حذف زودهنگام ناهید کیانی از قهرمانی جهان انجام بازی‌های خانوادگی، روشی برای یادگیری مهارت‌های زندگی زنان بخوانند| آزمایش های ضروری پس از چهل سالگی چیست؟ پیروزی ناهید کیانی در رقابت‌ های قهرمانی جهان بر حریف اکراینی دختران امروزی در جستجوی اصالت در صنعت پوشاک تکرار پیروزی بسکتبال دختران در بازی‌های آسیایی گفت‌وگوی تلفنی وزیر امور خارجه با مهدیه اسفندیاری درگذشت بانوی ایرانی دارنده مدال نقره مسابقات جهانی موی تای بازتعریف نقش مشهد با محور گفت‌وگوی جهانی زنان مسلمان در شورای اسلامی شهر نگاهی به وضعیت تیم‌های حاضر در بیست‌وچهارمین دوره رقابت‌های بسکتبال لیگ برتر زنان هدف‌گذاری شاگردان مرضیه جعفری برای برد نپال رفتار مناسب با گیاهان عاشق نور بانوان بخوانند| کشف اشتباهی رایج درباره ویتامین D حل مسائل زنان صرفا با قوانین و سیاست‌های رسمی ممکن نیست کتاب «روی ماه دی» منتشر شد ترجمه عربی «پیوند اشک و لبخند» درباره شهیده کرباسی منتشر شد حکم آزادی مشروط مهدیه اسفندیاری از سوی قاضی فرانسوی
سرخط خبرها
درباره مهم‌ترین سرمایه‌گذاری روانی برای سال‌های آینده کودک| خانه، اولین جهان فرزند دلبند شماست

درباره مهم‌ترین سرمایه‌گذاری روانی برای سال‌های آینده کودک| خانه، اولین جهان فرزند دلبند شماست

  • کد خبر: ۳۶۷۲۶۳
  • ۳۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۳
خانه، اولین جهان کودک است. جایی که او در آن شروع به شناختن دنیای پیرامونش می‌کند، خوب و بد را تشخیص می‌دهد و الگو‌های رفتاری‌اش را از آن می‌گیرد.

الهام ظریفیان| شهرآرانیوز؛ خانه، اولین جهان کودک است. جایی که او در آن شروع به شناختن دنیای پیرامونش می‌کند، خوب و بد را تشخیص می‌دهد و الگو‌های رفتاری‌اش را از آن می‌گیرد. در سال‌های نخست زندگی، ذهن کودک شبیه یک دفتر سفید است و پدر و مادر نخستین کسانی هستند که روی آن می‌نویسند. رفتار‌های آنها، حتی ساده‌ترینشان، همان «تنظیمات کارخانه‌ای» هستند که در شخصیت کودک ثبت می‌شوند و تا بزرگ‌سالی همراهش می‌مانند. بنابراین، خانه‌ای که در آن مرز‌ها و خط قرمز‌ها با احترام رعایت می‌شوند، امن‌ترین بستر برای رشد روانی و اخلاقی فرزندان است. در مطلب امروز که با همراهی دکتر مهدی سودآوری روان‌شناس تهیه شده است، نگاهی به خط قرمز‌هایی انداخته‌ایم که والدین در خانه و جلو فرزندانشان باید رعایت کنند.

سیگار، قلیان و الگوی تناقض

کودک زیر ۱۰ سال یاد نمی‌گیرد که «چه می‌شنود»، بلکه یاد می‌گیرد «چه می‌بیند». اگر پدری سیگار بکشد و در عین حال بگوید «سیگار بد است»، کودک فقط بخش رفتاری را در ذهن ذخیره می‌کند. یادگیری در کودکی «الگومحور» است، نه «منطق‌محور». آنچه تکرار می‌شود، به‌عنوان رفتار درست در ذهن او ثبت می‌شود. حتی اگر بعد‌ها بفهمد سیگار مضر است، در ناخودآگاهش تصویری از پدری وجود دارد که با سیگار آرام می‌شود و همین تصویر می‌تواند در آینده در انتخاب‌هایش اثر بگذارد. پس حذف این رفتار از فضای خانه، نه فقط برای سلامت جسم، بلکه برای سلامت تربیتی خانواده ضروری است.

