فاطمه بختیاری| شهرآرانیوز؛ سهچهار سال پیش بود که خواهران حامدیانپور تصمیم گرفتند در برخی روزهای هفته، کلاس قرآن را در خانه برگزار کنند و به دختران نوجوان و جوان محله، روخوانی، روانخوانی و ترتیل قرآن کریم بیاموزند. آنها فراتر از این آموزشها، به دخترانی که حافظه خوب و استعداد داشتند، حفظ قرآن را نیز یاد دادند. این روند در خانه ادامه داشت تا اینکه تعداد دختران علاقهمند به حفظ قرآن روزبهروز بیشتر شد و کلاسها به مسجد محله منتقل شد؛ کلاسهایی که اکنون حدود هشتاد قرآنآموز دختر دارد، از سنین ۵ سال تا ۱۸سال.
«ذوق میکنم»؛ این اولین جملهای است که کلثوم حامدیانپور در پاسخ به این سؤال میگوید که چه شد به فکر آموزش علوم قرآنی به دختران نوجوان و جوان افتاد: «بهنظرم گسترش علوم قرآنی یک وظیفه است. من و خواهرم هم با همین نیت کلاسهای آموزشی را در خانه راه انداختیم. هرچه خودمان بلد بودیم—که از دورههای مختلف آموخته بودیم—به دخترها یاد میدادیم، و برای چیزهایی که بلد نبودیم، برایشان استاد دعوت میکردیم. اوایل تعداد بچهها کم بود و بیشتر اطرافیان و آشنایان خودمان میآمدند، اما کمکم که خبر بین همسایهها پیچید، تعداد بیشتری از بچهها آمدند. این شد که از خانه به مسجد آمدیم و کلاسها را آنجا ادامه دادیم.» او ادامه میدهد: «الان، شکر خدا، حدود هشتاد قرآنآموز دختر نوجوان داریم که تا هجدهساله هستند. دختران پنج، ششساله هم داریم که به کلاس میآیند و با اینکه هنوز خواندن و نوشتن بلد نیستند، در قرائت قرآن موفق بودهاند. من وقتی این بچهها را میبینم، واقعا ذوق میکنم. وقتی سورهای را حفظ میکنند، انگار بال درمیآورم، و وقتی حافظ یک جزء میشوند، دیگر پرواز میکنم! نمیدانید چه حس خوبی دارد؛ انگار کشاورزی هستم که هرچه کاشتهام، به بار نشسته و میوه داده است.»
دغدغه آموزش علوم قرآنی و حدیث به نونهالان و نوجوانان، این دو خواهر را به میدان آورده است. آنها هر هفته یک جلسه قرآن با حضور بچهها در مسجد برگزار میکنند که بنا به شرایط درسی بچهها، در فصل مدرسه ساعت آن جابهجا میشود. خانم حامدیانپور در ادامه میگوید: «حالا که جلسه را به مسجد آوردهایم، هر هفته یک دورهمی با دختران داریم. البته وقتی هم در خانه بودیم، هر هفته برنامه داشتیم. یک رسم جذاب هم داریم که هر پنج جلسه، یک اردو برگزار میکنیم و بچهها را بیرون میبریم. برنامه بیرون هم همراه با آموزش است. آنجا هم قرآن میخوانیم، روخوانی داریم و نکات آموزشی را با بچهها مرور میکنیم، اما گردش و تفریح هم داریم. جمعی به حرم میرویم، به مزار شهدای گمنام و معراج شهدا سر میزنیم و بعضی وقتها در مناسبتها ایستگاه صلواتی هم با کمک دخترها برپا میکنیم و در حد توان پذیرایی میکنیم.»
این جلسهها که کمکم شکل هیئت به خود گرفته و نام «هیئت حضرت رقیه (س)» را بر آن گذاشتهاند، اتفاقات خوب زیادی را برای دخترها رقم زده است. در این جمع، اکنون حافظان زیادی حضور دارند که از یک جزء تا کل قرآن را حفظ کردهاند.
«اینجا هدف ما تعالی بچههاست. هر قدمی که برمیداریم، یک نکته آموزشی درونش دارد و کلا یک شعار داریم: اینجا هوش و گوش بچهها گیرِ قرآن و دین است و وقتی در جلسه هستند، هیچ دغدغه دیگری ندارند. این فضا را با تنوع برنامهها ایجاد کردهایم و سعی کردهایم آموزش را از خودشان برای خودشان قرار دهیم. استاد هر گروه سنی، یکی از بچههای دوره بالاتر است که خدا را شکر، تأثیر مثبتی روی یادگیری بچهها داشته. از طرفی، دخترهای استاد هم سعی میکنند همیشه چند قدم جلوتر از شاگردانشان باشند. این کار به بچهها انگیزه داده، چون میدانند اگر تلاش کنند، نتیجه میگیرند و برترها جایگاه ویژه استادی برای سطح پایینتر را به دست خواهند آورد.»
