فقه نظام‌ساز، مبنای بازتعریف زن تراز انقلاب اسلامی درباره نخستین بانوی فیلسوف ایرانی چه می‌دانید؟ مریم کاظم‌زاده، روایتگر زن ایرانیِ مؤمن | بانویی که در متن تاریخ ایستاد زنی که ایستادن را از روی ویلچر آموخت اهدای قرآن دست‌نویس بانوی تونسی به حرم امام رضا (ع) چرا زنان خانه‌دار نیازمند حمایت قانونی کارآمد هستند؟ تیم ملی تنیس روی میز زنان ایران روی خط پیروزی| بحرین هم شکست خورد زنان سرپرست خانوار، بیشترین قشر فعال در عرصه پوشاک کشور راهکار‌هایی برای کشف دنیای نوجوانان چاپ کتابی جدید با موضوع حضرت فاطمه (س) در کربلا آزادی یک مادر زندانی با ارثیه بانوی نیکوکار پیروزی شیرین زنان پینگ‌پنگ کشورمان مقابل لبنان بررسی ارتباط شادی مادران با ثبات خانواده مسئولیت‌پذیری زیاد در زندگی، زنان را خیلی زود افسرده و فرسوده می‌کند | از نفس افتاده ناکامی دختران بسکتبالیست مشهد در  تهران تهدید سلامت خانواده با نحوه استفاده یا نگهداری انواع کنسرو‌ها پاسخ به پرسش‌های حقوقی بانوان؛ از ترک‌ نفقه تا اثبات اعتیاد در دادگاه
سرخط خبرها
زنی که ایستادن را از روی ویلچر آموخت

زنی که ایستادن را از روی ویلچر آموخت

  • کد خبر: ۳۷۱۲۵۹
  • ۱۸ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۳
نیره عاکف، نخستین بانوی ایرانی مدال‌آور پارالمپیک سیدنی ۲۰۰۰، همان دختری است که در هجده‌سالگی برای همیشه توان راه رفتن را از دست داد؛ اما آنچه هرگز از دست نداد، اراده، تلاش و انتخاب دوباره زندگی بود.

به گزارش شهرآرانیوز، جمله‌ای هست که بار‌ها میان ما تکرار شده: «هیچ‌وقت نمی‌دانی کدام لحظه، آخرین بار است.» بیشتر آن را برای یادآوری مرگ یا ناپایداری دنیا به کار می‌برند، اما این جمله در زندگی روزمره هم معنا دارد؛ آخرین بار دورهمی با خانواده، آخرین بار دیدن یک دوست، یا آخرین بار راه رفتن. نیره عاکف این «آخرین بار» را در هجده‌سالگی تجربه کرد؛ روزی که یک تصادف، برای همیشه توان راه‌رفتن را از او گرفت.

سال ۶۱، بعد از امتحان‌های آخر سال، همراه خانواده به سفر رفته بود. پر از شور کنکور و رؤیای ورود به رشته‌ای در حوزه پزشکی. در راه بازگشت، خودرو چپ کرد و تنها او بود که دچار قطع نخاع شد. برای خیلی‌ها این حادثه پایان همه چیز است، اما برای او، آغاز فصل دیگری بود؛ فصلی که نامش «از نو ساختن» بود.

در روز‌های نخست، در بیمارستان، میان امید و تردید معلق بود. پزشکانی که دلگرمی می‌دادند، خانواده‌ای که نگران و غمگین بود، و ذهنی که سخت تلاش می‌کرد واقعیت را بپذیرد. هشت سال فیزیوتراپی و حتی سفر درمانی به آلمان، اما نهایتاً پزشکی به او گفت: «پاهایت رفته‌اند، اما مغزت هست؛ و همین برای بهترین شدن کافی است.»

پذیرش این حقیقت آسان نبود. اشک‌ها، عقب‌نشینی‌ها، ناامیدی‌ها. اما خانواده کنار او ماندند. مادرش جمله‌ای گفت که مسیر زندگی‌اش را تغییر داد: «تو هجده سال ایستاده زندگی کردی، حالا بقیه را نشسته تجربه کن.» دوستانش هم اجازه ندادند در خانه‌نشینی و انزوا فرو برود.

هشت سال پس از حادثه، روزی به سالن تختی رفت تا مسابقه بسکتبال بانوان معلول را تماشا کند. همان‌جا زندگی‌اش دگرگون شد. زنانی که مثل او روی ویلچر بودند، اما می‌دویدند، می‌خندیدند، سر کلاس می‌رفتند، رانندگی می‌کردند و زندگی را در آغوش گرفته بودند. او با خودش گفت: «پس می‌شود! پس زندگی هنوز ادامه دارد!»

رشته زبان انگلیسی دانشگاه آزاد را آغاز کرد، گرچه به‌دلیل مناسب نبودن فضای دانشگاه، مجبور شد تغییر رشته بدهد. سپس با تیراندازی آشنا شد؛ رشته‌ای که فقط دو ماه بعد او را به مسابقات کشوری رساند و مدال طلا را برایش به ارمغان آورد. بعد هم انتخاب برای تیم ملی و نخستین مدال پارالمپیک زنان ایرانی.

در خانه، پدر انباری را به سالن تمرین تبدیل کرد. عاکف تمرین کرد، تلاش کرد و اوج گرفت. فقط ورزش نکرد؛ کار ایجاد کرد. آژانس هواپیمایی تأسیس کرد و برای ده نفر به مدت بیست سال اشتغال‌زایی کرد. ازدواج کرد و مادر شد. اما وقتی دید مادر بودن با قهرمانی در سطح جهانی قابل جمع نیست، آگاهانه انتخاب کرد و از ورزش حرفه‌ای کنار رفت. او گفت: «همه‌چیز در برابر خانواده کم‌رنگ می‌شود.»

امروز نام او در موزه ورزش ثبت شده و خودش در کنار زندگی، برای دیگر آسیب‌دیدگان نخاعی قدم برمی‌دارد. انجمنی راه انداخته که ۸۰۰ عضو دارد؛ جایی برای حمایت، توانمندسازی، امیدسازی. او همچنان می‌جنگد؛ نه برای مدال، که برای «معنی‌دار کردن» زندگی دیگران.

نیره عاکف می‌گوید:«اگر آن حادثه نبود، شاید زندگی‌ام معمولی می‌گذشت؛ اما من همیشه یک زندگی خاص می‌خواستم. خدا راه دیگری نشانم داد و من خوب زندگی کردم.»

او ثابت کرد:گاهی بلندترین ایستادن‌ها، از روی صندلی چرخ‌دار آغاز می‌شود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.