عادی‌سازی رفتار‌های پرخطر

هر رفتاری که در خانه تکرار شود، در ذهن کودک «عادی» می‌شود. فرزند نمی‌داند کدام رفتار اجتماعی پسندیده یا ناپسند است تنها ملاک او تکرار و بازخورد است.

اگر ببیند والدین در جمعی کاری انجام می‌دهند و کسی واکنش منفی نشان نمی‌دهد، همان رفتار برایش مجاز می‌شود. حتی رفتار‌هایی مانند مصرف الکل، بی‌نظمی، یا پرخاشگری لفظی می‌توانند به مرور به الگوی «رفتار طبیعی بزرگ‌سالی» در ذهن او تبدیل شوند. در واقع، آنچه ما در خانه انجام می‌دهیم، نخستین آموزش بی‌کلام درباره مفهوم «حد و مرز» است.

پوشش والدین و پیام احترام

در سال‌های نوجوانی، ذهن فرزند به‌دنبال درک هویت جنسی و اجتماعی خود است. در این دوره، رعایت پوشش مناسب از سوی والدین، نه به معنای سخت‌گیری، بلکه به معنای آموزش احترام است. نوجوان هر چیزی را که در خانه می‌بیند، معیار عرف می‌داند. اگر پوشش پدر و مادر با عرف عمومی فاصله زیادی داشته باشد، نوجوان احساس متفاوت بودن می‌کند و ممکن است دچار خجالت یا سردرگمی شود. مرز پوشش در خانه باید متناسب با فرهنگ، سن فرزند و فضای عمومی جامعه باشد. احترام به بدن و رعایت پوشش، نه تابوست و نه تجمل؛ بلکه نوعی آموزش خاموش به فرزندان است.

شوخی‌های بی‌مرز، زخم‌های بی‌صدا

کودک مفهوم شوخی را درک نمی‌کند. هر چیزی را که بشنود، واقعی تلقی می‌کند. اگر به او گفته شود «چاق شدی» یا «چقدر دست‌و‌پا چلفتی هستی»، حتی اگر با خنده و نیت شوخی گفته شود، آن را درونی می‌کند و به باور شخصی بدل می‌کند. کودکان در برابر تحقیر یا تمسخر دو واکنش دارند یا به مقابله می‌پردازند و آن را تکرار می‌کنند یا در خود فرو می‌روند. هر دو واکنش نشانه زخم است. شوخی سالم، همراه با احترام و محبت است. شوخی‌ای که عزت‌نفس را هدف بگیرد، فقط در ظاهر خنده‌دار اما در باطن ویرانگر است.

گفت‌و‌گو‌هایی که می‌مانند

کودکان همیشه گوش می‌دهند، حتی وقتی ظاهرا مشغول بازی‌اند. کلمات در خانه معنا می‌سازند. لحن خسته، عصبی یا تحقیرآمیز والدین می‌تواند به مرور به لحن درونی کودک تبدیل شود. عصبانیت گاه‌به‌گاه آسیب‌زا نیست، اما تکرار مداوم آن، بخشی از الگوی رفتاری فرزند را می‌سازد. کودکی که مدام فریاد می‌شنود، فریاد زدن را به‌عنوان زبان بیان هیجان یاد می‌گیرد. خانه‌ای که در آن گفت‌و‌گو با آرامش و احترام جریان دارد، کودکی می‌پرورد که شنیدن و گفتن را بلد است.

مهمان خانه، الگوی خانه

هر کسی برای ورود به خانه شما مناسب نیست. کودک با دقت می‌بیند که والدینش با چه کسانی معاشرت دارند و از چه رفتار‌هایی استقبال می‌کنند. وقتی والدین با افرادی نشست‌وبرخاست می‌کنند که در گفتار یا رفتارشان بی‌احترامی، پرخاش یا بی‌قیدی دیده می‌شود، کودک مفهوم احترام را دوپهلو می‌فهمد. او می‌آموزد که ارزش‌ها نسبی‌اند و بسته به موقعیت تغییر می‌کنند. خانه سالم، تنها مکانی برای استراحت نیست، پناهگاهی است که در آن ارزش‌ها نیز باید احساس امنیت کنند.

خانه جای تخلیه خشم نیست

همه ما خسته و عصبی می‌شویم، اما خانه جای تخلیه خشم نیست. رفتار‌های احساسی تکراری، مثل داد زدن، شکستن وسایل یا تهدید، به مرور بخشی از «نقشه عاطفی» کودک می‌شود. او در آینده ممکن است همان الگو را در برخورد با دیگران تکرار کند.