از طرفی حواسمان هست که مبادا این رویه موجب ایجاد حس حسادت بین بچهها شود، چون هدف ما تعالی معنوی دخترهاست. جایزهها، داستانها، احادیث، برنامههای جمعی، ایستگاههای صلواتی و دیگر فعالیتها، همه یک هدف دارند: اینکه بچهها اگر شده یک قدم در مسیر رشد حرکت کنند. در این مسیر، ما هیچگاه برخورد دستوری و از بالا به پایین با بچهها نداشتهایم، بلکه خود آنها را در برنامهها مشارکت دادهایم.
مادرها نیز در این مسیر همراهی و مشارکت خوبی داشتهاند. مثلا در شبهای ماه مبارک رمضان، وقتی سفره افطار را با کمک دخترها پهن میکنیم، مادرانشان نیز همکاری زیادی دارند. این مشارکتها برای ما که خودگردان هستیم و بودجهای از هیچ ارگانی دریافت نمیکنیم، بسیار ارزشمند و اثرگذار است. در کنار مادران، خیران خوبی هم داریم که همیشه به ما و جلسات کمک میکنند.
جلسه قرآن ما هیچ هزینه ثابتی ندارد؛ هرکدام از بچهها هرچقدر که در توان دارند، کمک میکنند و این کمکها صرف خود
رقیه خیرخواه، ۱۳ ساله: یاد گرفتم با خواندن قرآن و درک مفاهیم آن، آرامش روحی پیدا کنم.
زینب بشکنی، ۱۰ ساله: من تا حالا ۱۳ سوره حفظ کردهام و فهمیدهام که قرآن نوری است که راه زندگی را نشان میدهد.
سیده فاطمه صداقتی، ۱۱ ساله: یاد گرفتم که قرآن را باید بفهمیم.
مهناز رمضانی، ۱۲ ساله: سعی میکنم نمازهایم را اول وقت بخوانم، چون فهمیدم نماز روی زندگی آدم خیلی اثر دارد.
نرگس وجدانی، ۱۱ ساله: من قرآن را اولویت زندگیام قرار دادهام.
نرگس نجفی، ۱۱ ساله: همیشه به خواندن روزانه قرآن ادامه بدهم.
نگارین رقیه عمادی، ۹ ساله: هر روز حتماً یک آیه از قرآن را در هر شرایطی میخوانم.
آرزو افشاری، ۱۰ ساله: یاد گرفتم که همیشه به پدر و مادرم احترام بگذارم.
سنا افشاری، ۱۱ ساله: قرآن الگوی زندگی است، من این را یاد گرفتم.
زهرا افشاری، ۱۰ ساله: حجاب و پوشش برایم مهم شده است.
فاطمه افشاری، ۱۰ ساله: من هر وقت قرآن میخوانم، آرام میشوم.
سیده فاطمه منور، ۹ ساله: به دیگران در حد توانم کمک کنم.
بسنا محرابی، ۱۳ ساله: خودم را برای دیگران بزرگ نکنم، البته کوچک هم نه.
زهره عفتی، ۱۳ ساله: قرآن راه زندگی را به آدم یاد میدهد.
نازنین فاطمه عفتی، ۱۰ ساله: به خدا توکل کنم در سختیها و مشکلات.
یسنی جلایر، ۱۳ ساله: به قرآن تکیه کنم در زندگی.
فاطمه قدمگاهی، ۱۳ ساله: قرآن مثل یک نقشه است؛ با آن احساساتم را کنترل میکنم و حواسم به کارهایم هست.
مائده جعفری، ۱۲ ساله: زندگیام با یاد خدا همراه شده است.
فاطمه خالو، ۱۳ ساله: فکر کردن را یاد گرفتهام.
سوگند آبپرور، ۱۲ ساله: هیچوقت دیگران را قضاوت نکنم.
فاطمه زهرا یاوری، ۶ ساله: قرآن را دوست داشته باشم و به پدر و مادرم احترام بگذارم.
بچههای هیئت حضرت رقیه (س) علاوه بر اینکه روخوانی، قرائت، ترتیل، روانخوانی و حفظ قرآن را یاد میگیرند و در برنامههای جنبی مانند برگزاری ایستگاههای صلواتی و سفرههای افطاری مشارکت دارند، یک گروه سرود هم دارند که در مناسبتهای مختلف به مجالس دعوت میشوند تا اجرا داشته باشند. آنها این روزهای ماه محرم و صفر، در کنار مسجد یک ایستگاه صلواتی برپا کردهاند که با شربت از رهگذران پذیرایی میکنند و در کنار آن، پیامهای عاشورایی را نیز هدیه میدهند.
