به دعایی یادش کن | روایت‌هایی از دلتنگیِ مادران ازدست‌رفته ویدئو| مادرانه؛ روایتی از دلتنگی مادران شهدا | شهید محمدجواد خیرخواه آزادی بیش از ۱۰۰۰ زندانی زن جرائم غیرعمد مالی، از سال ۱۴۰۰ تاکنون رقابت بانوان در  جام شهربانو ادامه دارد | این مسابقات در  ۵۰ رشته ورزشی در حال برگزاری است آرامش در سایه ذکر | ادعیه و آیات قرآنی برای تقویت روح و سعه صدر باشگاه در خانه | ۳ تمرین ساده برای شروع ورزشی بدون هزینه و بدون بهانه برگزاری مراسم غبارروبی ضریح مطهر امام رضا (ع) با حضور بانوان همسران شهدا، سرمایه‌های واقعی جامعه محفل «دکلمه خوان‌های نوجوان» ویژه دختران در حرم مطهر برگزار می شود فعالیت بیش از ۲۰۰۰ دهیار زن در سراسر کشور لزوم ورود تشکل های مردمی به حمایت درمانی از بیماران سرطان پستان | اهمیت سلامت زنان در خانواده، فرهنگ سازی شود ضرورت بازبینی در سند ارتقای وضعیت زنان در هر استان کشور چرا باید متن و صوت کامل بیانات رهبر معظم انقلاب را خواند و شنید؟ برندسازی، حلقه مفقوده در  کارآفرینی بانوان
سرخط خبرها
روایت شرایط سخت اسارت در زندان‌های اسرائیل از زبان دختر ۱۷ ساله فلسطینی + فیلم

روایت شرایط سخت اسارت در زندان‌های اسرائیل از زبان دختر ۱۷ ساله فلسطینی + فیلم

  • کد خبر: ۳۱۱۸۷۹
  • ۰۲ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۱
دختر ۱۷ ساله فلسطینی از شرایط سخت و غیرانسانی در دوران اسارت‌اش در زندان‌های اسرائیل روایت می‌کند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ دختر ۱۷ ساله فلسطینی، کوچک‌ترین اسیر در میان زندانیان زن فلسطینی بوده و از سختی‌ها، تحقیر‌ها و بی‌رحمی‌هایی که به او تحمیل شده، می‌گوید.

او بیان می‌کند: هر اذیتی به ما میکردند از خشونت‌ها، ضرب‌وجرح‌ها، و حتی تعرض‌ها هیچ‌کس بی‌نصیب نمی‌ماند. شرایط به گونه‌ای بود که هیچ اهمیتی به زندگی و سلامتی ما داده نمی‌شد.

کوچکترین اسیر دختر فلسطینی در زندان‌های اسرائیل ادامه می‌دهد: بسیاری از دختران بیمار می‌شدند، اما حتی دارو‌های ساده هم به آنها داده نمی‌شد. هر وقت از ما کسی را به درمانگاه می‌بردند، فقط برای این بود که بگویند حالش خوب است. خودم در همان زندان دچار علائم سکته و مشکلات قلبی شدم.

او می‌افزاید: این مشکلات ناشی از رفتار‌های غیرانسانی و شرایط بد زندان بود؛ غذا به اندازه کافی وجود نداشت و هیچ اهمیتی به ما به عنوان انسان نمی‌دادند. ما را مثل حیوانات نگه می‌داشتند.

 

 

او یادآور می‌شود: ما تنها یک ساعت در روز اجازه داشتیم از سلول‌ها خارج شویم. در این مدت در یک محوطه کوچک رها می‌شدیم و دوباره به سلول‌ها بازگردانده می‌شدیم. اگر حتی یک قدم اضافه برمی‌داشتیم، مورد توهین و تنبیه قرار می‌گرفتیم. من یک بار به بیمارستان منتقل شدم، در حالی که دست‌هایم با دستبند بسته شده بود. هر بار که می‌خواستم حرکتی انجام دهم، این دستبند‌ها مرا به یاد می‌آوردند که زندانی‌ام. در بیمارستان به آنها گفتم با خانواده‌ام تماس بگیرند، اما جواب‌شان فقط یک کلمه بود: ممنوع/اخ فی الله

منبع: خبر فوری

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.