وقتی حرف و رفتار هم‌جهت نیستند

تربیت با گفتن شکل نمی‌گیرد، با تکرار رفتار شکل می‌گیرد. اگر والدین درباره درست و غلط‌ها فقط دستور بدهند، اما خودشان خلاف آن رفتار کنند، اقتدارشان به مرور رنگ می‌بازد. اقتدار واقعی، از ثبات و منطق می‌آید، نه از تحکم. وقتی والدین ارزش‌ها و خط قرمز‌های خانه را با استدلال و ثبات توضیح می‌دهند، مثلا اینکه چرا دروغ گفتن یا بی‌احترامی خط قرمز است، کودک هم دلیل را می‌فهمد و هم مرز را، اما وقتی هر روز قانون‌ها تغییر می‌کنند، اعتماد از بین می‌رود و اقتدار جایش را به مقاومت می‌دهد.

قدرت رفتار، بی‌قدرتی گفتار

بسیاری از والدین تصور می‌کنند تا زمانی که کودک خردسال است، متوجه چیزی نمی‌شود، اما ذهن کودک از همان بدو تولد در حال الگوگیری است. او هنوز معنای کلمات را نمی‌فهمد، اما لحن، احساس، چهره و رفتار را به دقت ثبت می‌کند. حتی نوزاد یاد می‌گیرد که چه رفتاری از او واکنش مثبت والد را برمی‌انگیزد. بنابراین، کودکی که در خانه تنش می‌بیند، از همان ماه‌های اول زندگی نشانه‌های استرس را نهادینه می‌کند. سلامت روان در بزرگ‌سالی، از رفتار‌های روزمره والدین در ماه‌های نخست شکل می‌گیرد.

دنیای کودک با دنیای ما فرق دارد

کودک دنیا را آن‌طور که ما می‌بینیم نمی‌بیند. در خیابان فقط پا‌های آدم‌ها را می‌بیند، نه چهره‌ها و مغازه‌ها. چیزی که برای ما تفریح است، برای او ممکن است خسته‌کننده و ترسناک باشد. اگر این تفاوت دیدگاه را درک نکنیم، مدام از او توقعاتی خواهیم داشت که فراتر از ظرفیتش است. بزرگ‌ترین خط قرمز والدین باید این باشد «کودک را مثل بزرگ‌سال نبین». او هنوز ابزار درک مفاهیم پیچیده، شوخی، کنایه و قضاوت را ندارد. هرچه می‌بیند، برایش واقعیت مطلق است.

کودکان همدم نیستند

گاهی والدین به‌ویژه مادران، ناخواسته از کودک به‌عنوان هم‌صحبت یا شنونده درددل استفاده می‌کنند. اما مسائل سنگین بزرگ‌سالان برای ذهن کودک هزاربرابر سنگین‌تر است. کودک نباید بار هیجانی والد را به دوش بکشد. او به پناهگاه نیاز دارد، نه به شریک اضطراب. خانه‌ای که در آن آرامش حفظ شود، حتی اگر کوچک و ساده باشد، برای کودک امن‌تر از هر خانه بزرگ پرتنش است.

مرز‌های سالم، ریشه‌های محکم

فرزندان ما محصول رفتار‌های تکرارشده ما هستند. خانه‌ای که در آن احترام، ثبات، پوشش مناسب، شوخی سالم، گفت‌و‌گو و آرامش رعایت شود، در حقیقت دارد «چارچوب روانی» کودکان را می‌سازد. هر کلمه، هر رفتار و هر لبخند، در ذهن آنها بذر یک باور را می‌کارد، باوری که سال‌ها بعد، در قالب شخصیتشان شکوفه می‌زند. خط قرمز‌های خانه، محدودیت نیستند، مرز‌های عشق و احترام‌اند.

عشق، با مرز زیباتر است

صمیمیت و دوستی میان اعضای خانواده زیباست، اما حذف مرز‌ها به بهانه صمیمیت، کودک را گیج می‌کند. او نیاز دارد بداند چه چیزی مجاز است و چه چیزی نه. این مرز‌ها احساس امنیت می‌آورند. والدی که می‌تواند «نه» بگوید و در عین حال مهربان بماند، الگویی کامل از اقتدار همراه با عشق را به فرزندش می‌آموزد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.