اعلام آمادگی کامل برای میزبانی نخستین نشست عالی‌رتبه سالانه زنان اکو در سال آینده زنان مایه افتخار ایران هستند ویژه برنامه «بانوان عاشورایی» با حضور زائران اردوزبان در حرم مطهر رضوی برگزار شد بررسی ابعاد مختلف خانه‌داری و اشتغال زنان در خانواده از دیدگاه اسلام رنگ و بوی زنانه مستند کوتاه «مادر جبهه‌ها» دختر شهید سپهبد سلامی: هستی خود را برای تحقق منویات رهبر معظم انقلاب به میدان می‌آوریم ۳۲ بازیکن به اردوی انتخابی تیم ملی فوتسال بانوان دعوت شدند سرمربی تیم ملی فوتبال زنان ایران: می‌خواهیم نماینده‌ای شایسته برای ایران باشیم معرفی جایگزین‌های نمک در پخت غذا آغاز بیست و یکمین دوره لیگ برتر هندبال زنان ایران از نیمه دوم شهریور ماه ۱۴۰۴ اثرگذاری مستقیم طلاق بر ساختار‌های تربیتی، آموزشی و فرهنگی جامعه خانواده ایرانی، خانواده‌ای مقاوم در برابر جنگ ۱۲ روزه اخیر جایگاه بانوان در نبرد فرهنگی علیه دشمن کجاست؟ مسابقات مقدماتی جام ملت‌های آسیا چه زمانی برگزار می‌شود؟ | جزئیاتی از برنامه دیدار‌های تیم ملی فوتبال زنان ایران در مرحله مقدماتی تصویب قانون اجباری شدن خدمت سربازی برای زنان در دانمارک لزوم رعایت اصل تعادل در هنگام نشان دادن مهر و محبت به کودک
سرخط خبرها
غیر از خدا هیچ‌کس نیست

غیر از خدا هیچ‌کس نیست

  • کد خبر: ۳۰۸۶۵۱
  • ۱۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۷
این خیال راحتی که دختر چهارساله‌ام هرشب توی تاریکی شب جست‌و‌جو می‌کند، همان ستاره‌ای است که دارم مثل امشبی توی آسمان آرزو‌ها دنبال می‌کنم.

امشب هم مثل هرشب حتما برای خوابیدن اصرار دارد بیایم بنشینم کنارش و دستم را دودستی توی دستان کوچکش بگیرد تا از تاریکی اتاق نترسد. اتاقش یک منبع نور سبز کوچک دارد، اما برایش کفایت نمی‌کند. او دلش یک «حضور» می‌خواهد. یک دست گرم و امن که محکم بگیرد و چشم‌هایش را با خیال راحت بگذارد روی هم.

این خیال راحتی که دختر چهارساله‌ام هرشب توی تاریکی شب جست‌و‌جو می‌کند، همان ستاره‌ای است که دارم مثل امشبی توی آسمان آرزو‌ها دنبال می‌کنم. او من را برای همیشه نخواهد داشت، اما من دلم می‌خواهد یک دست امن او را تا ابد در آغوش بگیرد. یک اتصال همیشگی به منبع ایمان که آب توی دلش نلرزد. 

آدمِ بی‌لنگر توی این دنیا، در‌به‌درِ حادثه هاست. او امشب دوباره وسط شیرین زبانی‌ها به خواب می‌رود و من هرقدر فهرست آرزوهایم را بالا و پایین می‌کنم، می‌بینم فقط دلم می‌خواهد او و تمام کودکان دنیا، هرشب دستی برای گرفتن داشته باشند که بدانند هیچ کجا نمی‌رود. دستی که توی سختی‌ها آنها را بالا می‌کشد. رشته آرزو‌های ما که پایانی ندارد. آدمیزاد از خواهش به خواهشی سرازیر می‌شود.

پاره تنم! کاش بعد از عبور از تردیدها، بالاخره از جایی به بعد، جای اینکه دست‌های مرا بگیری و بخوابی، دست به ریسمان خدا بیندازی که امن‌ترین حضور دنیاست. آن وقت می‌بینی هیچ آرزویی محال نیست. هیچ ناممکنی، دل‌نگرانت نمی‌کند. حتی اگر آن منبع نور کوچک توی اتاق خواب هم برای همیشه خاموش شود.

دلم نمی‌خواهد آخر قصه‌هایت بگویم: «و آنها تا آخر عمر با خوبی و خوشی با یکدیگر زندگی کردند.» هیچ خوشبختی بی‌نهایتی در کار نیست دخترم! اما هربار اول قصه‌ها تأکید می‌کنم: «زیر گنبد کبود، غیر از خدا هیچ‌کس نبود» غیر از خدا هیچ‌کس نیست.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.