شیر مادر، ماده‌ای اثرگذار در محافظت از بدن و مغز نوزاد نگاهی به جایگاه خانواده در آثار فرشچیان دستور پخت برشتوک مکعبی شکلاتی در خانه + فیلم دهه آخر صفر ۱۴۰۴ در مشهد: فعالیت مستمر موکب‌های ویژه بانوان در ورودی‌های شهر تحت تاثیر قرار گرفتن سلامت روانی زوجین در طلاق صوری تک فرزندی، پدیده‌ای رو به رشد در جهان ایجاد چالش‌هایی برای زنان سرپرست خانوار با تغییر ساختار خانواده گفت‌و‌گو با تیام عباس‌نژاد، پدیده ۱۸ ساله و اولین ملی‌پوش تاریخ شمشیربازی بانوان مشهد| دختری با شمشیر پولادین بررسی عملکرد خوب تیم ملی فوتسال بانوان ایران در دیدار با ژاپن توسط فدراسیون جهانی فوتبال کسب مقام چهارم هانیه رستمیان در تپانچه بادی مسابقات تیراندازی قهرمانی آسیا قزاقستان قد کشیدن آیات| درباره هئیت دخترانه حضرت رقیه (س) که با محوریت فعالیت قرآنی ۲ خواهر فعال است درباره خواهر شهید جواد جهانی چه می‌دانید؟ | «جهانی» برای خواهر کتابت قرآن کریم توسط یک بانوی دانشجوی هندی چالشی به نام اختلال یادگیری در کودکان اهمیت بالای سن زنان برای بارداری تثبیت «حقوق اجتماعی زنان» با ظهور اسلام کسب یک رکورد جدید باشگاهی در رقابت‌های دوومیدانی قهرمانی باشگاه‌های بانوان کشور تجلیل مدیرکل دفتر امور زنان و خانواده استانداری خراسان رضوی از اولین بانوی اسیر دفاع مقدس
سرخط خبرها
غیر از خدا هیچ‌کس نیست

غیر از خدا هیچ‌کس نیست

  • کد خبر: ۳۰۸۶۵۱
  • ۱۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۷
این خیال راحتی که دختر چهارساله‌ام هرشب توی تاریکی شب جست‌و‌جو می‌کند، همان ستاره‌ای است که دارم مثل امشبی توی آسمان آرزو‌ها دنبال می‌کنم.

امشب هم مثل هرشب حتما برای خوابیدن اصرار دارد بیایم بنشینم کنارش و دستم را دودستی توی دستان کوچکش بگیرد تا از تاریکی اتاق نترسد. اتاقش یک منبع نور سبز کوچک دارد، اما برایش کفایت نمی‌کند. او دلش یک «حضور» می‌خواهد. یک دست گرم و امن که محکم بگیرد و چشم‌هایش را با خیال راحت بگذارد روی هم.

این خیال راحتی که دختر چهارساله‌ام هرشب توی تاریکی شب جست‌و‌جو می‌کند، همان ستاره‌ای است که دارم مثل امشبی توی آسمان آرزو‌ها دنبال می‌کنم. او من را برای همیشه نخواهد داشت، اما من دلم می‌خواهد یک دست امن او را تا ابد در آغوش بگیرد. یک اتصال همیشگی به منبع ایمان که آب توی دلش نلرزد. 

آدمِ بی‌لنگر توی این دنیا، در‌به‌درِ حادثه هاست. او امشب دوباره وسط شیرین زبانی‌ها به خواب می‌رود و من هرقدر فهرست آرزوهایم را بالا و پایین می‌کنم، می‌بینم فقط دلم می‌خواهد او و تمام کودکان دنیا، هرشب دستی برای گرفتن داشته باشند که بدانند هیچ کجا نمی‌رود. دستی که توی سختی‌ها آنها را بالا می‌کشد. رشته آرزو‌های ما که پایانی ندارد. آدمیزاد از خواهش به خواهشی سرازیر می‌شود.

پاره تنم! کاش بعد از عبور از تردیدها، بالاخره از جایی به بعد، جای اینکه دست‌های مرا بگیری و بخوابی، دست به ریسمان خدا بیندازی که امن‌ترین حضور دنیاست. آن وقت می‌بینی هیچ آرزویی محال نیست. هیچ ناممکنی، دل‌نگرانت نمی‌کند. حتی اگر آن منبع نور کوچک توی اتاق خواب هم برای همیشه خاموش شود.

دلم نمی‌خواهد آخر قصه‌هایت بگویم: «و آنها تا آخر عمر با خوبی و خوشی با یکدیگر زندگی کردند.» هیچ خوشبختی بی‌نهایتی در کار نیست دخترم! اما هربار اول قصه‌ها تأکید می‌کنم: «زیر گنبد کبود، غیر از خدا هیچ‌کس نبود» غیر از خدا هیچ‌کس نیست.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.