همه چیز درباره آکنه یا جوش‌های پوستی و راه‌های درمان آن | چاله‌چوله‌های پوستی بهبود کم‌خونی زنان با مصرف روزانه ۱۵۰ گرم از این محصول کمبود ید در دوران بارداری، عامل مهم تولد نوزاد با هوش پایین‌تر صعود به نیمه‌نهایی لیگ‌یک بسکتبال بانوان کشور برای ورزشکاران خراسان رضوی تشکیل یک کارگروه ویژه زنان توسط انجمن صنعتگران لبنان و سازمان جهانی کار تأثیرات روزه‌داری بر روابط خانوادگی ویدئو| سونامی خشونت علیه زنان در فرانسه دختر چمدان به دست، بازیگری در قهوه پدری مهران مدیری را تجربه کرد ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید محمد سهرابی افزایش چشمگیر نرخ خودکشی در میان زنان جوان در فرانسه آبله مرغان، بیماری ویروسی شایع در کودکان کمتر از ۱۲ سال روایت مهاجم جوان نیشابوری از حضورش در هفدهمین دوره از لیگ‌برتر فوتبال زنان بانوان، بیشترین قربانی ترویج سبک زندگی غربی در جامعه جایزه روز جهانی زن در بخش توسعه ورزش پارالمپیکی به ایران رسید شهادت ۱۲ هزار و ۳۱۶ زن فلسطینی در جنگ غزه روزه‌داری در سه‌ماهه اول بارداری ممنوع است طرزتهیه سوپ شیر ویژه ماه رمضان + فیلم | افطاری ساده استرس، عامل افزایش احتمال خطر سکته مغزی در زنان بارش سنگین برف هم مانع تدریس خانم معلم نشد| انجام رفع اشکال دروس در منازل دانش آموزان کلاتی
سرخط خبرها
غیر از خدا هیچ‌کس نیست

غیر از خدا هیچ‌کس نیست

  • کد خبر: ۳۰۸۶۵۱
  • ۱۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۷
این خیال راحتی که دختر چهارساله‌ام هرشب توی تاریکی شب جست‌و‌جو می‌کند، همان ستاره‌ای است که دارم مثل امشبی توی آسمان آرزو‌ها دنبال می‌کنم.

امشب هم مثل هرشب حتما برای خوابیدن اصرار دارد بیایم بنشینم کنارش و دستم را دودستی توی دستان کوچکش بگیرد تا از تاریکی اتاق نترسد. اتاقش یک منبع نور سبز کوچک دارد، اما برایش کفایت نمی‌کند. او دلش یک «حضور» می‌خواهد. یک دست گرم و امن که محکم بگیرد و چشم‌هایش را با خیال راحت بگذارد روی هم.

این خیال راحتی که دختر چهارساله‌ام هرشب توی تاریکی شب جست‌و‌جو می‌کند، همان ستاره‌ای است که دارم مثل امشبی توی آسمان آرزو‌ها دنبال می‌کنم. او من را برای همیشه نخواهد داشت، اما من دلم می‌خواهد یک دست امن او را تا ابد در آغوش بگیرد. یک اتصال همیشگی به منبع ایمان که آب توی دلش نلرزد. 

آدمِ بی‌لنگر توی این دنیا، در‌به‌درِ حادثه هاست. او امشب دوباره وسط شیرین زبانی‌ها به خواب می‌رود و من هرقدر فهرست آرزوهایم را بالا و پایین می‌کنم، می‌بینم فقط دلم می‌خواهد او و تمام کودکان دنیا، هرشب دستی برای گرفتن داشته باشند که بدانند هیچ کجا نمی‌رود. دستی که توی سختی‌ها آنها را بالا می‌کشد. رشته آرزو‌های ما که پایانی ندارد. آدمیزاد از خواهش به خواهشی سرازیر می‌شود.

پاره تنم! کاش بعد از عبور از تردیدها، بالاخره از جایی به بعد، جای اینکه دست‌های مرا بگیری و بخوابی، دست به ریسمان خدا بیندازی که امن‌ترین حضور دنیاست. آن وقت می‌بینی هیچ آرزویی محال نیست. هیچ ناممکنی، دل‌نگرانت نمی‌کند. حتی اگر آن منبع نور کوچک توی اتاق خواب هم برای همیشه خاموش شود.

دلم نمی‌خواهد آخر قصه‌هایت بگویم: «و آنها تا آخر عمر با خوبی و خوشی با یکدیگر زندگی کردند.» هیچ خوشبختی بی‌نهایتی در کار نیست دخترم! اما هربار اول قصه‌ها تأکید می‌کنم: «زیر گنبد کبود، غیر از خدا هیچ‌کس نبود» غیر از خدا هیچ‌کس نیست.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.