تدوین و اجرای طرح‌های ملی برای توانمندسازی اقتصادی زنان روستایی و عشایری کاهش جمعیت، چالشی جهانی خانواده، بنیان بسیاری از تحولات اساسی کشور مشکلات لگن و بی‌اختیاری ادرار در زنان بالای ۴۰ سال بیشتر است لزوم اصلاح سازوکار‌ها درراستای تحقق مشوق‌های اقتصادی فرزندآوری برای خانواده‌ها ثبت ازدواج بیش از ۵۵ هزار نفر با اختلاف سن کمتر از یک سال بین زوجین لزوم معرفی الگو‌های برجسته بانوان شهید و انقلابی به جامعه تصویب بودجه یک درصدی برای حوزه زنان، دستاوردی مهم در دولت سیزدهم اثرگذاری سبک زندگی سالم در انجام مراحل درمان ناباروری مریم میرزاخانی، فخر جامعه ریاضی ایران و جهان وعده صیغه شرعی، پوششی برای کلاهبرداری‌های میلیونی اشتغال بانوان در مشاغل خانگی ایران بالاتر از میانگین جهانی تیم ملی فوتسال زنان ایران راهی دور دوم مسابقات جام ملت‌های آسیا شد رشد چشمگیر مراسم عقد در حرم مطهر حضرت رضا(ع) طی دهه کرامت ۱۴۰۴ پرسش حقوقی بانوان | قانون چه دیدگاهی درباره پرداخت حق نفقه دارد؟ چاپ مجموعه شعر «ندای هبه» با هدف روایت نقش‌آفرینی زنان در جبهه مقاومت کمک به نیازمندان، حکم یک زن شیرینی فروش متخلف در تهران پیروزی مبینا علی‌نسب در چهارمین دور از رقابت‌های قهرمانی شطرنج آسیا ۲۰۲۵
سرخط خبرها
هدیه‌ای زیبا از سنگ بالای سر مزار امام رضا(ع)

هدیه‌ای زیبا از سنگ بالای سر مزار امام رضا(ع)

  • کد خبر: ۱۹۷۰۰۵
  • ۰۶ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۵۲
من که تا آن روز هیچ سنگی از هیچ حرمی نداشتم، با خوشحالی گفتم: وای! سنگ حرم آقا امام حسین (ع) است. پاسخ داد: نه، این نگین از این سنگ بالای سر مزار آقا امام رضا(ع) است که قسمت تو شد.

به گزارش شهرآرانیوز، هوای خوب بدجوری هوایی‌ام کرده بود. از باب‌الرضا وارد حرم شدم. انگار به چیزی احتیاج داشتم که خوشی‌ام را کامل کند.

داشتم با خودم فکر می‌کردم چرا ما سنگ متبرک حرم امام‌رضا (ع) نداریم؟ رسیدم به باب‌الکاظم. متوجه شدم خدام مشغول تعمیرات در صحن هستند. چند خرده‌کاشی ریخته بود روی زمین. خم شدم یک دانه را برداشتم.

کمی از لعاب‌های کاشی ریخته بود که آن‌ها را پاک کردم. یکی از خدام مشغول جارو بود. توی دلم گفتم: این هم سنگ حرم است. چه فرقی می‌کند؟ خیلی‌ها همین را هم آرزو دارند.

آن تکه کاشی را که به اندازه یک فندق بود به خانه بردم و گذاشتم در جعبه وسایل ارزشمندم. چند روزی گذشت و من این موضوع را کاملا فراموش کرده بودم.

یک روز تلفن به صدا درآمد. یکی از دوستانم تماس گرفت که بیا کارت دارم. هیچ اهل این‌گونه تماس‌های عجله‌ای نبود. وقتی رسیدم، یک جعبه صدفی خیلی زیبا درآورد و روبه‌رویم گذاشت. توی دلم گفتم: خدایا! این دیگر چیست؟

اول نمی‌خواستم قبول کنم. هنوز نمی‌دانستم در جعبه چیست. عجیب کنجکاو بودم و دلم می‌خواست هر لحظه درش را باز کنم. بازش کردم. دیدم یک نگین سنگ مرمر زیبا چشم‌هایم را لبریز کرد.

من که تا آن روز هیچ سنگی از هیچ حرمی نداشتم، با خوشحالی گفتم: وای! سنگ حرم آقا امام حسین (ع) است. پاسخ داد: نه، این نگین از این سنگ بالای سر قبر آقا امام رضا(ع) است که قسمت تو شد.

اشک‌هایم ریخت و همه آن چند روز پیش در ذهنم مرور شد. این‌طور بود که من از توی صحن یک تکه خاکه کاشی برداشتم، ولی آقا بخشندگی کرد و نگینی فرستاد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.