به گزارش شهرآرانیوز، فرشته نقوی، بانوی کارآفرین مشهدی، در کارگاهی کوچک در بولوار شاهنامه، ضایعات پلاستیکی را بازیافت میکند و فرصت اشتغال برای زنان سرپرست خانوار ایجاد کرده است. او با وجود کمبود امکانات و بیتوجهی مسئولان، سه سال است که این کارگاه را با امید و پشتکار سرپا نگه داشته است.
فرشته نقوی متولد سال ۱۳۵۹ است. او سالهای کودکی و نوجوانی را در خانههای استیجاری مشهد گذراند و بعدها همراه خانواده به روستای کافی رفت. پدر کارگر ساده بود و مادر با خیاطی خرج زندگی را کمک میکرد. نقوی پس از ازدواج درس را ادامه داد و کارشناسی علوم اجتماعی گرفت. سالها بهدلیل رسیدگی به فرزندان نمیتوانست شغل ثابت داشته باشد و فقط کارهای کوتاهمدت انجام میداد.
اما علاقهاش به کار و ایجاد فرصت برای زنان روستا باعث شد به فکر راهاندازی کسبوکاری مستقل بیفتد؛ کاری که هم مفید باشد و هم اشتغالزا.
او همیشه بازیافت را کاری ارزشمند میدانست؛ اینکه بتوان از مواد دورریختنی دوباره کالا تولید کرد، یعنی آسیب کمتر به طبیعت. از طرفی، بسیاری از زنان روستا نیازمند کار بودند، اما یا سرپرست خانوار بودند یا امکان رفتوآمد روزانه به شهر را نداشتند. پس ایده شکل گرفت: کارگاهی کوچک برای بازیافت ضایعات پلاستیکی.
سرمایهای وجود نداشت. مادر تصمیم گرفت خانهاش را بفروشد. نقوی نیز با کمک یک وام خوداشتغالی از کمیته امداد، کار را آغاز کرد. در ابتدا، همه کارها خانوادگی بود. درآمد کم بود، اما امید زیاد.
در کارگاه، همه نیروها زن هستند؛ زنانی که برخی سرپرست خانوارند و برخی همسرانی با مشکلات اجتماعی دارند. محیط امن کارگاه باعث میشود خانوادهها نیز به حضور زنانشان در آنجا اعتماد داشته باشند.
هر روز، صدها کیلو ضایعات پلاستیکی تفکیک، شستوشو و آسیاب میشود. دستگاه آسیاب، ضایعات را به «پرک» تبدیل میکند؛ مادهای که بعدها برای تولید کالاهای جدید به کارگاههای تزریق پلاستیک فرستاده میشود.
نقوی در این مسیر با مشکلات جدی روبهرو شده است. بسیاری از انبارهای ضایعات حاضر نبودند به او بار بفروشند فقط، چون زن بود. حتی بارهای بیکیفیت و پر از زباله به او میدادند تا «سنگش بیندازند». وقتی بار را برگشت میزد، دیگر به او بار نمیفروختند. به همین دلیل برادرانش اکنون مسئول خرید بار هستند.
مشکل اصلی کارگاه، تأمین ضایعات است. با وجود رایزنیهای متعدد، سهمی از پسماند منطقه به کارگاه او نمیرسد. همین موضوع باعث شد تعداد کارگران از ۱۵ نفر به ۶ نفر کاهش یابد.
او میگوید:«حتی پسماند همین منطقه را به ما نمیدهند. همکاران مرد چکی میخرند، اما من باید همهچیز را نقد پرداخت کنم.»
با وجود فشارهای کاری، نقوی از حمایت خانواده بیبهره نیست. کارهای خانه بین اعضای خانواده تقسیم شده است و دختر نوجوانش حتی در روزهایی که او و خواهرش در کارگاه نیستند، کارگاه را مدیریت میکند.
نقوی و خواهرش روزی میان راهاندازی گلخانه و کار بازیافت مردد بودند. گاه با خود فکر میکنند اگر گلخانه زده بودند، امروز وضع مالیشان بهتر بود.اما بازیافت برای او یک انتخاب معمولی نبود؛ باور بود.
او میگوید:«ما سختترین بخش کار را انجام میدهیم، اما سود اصلی را کسانی میبرند که دستگاههای بیشتری دارند. اگر امکان خرید تجهیزات باشد، میتوانیم خودمان کالا تولید کنیم.»
بازیافت، امروز ضرورتی زیستمحیطی است. چنین کارگاههایی، علاوهبر کاهش آسیب به طبیعت، نان خانوادههای زیادی را تأمین میکنند. حمایت از این زنان کارآفرین میتواند مسیر را برایشان هموارتر کند؛ زنانی که با دستهای خود، ضایعات را به زندگی تبدیل میکنند.