یک شیشه عطر قرمز اهدای مدال طلای دانش آموز بندرعباسی به رهبر معظم انقلاب تجلیل از ۱۳۵ بانوی پیشکسوت هیئتی کشور در رویداد ملی «بانوان بهشت» تولد دختر قهرمان شهید جنگ ۱۲ روزه، ۶ ماه بعد از شهادت پدر کسب مقام سوم توسط تیم ملی اسکیت رولبال بانوان ایران در رقابت‌های جام جهانی افزایش سلامت مادر و جنین با مصرف مغز‌ها در ایام بارداری بررسی ارتباط مستقیم میان فرهنگ و سیاست‌های جمعیتی آغاز نیم‌فصل دوم بیست‌وچهارمین دوره رقابت‌های بسکتبال لیگ برتر زنان از فردا (۲۷ آذر ۱۴۰۴) + برنامه دیدارها مشکلات خواب در دوران بارداری، بر جنین اثرات منفی می‌گذارد ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید علیرضا معتمدی حفظ قرآن، از کلاسی که تعطیل شد تا مسیری که ادامه دارد ملی‌پوش میز مستطیلی | مهشید اشتری، ۷ سال با لباس تیم ملی وقتی «دور دورِ مجازی» به زندگی واقعی می‌رسد کمپ‌های غیراستاندارد ترک اعتیاد و نبود حمایت خانوادگی از زنان معتاد | راه سخت برگشت بانوان معتاد به خانه زنان و دام الگو‌های زرد مجازی
سرخط خبرها
روایت شرایط سخت اسارت در زندان‌های اسرائیل از زبان دختر ۱۷ ساله فلسطینی + فیلم

روایت شرایط سخت اسارت در زندان‌های اسرائیل از زبان دختر ۱۷ ساله فلسطینی + فیلم

  • کد خبر: ۳۱۱۸۷۹
  • ۰۲ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۱
دختر ۱۷ ساله فلسطینی از شرایط سخت و غیرانسانی در دوران اسارت‌اش در زندان‌های اسرائیل روایت می‌کند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ دختر ۱۷ ساله فلسطینی، کوچک‌ترین اسیر در میان زندانیان زن فلسطینی بوده و از سختی‌ها، تحقیر‌ها و بی‌رحمی‌هایی که به او تحمیل شده، می‌گوید.

او بیان می‌کند: هر اذیتی به ما میکردند از خشونت‌ها، ضرب‌وجرح‌ها، و حتی تعرض‌ها هیچ‌کس بی‌نصیب نمی‌ماند. شرایط به گونه‌ای بود که هیچ اهمیتی به زندگی و سلامتی ما داده نمی‌شد.

کوچکترین اسیر دختر فلسطینی در زندان‌های اسرائیل ادامه می‌دهد: بسیاری از دختران بیمار می‌شدند، اما حتی دارو‌های ساده هم به آنها داده نمی‌شد. هر وقت از ما کسی را به درمانگاه می‌بردند، فقط برای این بود که بگویند حالش خوب است. خودم در همان زندان دچار علائم سکته و مشکلات قلبی شدم.

او می‌افزاید: این مشکلات ناشی از رفتار‌های غیرانسانی و شرایط بد زندان بود؛ غذا به اندازه کافی وجود نداشت و هیچ اهمیتی به ما به عنوان انسان نمی‌دادند. ما را مثل حیوانات نگه می‌داشتند.

 

 

او یادآور می‌شود: ما تنها یک ساعت در روز اجازه داشتیم از سلول‌ها خارج شویم. در این مدت در یک محوطه کوچک رها می‌شدیم و دوباره به سلول‌ها بازگردانده می‌شدیم. اگر حتی یک قدم اضافه برمی‌داشتیم، مورد توهین و تنبیه قرار می‌گرفتیم. من یک بار به بیمارستان منتقل شدم، در حالی که دست‌هایم با دستبند بسته شده بود. هر بار که می‌خواستم حرکتی انجام دهم، این دستبند‌ها مرا به یاد می‌آوردند که زندانی‌ام. در بیمارستان به آنها گفتم با خانواده‌ام تماس بگیرند، اما جواب‌شان فقط یک کلمه بود: ممنوع/اخ فی الله

منبع: خبر فوری

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.