به گزارش شهرآرانیوز، سه تا چهار سال پیش بود که خواهران حامدیانپور تصمیم گرفتند برخی روزهای هفته، در خانهشان کلاس قرآن برگزار کنند و به دختران نوجوان و جوان محله، روخوانی، روانخوانی و ترتیل قرآن بیاموزند. کمی بعد، به دخترانی که استعداد و حافظه بهتری داشتند، حفظ قرآن هم آموزش دادند.
با افزایش تعداد علاقهمندان، خانه دیگر پاسخگو نبود و کلاسها به مسجد محله منتقل شد؛ جایی که اکنون حدود ۸۰ دختر از پنج تا هجده سال، در آن مشغول آموختن قرآناند.
کلثوم حامدیانپور، یکی از مؤسسان این هیئت، با لبخند از انگیزه آغاز کار میگوید:«ذوق میکنم! برای من گسترش علوم قرآنی یک وظیفه است. هرچه بلد بودیم از دورههایی که گذرانده بودیم، به بچهها یاد میدادیم و برای بقیه موارد هم استاد دعوت میکردیم.»
او از حس شیرینش میگوید:«وقتی میبینم دختری سورهای را حفظ کرده، انگار بال درمیآورم. وقتی یکی از بچهها حافظ یک جزء میشود، دیگر پرواز میکنم!»
فعالیت این دو خواهر تنها به کلاس هفتگی محدود نیست. هر پنج جلسه یک اردو برگزار میکنند؛ اردوهایی که در آن، هم قرآن خوانده میشود، هم آموزش مرور میشود و هم برنامههای زیارتی و تفریحی برگزار میشود؛ از زیارت حرم و مزار شهدا گرفته تا برپایی ایستگاههای صلواتی در مناسبتها.
جلسهها کمکم شکل «هیئت» گرفت و نام هیئت حضرت رقیه (س) برای آن انتخاب شد؛ جایی که دختران از یک جزء تا کل قرآن را حفظ کردهاند و هرکدام میتوانند نقش معلم برای گروه سنی پایینتر ایفا کنند.
حامدیانپور میگوید:«استاد هر گروه سنی، یکی از دخترهای سطح بالاتر است. این روش هم به بچهها انگیزه داده و هم رقابتی سالم ایجاد کرده است. البته مراقب هستیم که حسادت یا مقایسه ناسالم به وجود نیاید.»
هزینه ثابت هم وجود ندارد؛ هرکس هر اندازه توان دارد کمک میکند. خیران محله و مادران بچهها نیز همراهی چشمگیری دارند، بهویژه در ماه مبارک رمضان.
دختران هیئت حضرت رقیه (س) علاوه بر یادگیری قرآن، در برنامههای جمعی مثل برپایی ایستگاههای صلواتی، سفرههای افطاری و گروه سرود فعالاند. در روزهای محرم و صفر نیز کنار مسجد ایستگاه صلواتی برپا کردهاند و با شربت از رهگذران پذیرایی میکنند و پیامهای عاشورایی هدیه میدهند.
زهرا و فاطمه مؤمنیفر، دخترعموهایی یازده و دوازده سالهاند که بهترتیب هفت و شش جزء قرآن را حفظ کردهاند.
زهرا میگوید:«از هفتسالگی شروع کردم. اولین سورهای که حفظ کردم، اخلاص بود. سختترین سوره برای من نساء بود. الان معلم هستم و با فاطمه نزدیک ۷۰ شاگرد داریم.»
او از فشار درس و حفظ همزمان میگوید و لبخند میزند:«بعضی وقتها که امتحان دارم، قرآن میخوانم؛ برایم آرامبخش است.»
فاطمه هم از همراهی مادرش و تأثیر آیات بر زندگیاش میگوید:«مهمترین چیزی که یاد گرفتم این بود که باید به دستورات آیات عمل کنیم. قرآن فقط برای حفظ نیست.»
در پایان جلسه، از دخترها میپرسم هرکدام در یک جمله بگویند این هیئت چه چیزی به آنها یاد داده است. پاسخها شنیدنی است: از «مهربانی»، «حجاب»، «احترام به والدین»، «ترک قضاوت»، «توکل»، «نیکوکاری» گرفته تا «اولویت دادن به قرآن»، «نماز اول وقت»، «آرامش با آیات» و «عمل به قرآن».
هر پاسخ، یک جهان معنوی کوچک است؛ نشانهای از اینکه تصمیم ساده دو خواهر، چگونه توانسته نسلی کوچک، اما پرانرژی از دخترانی بسازد که با آیات خدا قد میکشند.