خالهام یک ریز به شانهام میزد و میگفت برای همه و برای خودت دعا کن و چند اسم را ردیف و پشت سر هم میآورد. هنوز هم نمیدانم جواب خالهام را دادهام یا نه؟
محبوبه سفارش کرده بود که اگر صبح چهارشنبه کلهسحری یکهو هوس صدای نقارخانه، عطر پاییز و اسپند و عود جلو ورودی صحن اسماعیل طلا به سرم زد حتما یادش بیفتم.
معمول است که از مادران انتظار میرود فرزندان خود را درک کرده و احساس تعلق و دوستداشتهشدن را بدون قید و شرط به آنان اهدا کنند، اما در این میانه انتظارات از مادران، آنچه شایسته است که خانواده به مادر اهدا کند، مغفول مانده است.