به گزارش شهرآرانیوز؛ روز گذشته دهم مردادماه ۱۴۰۴ انتشار خبری سوزناک، کام نویسندگان کشور و بهویژه مشهد را تلخ کرد؛ «مریم حسینیان درگذشت»، این نویسنده مشهدی پس از سالها مبارزه با بیماری سرطان، در ۵۰ سالگی چشم از جهان فروبست و جامعه ادبی ایران را در اندوهی عمیق فروبرد.
مریم حسینیان زاده یکم فروردینماه۱۳۵۴ در مشهد متولد شد. حسینیان ابتدا در دانشگاه فردوسی، مهندسی خاکشناسی خواند. اما میل درونیاش به هنر نوشتن، او را به سمت ادبیات کشاند و مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه پیام نور مشهد دریافت کرد. این تغییر مسیر او را بیشازپیش شیفته نوشتن کرد.
از سال ۱۳۸۰، حسینیان به عضویت هیئتمدیره انجمن ادبیات داستانی خراسان درآمد و در برگزاری کارگاههای داستاننویسی، نقش فعالی داشت. اما نویسندگی تنها دغدغه او نبود. در مطبوعات محلی و ملی، قلم زد و در کنار نویسندگی، در برگزاری کارگاههای آموزشی بهعنوان کارشناس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز فعالیت داشت.
نخستین مجموعه داستانش با نام «حتی امروز هم دیر است» را در سال ۱۳۷۹ یعنی زمانی که ۲۵ ساله بود، منتشر کرد. پسازآن، آثاری مانند «مار یا انگشت»، «ما این جا داریم میمیریم»، «کارگاه داستاننویسی» و «بوی تن آهو» را نوشت. او نویسندهای با دغدغههای اجتماعی، نگاه زنانه و نثری مستقل شناخته میشد. آثارش اغلب در روایتهای داستانی مرز میان واقعگرایی روانشناختی و روایتهای تجربی حرکت میکردند.
کتاب «نئوهاوکینگها یا سازش با سوراخهای جوراب مورچه» یکی از شخصیترین آثار اوست؛ روایتی از دو سال زندگی با سرطان با نگاهی طنزآمیز و آگاهی فلسفی. حسینیان در این اثر، با الهام از زندگی استیون هاوکینگ، مفاهیم علمی، پزشکی و انسانی را در هم می تنید و با زبانی صمیمی، خواننده را به قلب تجربه زیستهاش میبرد. کتاب بهجای تمرکز بر مبارزه با بیماری، بر سازگاری با شرایط جدید و پذیرش واقعیت زندگی با سرطان تمرکز دارد. نویسنده در این کتاب، درد و رنج ناشی از بیماری را با زبانی هنرمندانه و تأثیرگذار روایت میکند و به خواننده نشان میدهد که چگونه میتوان باوجود سختیها، به زندگی ادامه داد و در آن معنا پیدا کرد.
در کتاب «بهار برایم کاموا بیاور»، حسینیان مخاطب را با روایتی سورئال و وهمآلود مواجه میکند؛ زنی که در خوابی بیانتها گرفتارشده و در جستوجوی معنا میرود. این رمان، نخستین تجربه جدی حسینیان در فرم بلند بود و توانست به جمع نامزدهای جایزه گلشیری و نخستین دوره جایزه چهل راه یابد.
مریم حسینیان در گفتوگوهایی که طی سالهای فعالیتش با رسانههای مختلف داشته بارها تأکید کرده بود که نویسندگی برایش صرفاً یک حرفه نیست، بلکه شکلی از زیستن است. به اعتقاد این نویسنده، نوشتن باید از دل تجربههای زیسته بیاید، نه از تقلید. در یکی از مصاحبههایش گفته بود: «من هیچوقت ننشستم که صرفاً داستان بنویسم؛ بیشتر وقتها، داستان خودش از دلزندگی بیرون میآمد.»
اگر بخواهیم مختصری درباره سبک نوشتههای او سخن بگوییم اولین نکته شاید این باشد که او به نثر ساده و بیپیرایه باور داشت، اما در مصاحبهای با یکی از نشریات ادبی مشهد، گفته بود: «سادگی نثر به معنای سطحی بودن نیست. من دوست دارم مخاطب بدون زحمت وارد داستان شود، اما درونش با چیزهایی مواجه شود که شاید خودش هم انتظارش را نداشته.»
مریم حسینیان با مهدی یزدانی خرم، نویسنده و روزنامهنگار شناختهشده، ازدواج کرد و پسری به نام امیرحسین از او به یادگار مانده است. او باوجود درد، نوشت و زیست و حالا با رفتنش، صدایی صادق و کمنظیر در دنیای ادبیات ایران از او به یادگار مانده است. مهدی یزدانی خرم در غم از دست دادن همسرش نوشت: «مریم رفت، من تمام شدم».
منبع: روزنامه خراسان