همانطور که از زبان خانم حامدیانپور شنیدید، در هیئت حضرت رقیه (س) آموزش بر عهده خود بچههاست. زهرا و فاطمه مؤمنیفر، دخترعموهایی هستند که یکی هفت جزء و دیگری شش جزء از قرآن کریم را حفظ کردهاند. زهرا که یازده سال دارد، میگوید: «من یادگیری قرآن را از هفت سالگی شروع کردم. معلمم گفت قرائتم خوب است و پیشنهاد داد که بیشتر وقت بگذارم. این شد که کلاسهای خصوصی را شروع کردم. اولین سورهای که حفظ کردم، سوره اخلاص بود. الان هفت جزء را حفظ کردهام و سختترین سوره برایم در حفظ، سوره نساء بود. در خانه ما، برادرم که هفده سال دارد، حافظ شش جزء قرآن است. مامان و بابا برای اینکه ما در این مسیر رشد کنیم، خیلی زحمت کشیدند. الان کلاس چهارم هستم، ولی از وقتی کلاس دوم بودم، من را هر روز به کلاس میبردند و برایم وقت میگذاشتند. تمام دورهها و کلاسهایی که رفتم را دوست داشتم، ولی این کلاسها خیلی بهتر است، چون توانستم معلم شوم و به بچهها یاد بدهم. من و فاطمه با هم نزدیک به هفتاد شاگرد داریم که با آنها روی حفظ، تجوید و قرائت کار میکنیم.»
میدانید، بعضی وقتها که بچهها قرآن را زیاد غلط میخوانند، اعصابم به هم میریزد و عصبانی میشوم، ولی باز هم تکرار میکنم تا یاد بگیرند. البته گاهی برای اینکه دل من را به دست بیاورند، برایم خوراکی هدیه میآورند. بعضی وقتها هم برای همه پذیرایی میآورند که این کاملا به میل خودشان است و هیچوقت اجباری در کار نیست.
من همیشه راهکارهای خودم را برای حفظ قرآن به دیگر بچهها یاد میدهم. مثلا میگویم چطور با وجود درس و مدرسه، وقتشان را تنظیم کنند تا به جلسات قرآن هم برسند. برای خودم هم واقعا سخت بود که درس و حفظ قرآن را همزمان پیش ببرم، ولی از خواب و تفریحاتم زدم تا نتیجه گرفتم. البته معلمها و استادان خوبی هم داشتم که من را درک میکردند و زمان کلاسها را جابهجا میکردند تا بتوانم شرکت کنم. یک رازی را هم بگویم: من هر وقت امتحان دارم، قرآن میخوانم. بچههای کلاس فکر میکنند تأثیری ندارد، ولی برای من واقعا مفید بوده است.
فاطمه که دوازده سال دارد و کلاس پنجم است، شش جزء از قرآن را حفظ کرده و نسبت به دخترعمویش کمحرفتر است. او میگوید: «من از حفظ سوره ناس شروع کردم. حفظ سوره مائده برایم خیلی سخت بود، ولی شکر خدا آن را تمام کردم. پدر و مادرم در این مسیر خیلی برایم زحمت کشیدند، ولی مامان بیشتر همراهم بود، چون بابا بیشتر وقتها سر کار است. اگر همراهی همه اعضای خانواده نبود، قطعا نمیتوانستم موفق باشم. آیات قرآن روی زندگی آدم خیلی تأثیر میگذارد؛ چه روخوانی کنیم و چه حفظ این آیات را در برنامه زندگی قرار دهیم. اما آنچه من آموختم این بود که در کنار این دو، به دستورات و رهنمودهای آیات هم توجه کنم و در زندگی از آنها استفاده کنم.»
از دخترها میخواهم که در حد یک جمله بگویند از این هیئت و آموزشهایی که دیدهاند چه آموختهاند. پاسخهای جالبی میشنوم:
سیده مهرسا حسینی، ۱۰ ساله: یاد گرفتم که قرآن فقط برای حفظ کردن نیست، بلکه روی تمام زندگی آدم تأثیر میگذارد، بهخصوص روی اخلاق و روحیات.
یاسمین زهرا عمادی، ۷ ساله: خوب بودن را یاد گرفتم.
یکتا حامدیانپور، ۸ ساله: یاد گرفتم به پدر و مادرم کمک کنم.
زهرا نامدار مقدم، ۱۱ ساله: اینکه از آیات قرآن یاد بگیرم و به آنها عمل کنم؛ بهخصوص اینکه کاری کنم که امام زمان (عج) از من راضی باشند.
ریحانه محمدی، ۱۱ ساله: یاد گرفتم که نیکوکار باشم.
ستایش عبدالهی، ۸ ساله: باحجاب باشم و حتماً روسری بپوشم.
باران علمی، ۶ ساله: یاد گرفتم که قرآن بخوانم.
محدثه تورانی، ۱۱ ساله: به دیگران احترام بگذارم.
بهار علمی، ۹ ساله: مهربان باشم.
نسترن صالحآبادی، ۱۳ ساله: نماز بخوانم، مهربان باشم و امام زمان (عج) را دوست داشته باشم.