نیست. هیچ ناممکنی، دل‌نگرانت نمی‌کند. حتی اگر آن منبع نور کوچک توی اتاق خواب هم برای همیشه خاموش شود.

دلم نمی‌خواهد آخر قصه‌هایت بگویم: «و آنها تا آخر عمر با خوبی و خوشی با یکدیگر زندگی کردند.» هیچ خوشبختی بی‌نهایتی در کار نیست دخترم! اما هربار اول قصه‌ها تأکید می‌کنم: «زیر گنبد کبود، غیر از خدا هیچ‌کس نبود» غیر از خدا هیچ‌کس نیست.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.